.گذر از طوفان پارت اول تقدیم به نگاه مهربونتون✨ نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . .

دعای‌ عهد با صدای‌ دلنشین‌ استاد فرهمند🌿" اللهم ارنۍ الطلعھ الرشیده و الغره الحمیده . . خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستودھ را به من بنمایان🌼. + عھدۍتازھ‌کنیم^^؟ #دعای_عهد #شـــهــــیــدانـــه @karbala_ya_hosein

#السلام_علے_العشـق ❤️ صبحی که در آن ذکر لبم نام حسین است ای جان دلم صبح من آن روز بخیر است #صبحتون_حسینی🌿

📌#صـــــــبحانه_با_معـــــــــــــرفت 📒با موضوع: #حکمت۱۹۹ و #حکمت۲۰۰ و #حکمت۲۰۱ و #حکمت۲۰۲ 📆 ۴ دی ۱۴۰۲ 🎤 با سخنرانی: #حجت_الاسلام_مهدوی_ارفع #نهج_البلاغه #صبحانه_با_معرفت #حکمت199 #حکمت200 #حکمت201 #حکمت202 ❇️روزانه 15 دقیقه از کلام امیر لذت ببریم و دیگران را نیز دعوت کنیم تا در ثوابش شریک شویم.🌺 👇👇لیـــــــــنک دعوت 👇 📤 https://eitaa.com/mahdavi_arfae

✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت739 گذر از طوفان✨ در اتاق رو باز کردم و داخل رفتم پرونده های که توی هفته برای ثبت بایگانی اومده بودن رو روی هم گذاشتم و برشون داشتم از اتاق بیرون رفتم طیب جلو اومد پوشه ها رو از دستم گرفت برگشت داخل اتاق روی میز گذاشت و سمت در چرخید _چرا جلوی در وایسادید ؟ _بیام داخل؟ _اگر کمک کنید خوبه داخل رفتم به صندلی پشت میز اشاره کرد _بشینید پرونده ها رو چک کنید شاید پیداش کنیم کاری که گفت رو انجام دادم وسط انجام کاری که طیب بهم سپرده بود هر از گاهی نگاهم سمت کمدی که گوشه اتاق بود میرفت و با فروغی که کلافه پرونده ها رو بررسی میکرد روبرو میشدم بعد از گذشت دو ساعت هرسه تا مون خسته شدیم فروغی نفس عمیقی کشید _این پرونده چرا غیب شده من خودم داخل کشو گذاشتمش طیب اخمی کرد عصبانی و دلخور گفت _پس الان کجاست ها ؟ از طرز حرف زدنش که برای اولین بار میدیدم جا خوردم نا خواسته نگاهم سمت فروغی که ناراحت بود رفت فروغی سمت میز اومد گوشیش رو برداشت شماره ای رو گرفت روی بلند گو گذاشت صدای طاهر پخش شد _جانم طاها _سلام داداش کجایی؟ _سلام اومدیم دنبال کارهای خونه چطور مگه ؟ _پوشه ای که نصف مدارک پروژه سهند با پروژه البرز داخلش بود رو ندیدی ؟ _همون پوشه سفید رنگه؟ _بله _روی میز بود برش داشتم طیب با اخم رو به طاها گفت _داخل کشو بوده ها؟ طاها کلافه گفت _روی میز نبوده من گذاشتم داخل کشو ،الان کجا گذاشتید؟ طاهر گفت _نمیدونم شاید داخل کشو بوده فکر کنم توی پوشه های که بردیم خونه س طیب متاسف سرش رو تکون داد با صدای بلندی گفت _ماشاءالله به حواس پرتی و بی فکری هر دوتاتون طاها خداحافظی کرد و دلخور روبه برادرش گفت _طاهر جابجاش کرده غرش رو روی سر من میزنی طیب طلبکار گفت _اتفاقا تقصیر تو که کشو قفل نکردی طاها نگاه زیر چشمی به من انداخت برای اینکه از حضور من خجالت نکشه نگاهم رو به میز دادم چند قدم جلو اومد نفس عمیقی کشید پرونده های روی میز رو برداشت سمت کمد رفت بهتره توی بحث دوتا برادر و دیدن حال گرفته فروغی نباشم پوشه های بایگانی رو برداشتم از اتاق بیرون رفتم با خانم خادمی که داخل اومد رو برو شدم _سلام مادر به توام گفتن بیایی شرکت زبونم رو روی لبم کشیدم _سلام بله پا تند کردم سمت اتاق بایگانی رفتم تا سوال دیگه ای ازم نپرسه "نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫

‌_😭😭😭😭 +چرا گریه می‌کنی؟ _دیروز مادر شوهرم اومد #خونمون، یخچالو باز کرد، دید که #میوه هارو با پلاستیک گذاشتم تو #یخچال، کلی #مسخرم کرد😭 +اخه کی دیگه از این کارا می‌کنه #دختر؟🤦‍♀ _خب من که بلد نیستم😢 +مگه تو کانال هنر خانه داری جویین نیستی؟😒 _نه، چی هست؟ +یه کاناله که ترفند #خونه داری یاد میده، این که چجور وسایل رو #تزئین کنی و خونت #شیک و #باکلاس باشه، تازه کلی کارای هنری هم داره... _وااقعا؟ وای نمی‌دونستممم😳 +بیا لینکشو بهت می‌دم ولی به کسی نگیا🤫خزش می‌کنن..👇 https://eitaa.com/joinchat/1416102027C206c14c564

ای فرزند آدم! اندوهِ روز نیامده را بر امروزت میفزا، زیرا اگر روزِ نرسیده از عمر تو باشد خدا روزی تو را خواهد رساند. #نهج_البلاغه #دُرنـجف @DureNajaf

#دُرنـجف @DureNajaf

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ الانبیا/۸۸ پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم از چشمانت رد شب را بیرون کن که امروز صبحِ دیگریست... #قرآن_بخوانیم 🍃