eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
10.8هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
35 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ نگاهی به پله های ورودی شرکت انداختم کاش فروغی امروز شرکت نیاد یاد دیر بیاد کارهای ثبت انجام بدم و تحویل شفقت بدم برم پیش پریسا بافروغی روبرو نشم بابشکن زدن پریسا از فکر بیرون اومدم _کجاسیر میکنی چرا پایین پله ها وایسادی! _هیچی جا الان میام سرش رو به دوطرف تکون داد _تو گفتی منم باور کردم پله هارو بالا رفتم دستش رو گرفتم _بیا بریم غر نزن _فعلا دارم درکت میکنم بعدأ غر زدن رو میفهمی پریسا سمت پله های طبقه بالا رفت چرخیدم صداش زدم _جانم؟ _بیام بالا پرونده هارو درست کنم آقای امیری بدش نمیاد؟ _نه چرا بدش بیاد ؟ شونه م رو بالا انداختم _همینطور،گفتم برات دردسر نشه _نه بابا بیا بالا منتظرتم _باشه برم پرونده هارو بیارم میام 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫