eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
16.1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
36 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️💫♥️♥️💫♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫♥️♥️💫 ✨حــــــامـــــی مـــــن💫 باز شروع شد بیخیال تونیک شدم و یکی از مانتوهام رو برداشتم و پوشیدم, نه خیلی بلند بود و نه کوتاه مهلا تند وارد اتاق شد نگاهش کردم _چی شده؟ _یه چیزی بگم؟ _بگو _حامی داخل ماشین ماست _جدی؟ _اره _که اینطور _ناراحت نشدی؟ به حرف مهلا خندیدم و گفتم: _ نه جوجه, چرا ناراحت بشم کیفم رو برداشتم و با مهلا از اتاق بیرون امدم از خونه بیرون رفتیم بعد از چک کردن آب و برق و گاز در خونه رو قفل کردیم و به پارکینگ رفتیم همگی سوار ماشین شدیم باباماشین رو از پارکینگ بیرون برد و جلوی در توقف کرد و به مهلا گفت _مهلا وسط بشین حامی سوار ماشین بشه _حامی بعد از سوارشدن صدا سلام کرد من هم باصدای اروم جواب دادم ماشینا هم پشت سرهم به مقصد شمال کشور حرکت کردیم ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️ 💫♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 ♥️💫♥️💫♥️💫♥️💫 💫♥️براساس واقعیت♥️💫 ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪