#ادامه_ماجرای_سفر_من_و_خدا_با_دوچرخه🚲
#2👇
...آن روزها كه من ركاب مىزدم
و او كمكم میکرد🤝
تقریباً راه را مىدانستم
اما ركاب زدن دائمى
در جادهاى قابل پیش بینى كسلم مىكرد😞
چون همیشه كوتاهترین
فاصلهها را پیدا مىكردم
یادم نمىآید كى بود⁉️
كه به من گفت جاهایمان را عوض كنیم
ولى هرچه بود از آن موقع به بعد
اوضاع مثل سابق نبود😇♥️
خدا با من همراه بود✔️
و من پشت سراو ركاب مىزدم💕
حالا دیگر زندگى كردن در كنار یك
🌈قدرت مطلق🌈
هیجان عجیبى داشت...💫
او مسیرهاى دلپذیر و میانبرهاى اصلى را
در كوه ها و لبه پرتگاه ها مى شناخت
و از این گذشته میتوانست
با حداكثر سرعت براند👇👇
او مرا در جادههاى خطرناك و صعبالعبور
اما بسیار زیبا و با شكوه به پیش مىبرد
و من غرق سعادت مىشدم♥️🌸
گاهى نگران مىشدم و مىپرسیدم
❗️«دارى منو كجا مىبرى»❗️
او مىخندید و جوابم را نمىداد😄
و من حس مىكردم دارم كم كم به او
اعتماد مىكنم ............
|❥ •• ʝoiŋ√|
╔══•♥️🕌♥️•══╗
@karbala_h
╚══•♥️🕌♥️•══╝