eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
12.5هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
شـــهــیــدانـــه🌱
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ #پارت841 گذر از طوفان✨ در ماشین رو باز کردم از سوار شدم فروغی درحال
✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ ✨🌸🌸✨ گذر از طوفان✨ چند دقیقه منتظر بیرون اومدن شخصی که قبل از ما داخل اتاق دکتر رفته بود شدیم به محض باز شدن در اتاق منشی نگاهی به من و فروغی انداخت و گفت _بفرمایید داخل بلند شدیم سمت اتاق رفتم چند ضربه ای به در زد دستگیره رو پایین کشید و داخل رفتیم هر دوتا سلام کردیم خانم دکتری لبخندی زد جوابمون رو داد _بفرمایید به طرف صندلی که روبروی صندلیش بود رفتم و نشستم فروغی روی مبلی که کنار میز بود نشست دکتر باهمون لبخند مهربونش گفت _خب دخترم بگو ببینم مشکلت چیه کیفم رو باز کردم جواب آزمایش های قبلی با آندوسکوپی هارو بیرون آوردم و روی میزش گذاشتم _چند سال پیش معده درد داشتم دکتر رفتم یه سری دارو بهم داد خوب شدم دیگه نرفت آزمایش هارو سمت خودش کشید و پرسید _دکتر گفت دیگه دارو لازم نداری _نه خودم دوست نداشتم برم یعنی شرایطش رونداشتم شروع به بررسی آزمایش ها کرد و گفت _این آزمایش ها که تاریخشون خیلی قدیمی نیست پس برای چکاپ رفتی _بله یه روز معده درد وحشتناکی گرفتم در حدی که نمیتونستم خوب راه برم رفتم دکتر بهتر شدم ولی بازم حالم بد شد داروهارو عوض کرد تا قبل از امتحانام داروهام تموم شد دیگه دکتر نرفتم دکتر سرش رو متاسف تکون داد ‌_باید بیخیال درمان نمیشدی شرایط آزمایش و آندوسکوپی هات اینطوری که نشون میده وضعیتت بهتر شده لبخندی زد و ادامه داد _اما فعلا باید تحت درمان باشی یه سری آزمایش برات مینویسم انجام بده بیار برام _یعنی فعلا دارو تجویز نمیکنید _یکماه داروهاتو قطع کردی نمیشه همینطوری دارو برات بنویسم ، آزمایشتم نوشتم جوابش فوری باشه باید دو یا سه روزه جوابش آماده بشه فقط اگر این چند روز حالت بد شد حتما مراجعه کن به بیمارستانی که مینویسم اگر خودم بودم چه خوب اگر شیفتم نبود تماس میگیرن میام از حرفش یهوی توی دلم خالی شد و گفتم _انقد وضعیت معده م بده آروم خندید عینکش رو از روی چشم هاش برداشت _نه چون چند بار حالت بد شده اینو گفتم _الان مثل دفعه های قبل نیستم فقط بعضی وقتها معده م میسوزه یا یهوی ضعف میکنم _برای خیلی خوراکی هارو از تغذیه ت حذف کنی و مهم تر از مواد غذایی آرامش فکری و روحی داشته باشی نفس عمیقی کشیدم،گزینه دوم فعلا شدنی نیست دکتر شروع به نوشتن آزمایش ها کرد برگه رو از روی میز برداشتم و تشکر کردم بلند شدم فروغی برگه رو از دستم گرفت _ممنون خانم دکتر خسته نباشید _خواهش میکنم مکث کوتاهی کرد و گفت یه لحظه نسخه رو بیارید چکش کنم دستم رو از روی دستگیره در برداشتم فروغی به بیرون اشاره کرد و گفت _برو بشین الان میام بیرون رفتم روی صندلی که رو بروی اتاق بود نشستم به فروغی و خانم دکتر که داشتن باهم حرف میزدن و دکتر به نسخه چیزی اضافه میکرد خیره موندم کاش فروغی داخل اتاق نمی اومد با این حرفهای که دکتر زد حساسیتش بیشتر میشه نـــــویـــسنـــده: هـــ. مــ" ✨براساس واقعیت✨ ▪کُپی حَرام اَست▪ و پیگرد الهی و قانونی دارد▪ https://eitaa.com/karbala_ya_hosein/30649 . . 🌸💫 🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫 🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫🌸💫