🌈💫
اَگــہِ دُنبـال یہِ کــانالہ🌙ِ حَــرف~خُدآیے مےٍگـَردے؟❤️✨ایـنجآست🦋
پُـر🌓 اَز کلـیپ هاےِخـاصـُ و آرامِـشـٌ دَهنـَدھ😍
کـُـلے حَـرٌفِـ هـاےِ🌟 خُــدآیےٍ💓
ایـًنجــا هَ~مـوُنـ جاـستـٌ 😃سـَریعـ عُضـو شٌـوـ💥
#1⃣تِکسِتـ~✓خــاصـٌ 🌈
2⃣حَرفـ هآے~ آرامـِشـ بـَخـش😌
3⃣آرآمِش هـاےِنــ|بــ🌿📿
4⃣حَرفـ هآے خُودمُونےوُخُدآیےوشهدایی♥️
حـَرف ِدلـہِ💋 بیـشٌتَرِ شُـمـآ هـ~ـآ⭐️
♥️پای محفل شهدا بنشینید♥️
♥️با شهدا تا خدا♥️
دعوت شده های سید الشهدا؛ منتظر تونیم☺️
@shohada139
5.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیــدانه♥️
•
حرفهایِ #شہید_احمد_مشلب پیرامونِ حجاب :)🌱
.
+ توصیھ بھ خواهران !
•
.
﴿ﭐلحسین﴾؏...❥
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ @karbala_h ࿐
╚════๑⃝⃖⸙ᬼ ᬼ⃝⃖๑════╝
برادر سید رضا نریمانی110036_639.mp3
زمان:
حجم:
6.11M
#هیئت_تڪنفرھ💔
#مداحیتایم🎤✨
《منموهواےتو
هواےقشنگتࢪیندقیقھها
منموهواےتو
هواینگاهبھگنبدطلآت》
#سدرضآنࢪیمانے🌱
﴿ﭐلحسین﴾؏...❥
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@karbala_h࿐
╚════๑⃝⃖⸙ᬼ ᬼ⃝⃖๑════╝
#حدیثطورے📎📖
حضرتزهراسلاماللهعلیهامےفرماید :
✨اِنَّالسَّعیدَکُلَّالسَّعیدِ،حَقَّالسَّعیدِ
مَنْاحَبَّعلیّافیحَیاتِهِوبَعْدَمَوْتِهِ✨
هماناحقیقتوواقعیّتنمامسعادتهاو
رستگارےهادردوستےعلے؏درزمانحیات
وپسازرحلتشخواهدبود♥️
📘شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدیدツ
﴿ﭐلحسین﴾؏...❥
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@karbala_h࿐
╚════๑⃝⃖⸙ᬼ ᬼ⃝⃖๑════╝
#بیو♥️•°○
•°توخَــداےِپنــــهاڹِمــَنے🗝°•
﴿ﭐلحسین﴾؏...❥
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@karbala_h࿐
╚════๑⃝⃖⸙ᬼ ᬼ⃝⃖๑════╝
{•~💜🌱~•}
#ࢪفیقانھ🌿
ࢪفیقخوب،اونیهڪه
باهاش،تاعࢪشالهی🌈
بࢪی،نهتاقعࢪجهنم!🔥
[خلاصهکهدستِ
اینجوࢪࢪفیقوبایدبوسید..]
#رفاقتتاشهادت♡
﴿ﭐلحسین﴾؏...❥
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@karbala_h࿐
╚════๑⃝⃖⸙ᬼ ᬼ⃝⃖๑════╝
•••💛
#مذهبےعاشق🕊
یڪبارتوهمعشقمنازعقل
میاندیش...
بگذارڪہدلحلڪنداین
مسئلہھارا♡
•••💛
﴿ﭐلحسین﴾؏...❥
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@karbala_h࿐
╚════๑⃝⃖⸙ᬼ ᬼ⃝⃖๑════╝
#عاشقانھشھدایے 🌱
میخواست بره مأموریت…
گفت:
“راستی زهرا…♥️
احتمالاً گوشیم اونجا آنتن نمیده…!”
داد زدم:
“تو واقعاً 15 روز میخوای بری و موبایلتم آنتن نمیده…؟!”
گفت:
“آره…اما خودم باهات تماس میگیرم…
نگران نباش…♥️”
دلم شور میزد…
گفتم:
“انگار یه جای کار میلنگه امین…!
جاااان زهرا…💕
بگو کجا میخوای بری…؟"
گفت:
“اگه من الآن حرفی بزنم…
خب نمیذاری برم که…♥️ “
دلم ریخت…
گفتم:
“نکنه میخوای بری سوریه…؟!”
گفت:
“ناراحت نشیا…آره میرم سوریه…”
بیهوش شدم…
شاید بیش از نیم ساعت…
امین با آب قند بالا سرم بود…♥️
به هوش که اومدم…
تا کلمه سوریه یادم اومد…
دوباره حالم بد شد…
گفتم:"امین…واااقعا،داری میر ی ی ی…؟♥️
بدون رضایت من…؟😞”
گفت:
“زهرا… بیا و با رضایت از زیر قرآن ردم کن…
حس التماس داشتم…
گفتم:
“امین تو میدونی که من چقدر بهت وابستهم…🌿
تو میدونی که نفسم بنده به نفست…💕”
گفت:"آره میدونم…♥️”
گفتم:
“پس چرا واسه رفتن اصرار میکنی…؟”
صداش آرومتر شده بود…
.
عاشقت هستم شدیدا دوستت دارم
دلبری هایت بماند بعد فتح سوریه
.
“زهرا جان…♥️
ما چطور ادعا کنیم مسلمون و شیعهایم…؟
مگه ما ادعای شیعه بودن نداریم…؟
شیعه که حد و مرز نمیشناسه…
اگه ما نریم و اونا بیان اینجا…
کی از مملکتمون دفاع میکنه…؟”
دو شب قبل اینکه حرفی از سوریه بزنه…
خوابی دیده بودم که…
نگرانیمو نسبت به مأموریتش دو چندان کرده بود…
خواب دیدم یه صدایی که چهره ش یادم نیست…
یه نامه واسم آورد که توش دقیقاً نوشته شده بود:
“جناب آقای امین کریمی…
فرزند الیاس کریمی…
به عنوان محافظ درهای حرم حضرت زینب (س) منصوب شده است…”
پایینشم امضا شده بود…
#همسࢪشهیدامینڪࢪیمے♥️
﴿ﭐلحسین﴾؏...❥
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@karbala_h࿐
╚════๑⃝⃖⸙ᬼ ᬼ⃝⃖๑════╝
『 اَلحُسِـٰین』
#شاهامامحسینــ♥️🌿 آنسࢪمھاےڪھاهلنظࢪدࢪپےاݜࢪوند درزیرفرشهایشبسٺانڪربلاسٺ♡ ﴿ﭐلحسین﴾؏...
Γ💛'
بیقیمتے خوش است؛
خریدار گر تویے :')!
#تلنگر |•~^
موردداشتيمطرفسوسيسکالباسنميخورده ميگفتهگوشتشمطمئننيست😐
بعدراحتغيبتمیڪࢪدهوگوشت
مردهمیخوࢪده...😂🤦♀
يکدقيقهسکوت¡
⇦ یادماننرودهیچوقتسببنقلکینه هاودشمنیهانباشیم|●
﴿ﭐلحسین﴾؏...❥
🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@karbala_h࿐
╚════๑⃝⃖⸙ᬼ ᬼ⃝⃖๑════╝