eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
16.1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
36 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
سه ساله نمیدونیم باید کجا رو نگاه کنیم بعدِ رفتن شما سقوط کردیم ، حبس خونگی شدیم ، پراکنده پراکنده از نفس افتادیم!💔 قامتمون راست نشد! بعد از شما این دنیا ، دنیا نشد ..
چشم و دل دانی چه خواهند این حوالی؟! بودنت را... دیدنت را ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میوه وقتی می رسه باغبان باید بچیندش میوه ی رسیده اگر روی درخت بمونه پوسیده میشه و خودش میفته ...
صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت102 گذر از طوفان✨ در اتاقی که روبروی اتاق بایگانی بود رو باز کر
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ خانم خادمی با لبخند استکان چایی رو روی میز عسلی گذاشته _خسته نباشی مادر داشتم با آقا طاها حرف میزدم گفتم این بچه کجا رفت گفت داری کار میکنی تعجب کردم لبخندی زدم _ممنون تعجب چرا؟ _شاید از دیوار صدا در بیاد ولی از شما نه ماشاءالله دوستت به جای شما جبران میکنه آروم خندیدم شفقت از اتاق فروغی بیرون اومد با تعجب نگاهی بهم انداخت -عه کجابودی فکر کردم رفتی پیش دوستت نیستی _داشتم پرونده هارو مرتب میکردم _تنهایی ؟خب صبر میکردی باهم دیگه درستشون میکردیم _آره،آقای فروغی گفتن شروع کنم _چندتاشون درست کردی؟ _کمدی که شیشه ش شکسته بود کامل تموم شد یهوی چشماش گرد شد _اون همه پرونده وپوشه رو تنهایی مرتبشون کردی استکان رو برداشتم کمی از چای خوش عطری که داخلش بود رو خوردم _خودمم فکر نمیکردم بشه یه روزه انقد پیش برم _دوتاتون زرنگ هستید البته شما خیلی آروم وخانم هستی ، دوستت زلزله شش ریشتریه ولی توی کار کردن خوبه صدای خنده خادمی بلند شد _اتفاقا چند دقیقه پیش داشتم بهش میگفتم چقد آرومه، دوستش بجاش جبران میکنه _آقای عزیزی زنگ زدن گفتن بیچاره شدیم گفتم چرا؟گفت این کارمند جدیدتون یه روزه اومده طوری لیست هارو چک وبرسی میکنه اگر یه وسیله یا مواد رو اشتباه بیاریم شرکت باید قبل از تموم شدن ساعت کاری ببریم تعویض کنیم ،کل انبار ریخته بهم لیست ازشون خواست خلاصه همه رو گذاشته کار کردن تکون هم بخورن سریع تذکر میشنون با تعریف های شفقت یاد خاطرات نماینده کلاس بودن پریسا وسخت گیری هاش برای بچه ها برام زنده شد ولبخندی زدم شفقت ابروهاش روبالا انداخت باشوخی گفت _برای دوستت چه ذوقی هم میکنی "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
شهادت یکی از پاسداران سپاه تهران 🔹قاسم فتح الهی پاسدار سپاه محمد رسول‌الله تهران بزرگ که هدف اقدام تروریستی قرارگرفته بود دقایقی پیش به شهادت رسید 🔹این شهید ساعاتی پیش در درب منزلش به ضرب ۴ گلوله هدف اقدام تروریستی قرار گرفت 😢😭😭😭😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 🌤صبح ها را به سلامی به تو پیوند زنم... ✨ای سر آغازترین روز خدا صبح بخیر... ✨به امیدی که جوابی ز شما می آید... ✨گفتم از دور سلامی به شما، صبح بخیر... @karbala_ya_hosein
AUD-20210812-WA0021.mp3
1.22M
دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ @karbala_ya_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای استعفا شهید «حسین پورجعفری» محافظ و همراه همیشگی شهید حاج قاسم سلیمانی
رفته بودند جنوب، توی فکه، یکی از رفقایش مداحی‌ می کرد و روضه میخواند..! یکدفعه روح الله بلند شد و گفت: سید، رسیدی به گوشواره... از رقیه بخون از بیابون های داغ، پای برهنه، دست های سنگین دشمن... میگفت و بلندبلند گریه می‌کرد از خود بی‌خود شده‌بود...! همه با دیدن حالِ روح الله به گریه افتادند عاشق حضرت رقیه سلام الله بود! همین که شنیده بود تکفیری ها تا حرم حضرت رقیه سلام الله رسیده بودند، دیوانه می شد..! حتی نمی توانست غذا بخورد میگفت: من نباید الان اینجا باشم و اون حرومی ها برسند نزدیک حرم حضرت رقیه...! شهید روح الله قربانی🕊🌷
آن روز که با تمامِ زخم هایمان پله های آخرِ مسجدالاقصی را مشتاقانه می دویم همه ی دنیایی که ما را نادیده گرفت ما را خواهد دید و همه از ما خواهند پرسید: نام شما چیست؟! و فریاد خواهیم زد: "سربازان حاج قاسم"
بی تو ای صاحب الزمان..‌‌💔🌱
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت103 گذر از طوفان✨ خانم خادمی با لبخند استکان چایی رو روی میز عس
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ چند لحظه چشم هام رو بستم صدای ترانه گفتن پریسا بلندشد چشم هام رو باز کردم _جانم ؟ _بگیر بخواب رسیدیم بیدارت میکنم _خوابم نمیاد فقط چشم هام خسته س _امروز کارت رو شروع کردی ؟ _آره انقد برگه جابجاکردم وپوشه مرتب کردم سرم وچشم هام درد گرفته _حیف امروز شرکت بالا هم شلوغ بود وگرنه می اومدم کمکت کمترخسته میشدی _تو که بیشتر از من سرت شلوغه باید یکی بیاد کمک خودت با تعجب گفت _تو از کجا میدونی؟ _یکی از کارمندها به شفقت گفت بود بیچاره شون کردی _عه پس عزیزی پیش شفقت هم حرف زده سرم رو به صندلی ماشین تکیه دادم _آره فکر کنم گفت آقای عزیزی _برادر فروغی اومد پیش اونم کلی آه وناله راه انداخت این کارمند جدید همش کار میگه بهمون نمیزاره دوثانیه نفس بکشیم واستراحت کنیم آروم خندیدم _گناه دارن خب مراعاتشون بکن _توام مثل فروغی میگی ،وقتی کل انبار ریخته بهم نمیشه مراعات کرد بعد فروغی خان دستور داده تا آخر هفته یه انبار کامل با امکانت ومواد و وسایل درجه یک تحویلش بدم این دوساله خوردن وخوابیدن الان دیگه نمیتونن کار انجام بدم منم گفتم ناراحت هستید بگم آقا نیرو جدید استخدام کنه مثل بچه رفته برادر فروغی آورده میگه خانم خجسته دارن تهدید میکنن سرم رو از روی صندلی برداشتم با خنده گفتم _اینطوری که بدبخت میشن ،به فروغی گفتی ؟ _نه برادرش نذاشت _کدومشون طیب یاطاها؟ _طیب همونیه که چند روز پیش دیدیمش ؟ سرم رو تکون دادم _آره _نه اون نبود _آها پس طاهر بوده ،شرکت بالا رو هم اون ریخته بهم؟ _فعلا کامل نفهمیدم چی شده ولی همین شازده یه سفر از خارج کشور میره کلا شرکت وکارهارو میسپاره به دونفر که اونام درست وحسابی حواسشون نیست پروژه و شرکت و انبار خلاصه همه چی بهم میریزه _طاهره رفته خارج؟کی اینارو بهت گفت؟ _آره دیگه ،الهام ملک یکی از منشی ها ثبت فروش دختر خوبیه هرچی بلد نباشم سریع بهم یاد میده _طاهر چه اشتباهی کرده کل خانواده شو انداخته توی دردسر طوری که فروغی تعریف میکرد اگر یه سری مدارک پیدا نشه شرکت واعتبارشون زیر سوال میره _نفهمیدی کی رئیس اصلیه؟ _هرچی دارن کلا شراکتیه طوری که شفقت وخادمی تعریف کردن طیب خیلی مسئولیت پذیر وکاربلده پسر بزرگ خانواده س طاهرهم گفتن بچه خوبیه توی کارش خبره س پسر دومه ولی از وقتی زن گرفته یه سری مشکلات براشون پیش اومده طاها هم ته تغاری که خیلی تعریف ازش میکنن _عه طاها بچه آخره!پس چرا همه انگار اون رئیس تره _رئیس تره یعنی چی؟ _اون دستور میده بقیه اجرا میکنن _منم اول اینطور احساس کردم ولی بعدش خادمی گفت نه الان بخاطر شرایط پیش اومده طاهر سکوت کرده چون میدونه مقصره "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
هدایت شده از تشکل حوزوی سعداء قم
🔴رخنه افکار صورتی و غیرانقلابی بر رسانه های موسوم به انقلابی یعنی چه؟ ⏪یعنی اینکه خط اول سخنان حضرت آقا را در پست خبری خود نمی آورند ... ▪️سانسور خط اول سخنان رهبر معظم انقلاب توسط رسانه های رسمی مملکت که عمدتا ادعای انقلابی گری هم دارند! ⏪ دقیقا این جمله " حجاب یک ضرورت شریعتی است، هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد و هیچ خدشه ای در آن نیست و یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود." را از تیتر حذف می‌کنند و قسمت دوم را تیتر می‌کنند تا فقط این گزاره دیده شود که بوی تساهل و تسامح و کوتاه آمدن به مشام برسد ▪️آقایون، شهید شده و در بین ما نیست دارید تحریفش می کنید، رهبری که الحمدلله سالم و قدرتمند در راس نظام هستند، صحبتهای رهبر حی و حاضر را با چه جرئتی و چگونه تحریف می نمایید!؟ 📣تشکل حوزوی سُعداء قم 🆔 @soada_qom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صحبت های رهبر معظم انقلاب در مورد حجاب 🔻 رهبر معظم انقلاب: 🔹 حجاب یک ضرورت شریعتی است، هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد و هیچ خدشه ای در آن نیست و یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود. 🔹 اما کسانی که حجاب کامل ندارند یا بهتر بگوییم ضعیف الحجاب هستند را نباید متهم به بی‌دینی و ضد انقلابی کرد
باز هم قاسمی دیگر قله‌ی شهادت را فتح کرد... هدیه یه 🥀 دیشب در مقابل منزلش در تهران به ضرب گلوله به فیض شهادت رسید.⚘️
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت104 گذر از طوفان✨ چند لحظه چشم هام رو بستم صدای ترانه گفتن پ
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ صدای بسته شدن در اتاق از خواب بیدارم کرد چشم هام رو نیمه باز کردم با دیدن ناز بانو گفتم _چرا در اینطور میبندی از خواب پریدم _بیدار شو دیگه یک ساعته خوابیدی هیچی برای شام نداریم منم با این حالم نمیتونم آشپزی کنم اینطور میگه با این حالم انگار توانای راه رفتن نداره _خسته م صبح زودم باید برم سر کار غذای ظهر رو گرم کن _چرا وقتی بابات خونه س خسته نیستی الان که من میگم خسته ای چشم هام رو باز کردم خوابالود روی زمین نشستم _خودت رو با بابام مقایسه میکنی ؟ _اگر حاجی دوست داشته باشی باید برای منم احترام و ارزش قائل باشی روحرفم نه نیاری بی حال خندیدم _فکر نمیکنی توقعت بالاست پشت چشمی نازک کرد _غذا درست نمیکنی نکن زنگ میزنم از رستوران بیارن قبل از اینکه از اتاق بره بیرون گفتم فکر نکنی من پول دارم هزینه ش رو حساب میکنم اگر پول داری زنگ بزن محکم و باحرص دستگیره در رو پایین کشید _پس بیا یه چیزی درست کن گرسنمه خدایا این چندماه چرا انقد دیر میگذره تا شش ماه دیگه از دست ناز بانو دیونه نشم شانس آوردم دستم رو روی زمین گذاشتم وبلند شدم پتو رو روی بالشتم پرت کردم از اتاق بیرون رفتم با نیلو که در حال خوردن نون بود روبرو شدم وسمتش رفتم و دستهای کوچولوشو گرفتم _گرسنته؟ سرش رو تکون دادم با اخم نگاهی به ناز بانو که روی مبل نشسته بود انداختم _برای درست کردن نهار وشام بهانه داری سر پا اذیت میشی ،نمیتونی یه چیزی برای این بچه درست کنی نون خالی نخوره _نمیدونستم برسی خونه میخوای بخوابی وگرنه یه چیزی براش میخریدم نگاه متاسفی بهش انداختم داخل آشپزخونه رفتم سمت یخچال رفتم درش رو باز کردم نگاه به بسته های گوشت انداختم یه بسته گوشت مرغ بیرون بیارم برای نیلو داخل کباب پز درست کنم با بقیه شم ته چین درست کنم "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫
.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋🏻 🌤صبح ها را به سلامی به تو پیوند زنم... ✨ای سر آغازترین روز خدا صبح بخیر... ✨به امیدی که جوابی ز شما می آید... ✨گفتم از دور سلامی به شما، صبح بخیر... @karbala_ya_hosein