دلتنگ کربلا 🕊
#زندگینامه
در سال 1343 دیده به جهان گشود و در کودکی با فوت پدر و مادرش از دامن پر مهر مادر و سایه آرامش بخش پدر محروم شد و با درد یتیمی تحت سرپرستی خواهرش قرار گرفت. تحصیلات خود را پس از دوران ابتدایی در هنرستان صنعتی سید جمال الدین اسدآبادی در رشته برق ادامه داد و در فراگیری این رشته استعداد فراوانی داشت. با تعهد به مکتب رهائی بخش اسلام در جریان پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن فعالانه در صحنه حضور داشت و همراه سایر دانش آموزان در اکثر تظاهرات شرکت می جست.
پس از پیروزی انقلاب فعالانه در انجمن اسلامی هنرستان به خدمت مشغول شد و با لبیک به فرمان امامش به بسیج مسجد «طلاچیان» پیوست و در رشد و گسترش آن نقشی مؤثر ایفا نمود. با شور و شوق، آموزش های نظامی را فرا گرفت و با شروع جنگ تحمیلی تقریباً به طور شبانه روزی در بسیج به فعالیت و حراست از انقلاب پرداخت. با علاقه و استعداد فراوانی که داشت در مدت کوتاهی توانست چند قطعه بمب و نارنجک الکترونیکی و دستی بسازد و در اختیار مسئولین بسیج قرار دهد تا در جبهه های جنگ مورد استفاده قرار گیرد.
جوانی ایثارگر و با شهامت بود و بعضی روزها در محل مأموریتش تا 15 ساعت مدام به پاسداری می پرداخت و در راه حراست از اسلام از جان مایه می گذاشت. از دشمنان انقلاب بیزار بود و بارها توسط ایادی آمریکا مورد ضربه و جراحت قرار گرفت که مدتی را نیز به همین سبب در بیمارستان بستری شد. در میان دوستانش به صفا و پاکی شهرت داشت و فداکاری اش زبانزد همگان بود.
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
دلتنگ کربلا 🕊
#زندگینامه
شهیدکمال قشمی سال ۱۳۴۲ ه.ش در شهر زنجان ودر خانواده ای مذهبی متولد شد. از دوران کودکی نور ایمان و شهادت بر چهره پرفروغش نمایان بود. با وجود کمی سن علاقه شدید به شرکت در مجالس دینی و مذهبی داشت . پس از به اتمام رساندن دوره ابتدایی، وارد دوره راهنمایی شدوبه تحصیل در مدرسه راهنمایی انوری پرداخت . همراه با اوج گیری انقلاب اسلامی در میان توده های میلیونی مردم ایران ،او نیز حضورفعالانه خود را دوشادوش ملت مسلمان نشان داد و در میان دریای خروشان و متلاطم ملت ایران فریاد مرگ بر شاه را سرداد . پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد و فعالیت شبانه روزی خود را شروع کرد . با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اولین بار در فروردین ماه سال ۱۳۶۰ به جبهه های نبرد حق و باطل رفت .
همیشه خود را مطیع و پیرو ولایت فقیه می دانست و به دوستان خود این امر را سفارش می کرد و آن را مایه هدایت و سعادت می دانست . خود نیز با حضور مستمر در جبهه ها به فرمان امام آن را به اثبات رسانید . در سال ۱۳۶۱ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زنجان درآمد و به فعالیتهای انقلابی خود توسعه داد . اودر طول حضور خود در جبهه ها در عملیات متعددی از جمله عملیات بیت المقدس ، والفجر مقدماتی ، محرم ، رمضان ، والفجر ۴ ، خیبر ، بدر و کربلای ۵ شرکت کرد و چندین بار مجروح شد. او وظیفه الهی سنگینی را که بر دوش خود حس می کرد در راه رضای خدا و پیروی از ولایت فقیه به انجام رساند.
سوم تیر ماه ۱۳۶۷ بیست و چهار روز قبل از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ وبسته شدن در شهادت بر روی مشتاقان ؛اودر جبهه ماووت شربت شهادت نوشید و به دیدار معبود خود شتافت .
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
دلتنگ کربلا 🕊
#زندگینامه
نام و نام خانوادگی: عبدالمطلب اکبری محل تولد: ۱۳۴۳ روستای شهیدآباد، شهرستان خرمبید، استان فارس.
محل شهادت: ۱۳۶۵/۱۲/۴، شلمچه
مزار شهید: گلزار شهیدآباد
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
دلتنگ کربلا 🕊
نام:حسن
نام خانوادگی:تهرانی مقدم
نام پدر:محمود
تاریخ تولد:۱۳۳۸/۸/۶
محل تولد:سرچشمه تهران
تاریخ شهادت:۱۳۹۰/۸/۲۱
مکان شهادت:پادگان امیرالمومنین(ع) شهرستان ملارد
#زندگینامه
شهیدحسن تهرانی مقدم در ۶ آبان ماه ۱۳۳۸در محله سرچشمه تهران متولد شد. شهید حسن تهرانی مقدم از بنیانگذاران اصلی صنایع موشکی جمهوری اسلامی ایران و بنیانگذار توپخانه و موشکی سپاه در دوران پر افتخار هشت سال دفاع مقدس و مسئول سازمان خودکفایی و تحقیقات صنعتی سپاه پاسداران بود.
حسن تهرانی مقدم به علت شغل پدرش (محمود تهرانی مقدم)، که به پیشه خیاطی مشغول بود، به محله شکوفه و سپس به محله بهارستان نقل مکان کرد و مقاطع ابتدایی و دبیرستان را در همین مناطق گذراند.
او پس از طی تحصیلات مقدماتی، موفق به اخذ مدرک کاردانی و کارشناسی در رشته مهندسی صنایع شد.
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا
دلتنگ کربلا 🕊
نام:علی حسن
نام خانوادگی:بخردان
نام پدر:بازعلی
تاریخ تولد:۵۶/۵/۷
محل تولد:مورصفا_دشتروم
وضعیت تاهل : متاهل
تحصیلات : لیسانس
تعداد فرزندان : ۳
تاریخ شهادت :۹۵/۱۱/۱۴
استان حادثه : هرمزگان
محل دفن : گلزارشهدای حسین آباد دشتروم
#زندگینامه
شهید مدافع وطن علی حسن بخردان رییس پلیس مواد مخدر شهرستان بستک استان هرمزگان بود که مورخ 1395/11/14 ساعت 16:30 در محور لاور میستان حين گشت زنی به خودرويی مشکوک شده که در حين تعقيب وگريز توسط آنان مورد اصابت گلوله قرار گرفته و به فیض شهادت نائل می گردد.پیکر پاک این شهید بزرگوار در گلزارشهدای حسین اباد دشتروم به خاک سپرده شد.
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
#زندگينامه
شهیدمحمد علیم عباسی گراوند معروف به شهرام در سیزده خرداد سال هزاروسیصدوچهل وسه دراستان لرستان شهرستان کوهدشت در خانواده ای مذهبی و متدین چشم به جهان گشود. محیط دینی و سرشار از معنویت خانواده سبب شد که در همان ایام کودکی در روح او عشق به خدا و دینداری دمیده شود. تحصیلات ابتدایی تا سال ۱۳۵۵به پایان رسانید،مقطع راهنمایی را که همزمان با شکوفایی انقلاب اسلامی بود با موفقیت پشت سر گذاشت. محمدعلیم چهره ای زیبا و لبخندی مملو از مهربانی داشت. همه دوستانش از او بزرگتر بودند وکمتر با هم سن وسالان خود مراوده داشت. آن قدر قشنگ صحبت می کردکه در جمع دوستان جایگاه رفیع و ارزشمندی داشت. او به احکام و مسائل شرعی کاملا آگاه و درانجام فرایض دینی بسیار مقید بود. دوره متوسطه را که مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود در دبیرستان دکترشریعتی آغاز کرد ولی تکلیف باعث شد در پانزده سالگی به جبهه برود. محمد در اولین حضورش از ناحیة کمر به شدت مجروح شد و به اجبار به خانه برگشت و دوره متوسطه را به پایان رساند. درکنکور سراسری شرکت کرد و در رشته پزشکی دانشگاه شيراز مشغول تحصیل شد ولی بخشي از تحصيلاتش را در دانشكده پزشكي دانشگاه تهران مهمان شد .بار دیگر با همان جراحتی که داشت از طریق بسیج دانشجویی راهی منطقه شد و در فتح فاو و عملیاتهای دیگری شرکت کرد. اوکه به شکارچی تانک معروف بود در عملیات کربلای پنج در منطقه شلمچه براثر اصابت ترکش به رگ سمورال ران پايش دعوت حق را لبیک گفت و به فیض شهادت نائل آمد.
#شهیدمحمدعلیم عباسی🌷
#شادی روح شهدا صلوات
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
دلتنگ کربلا 🕊
#زندگینامه شهید
ابراهیم هادی دراول اردیبهشت سال ۱۳۳۶ در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان به دنیا آمد. وی فرزند چهارم از ۶ فرزند خانواده بود. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین علاقه خاصی به او داشت. وی نیز منزلت پدر خویش را به درستی شناخته بود. پدری که توانسته بود با شغل بقالی به بهترین نحو فرزندانش را تربیت نماید. هنگامی که ابراهیم نوجوان بود، پدرش فوت کرد و از آن جا بود که زندگی را مانند مردان بزرگ، به پیش برد.
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
دلتنگ کربلا 🕊
نام: ناصرالدین
نام خانوادگی:باغانی
نام پدر: علی اصغر
تاریخ تولد:۴۶/۶/۸
محل تولد:قم
تاریخ شهادت:۶۵/۱۲/۱۱
محل شهادت:شلمچه
#زندگینامه
ناصرالدین در یک خانواده روحانی چشم به جهان گشود،کودکی را در قم سپری نمود،در همین زمان روخوانی قرآن کریم را آموخت.
پدرش آیتالله باغانی از روحانیون بزرگ شهر بود که بعد از پیروزی انقلاب به دستور امامخمینی(ره) به تهران آمد. آن زمان ناصرالدین کودک، 11ساله بود. آیتالله باغانی با ساکن شدن در یکی از محله قدیمی پایتخت، امام جماعت مسجد پیغمبر(ص) شد. ناصرالدین هر روز با پدر به مسجد میرفت و بیشتر وقت خود را در آنجا میگذراند تا اینکه با استاد سیدمحسن موسوی بلده آشنا شد و نزد او تلاوت قرآن را یاد گرفت. این پسرک مهربان و دوستداشتنی صدای زیبایی داشت و قرآن را با نوایی دلنشین میخواند. شوق او برای قرائت قرآن باعث پیشرفتاش شد و در مدت زمان کوتاهی در فهرست قاریان خوشنام قرار گرفت.
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
#زندگینامه
ناهيد فاتحي كرجو در چهارمين روز از تير ماه سال 1344 در شهر سنندج در ميان خانواده اي مذهبي و اهل تسنن به دنيا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمري بود و مادرش سيده زينب، زني شيعه، زحمتكش و خانه دار بود كه فرزندانش را با عشق به اهل بيت (ع) بزرگ مي كرد.
ناهيد كودكي مهربان، مسئوليت پذير و شجاع بود كه در دامان عفيف مادر، با رشد جسم، روح معنوي خود را پرورش ميداد. آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت ميبرد كه به پدرش گفته بود: «اگر از چيزي ناراحت و دلتنگ باشم وگريه كنم، چشمانم سرخ مي شود و سرم درد مي گيرد. اما وقتي با خدا راز و نياز كرده و گريه ميكنم، نه خسته ام، نه سردرد و ناراحتي جسمي احساس مي كنم، بلكه تازه سبك تر و آرام تر ميشوم».
نوجواني از جنس ايمان و شهامت
با شروع حركت هاي انقلابي مردم ايران، ناهيد هم به سيل خروشان انقلابيون پيوست و با شركت در راهپيمايي ها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز كردستان قرارگرفت.
روزي با دوستانش به قصد شركت در تظاهرات عليه رژيم به خيابان هاي اصلي شهر رفت. لحظاتي از شروع اين خيزش مردمي نگذشته بود كه مأموران شاه به مردم حمله كردند. آنها ناهيد را هم شناسايي كرده بودند و قصد دستگيري او را داشتند كه با كمك مردم از چنگال آن دژخيمان فرار كرد. برادرش مي گويد؛ «آن شب ناهيد از درد نمي توانست درست روي پايش بايستد. بر اثر ضربات ناشي از باتوم، پشتش كبود رنگ شده بود».
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و شروع درگيري هاي ضد انقلاب در مناطق كردستان، همكاري اش را با نيروهاي ارتش و بسيج و سپاه آغازكرد. شروع اين همكاري، خشم ضد انقلاب به خصوص گروهك كومله را كه زخم خورده فعاليت هاي انقلابي اين نوجوان و ساير دوستانش بود، برانگيخت.
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
دلتنگ کربلا 🕊
#زندگینامه
شهید محمد رضا تورجی زاده در سال چهل و سه در شهر شهیدان،اصفهان به دنیا آمد . در همان دوران کودکی عشق و ارادت به خاندان نبوت و امامت داشته و با شور وصف ناپذیر در مجالس عزا داری شرکت می نمود . در کودکی بسیار با وقار بوده به گونه ای که در میان همگان ممتاز بود.
ایشان دوران تحصیل را همراه با کار و همیاری در مغازه پدر آغاز نمود . پدرش به دلیل علایق مذهبی برای دوره ی راهنمایی به مدرسه ی مذهبی احمدیه ثبت نام نمود .
کلاس سوم راهنمایی شهید مقارن با قیام مردم قم شده بود که شهید با جمعی از دوستان هم کلاسی ،چند نوبت تظاهراتی در مدرسه تدارک دیده و از رفتن به کلاس خودداری کرده بودند . با اوج گرفتن انقلاب ، شهید با چند تن از دوستان فعالیت های سیاسی خود را در مسجد ذکر الله آغاز نمود و در تظاهرات ضد حکومت شرکت می نمود که چند بار مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت . شب ها را شعار نویسی و چاپ عکس حضرت امام روی دیوار ها اقدام می نمود . با پیروزی انقلاب فعالیت های خود را در مسجد ذکر الله و حزب جمهوری اسلامی و دیگر پایگاه های انقلابی پیگیری نمود . وی که از فعالان مبارزه با گروهک های ضد انقلاب و بنی صدر بود بار ها مورد ضرب و شتم طرفداران بنی صدر و اعضای این گروهک ها قرار گرفت .
ایشان به شهید مظلوم بهشتی و آیت الله خامنه ای علاقه ی فراوانی داشتند .
شهید تورجی زاده مداحی و روضه خوانی را در دبیرستان هاتف با دعای کمیل آغاز کرد
شبهای جمعه در جمع دانش آموزان زیبا ترین مناجات را با خدای خویش داشت .
در سال شصت و یک به جبهه عزیمت نمود و در تیپ نجف اشرف ولشكر امام حسين(ع)به خدمت مشغول شد . و در عملایات های محرم والفجر ها و کربلا ها شرکت نمودند .پس از عزیمت به جبهه در جمع رزمندگان به مداحی و نوحه سرایی پرداخت و بسیاری از رزمندگان جذب نوای گرم و دلنشین او می شدند و در وصیت نامه های خود تقاضا داشتند در مراسم هفته ی آن ها ایشان دعای کمیل را بخوانند . این علاقه و تقاضا های رزمندگان بود که باعث شد ایشان هیئت گردان یازهرا را تاسیس کنند که هر دوشنبه در جبهه در محل گردان و در هنگام مرخصی در اصفهان برگذار می شد . که این هیئت بعد ها به هیئت محبان حضرت زهرا و هیئت رزمندگان اسلام شهر اصفهان تغییر نام داد.
شهید به حضرت زهرا سلام الله علیه علاقه ی وافری داشتند و در غالب مداحی هایشان از مصائب ایشان می خواندند . همچنین ایشان وصیت نمودند که بروی سنگ قبر ایشان بنویسند : یا زهرا
ایشان به نماز اول وقت اهمیت فراوانی می دادند . و قران کریم را بسیار تلاوت می نمودند . همیشه دو ساعت قبل از نماز صبح به راز و نیاز می پرداختند . صدای گریه های ایشان بعضا موجب بیدار شدن دیگران می شد . این عبادت و راز و نیاز با معبود تا طلوع آفتاب ادامه داشت .
ایشان در جبهه بار ها مجروح شدند به گونه ای که در میان دوستان به شهید زنده معروف شدند . و هر بار پیش از بهبودی کامل باز به جبهه عزیمت کردند .
سر انجام این مجاهد خستگی ناپذیر در پنجم اردیبهشت سال شصت و شش در ارتفاعات شهر بانه در استان کردستان در ساعت هفت و سی دقیقه صبح حین فرماندهی گردان یا زهرا در سنگر فرماندهی به شهادت رسیدند . جراهتی که موجب شهادت ایشان شد همچون حضرت زهرا بود : جراحاتی بر پهلو و بازو و ترکش ها یی مانند تازیانه بر کمر ایشان .
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
دلتنگ کربلا 🕊
#زندگینامه
حسین بصیر در شام غریبان عاشورای حسینی سال ۱۳۲۲ در یکی از روستاهای " فریدونکنار" که اکنون یکی از شهرستانهای مازندران است دیده به جهان گشورد. او اولین فرزند محمدحسن بصیر و سکینه طیبی نژاد بود که در دوره ارباب و رعیتی به عنوان یک رعیت در زمینهای اربابی، کشاورزی میکردند.
حسین دوران ابتدایی را در مدرسه سنایی فریدونکنار سپری کرد؛ اما به دلیل مشکلات مالی بعد از دوره ششم ابتدایی ترک تحصیل نمود و به شهر بابل رفت و در آنجا نزد یکی از بستگانش به آهنگری مشغول شد. او همچنین در امور کشاورزی نیز به پدرش کمک می کرد و هیچگاه پدر رعیتش را تنها نگذاشت.
وی در شهریور ۱۳۴۱ برای انجام خدمت وظیفه به تهران اعزام شد؛ اما به دلیل فعالیتهای سیاسی و پخش اعلامیه های امام خمینی(ره)، او را به پادگان منظریه قم تبعید کردند. او در این دوران شرایط سخت و دشواری را سپری کرد.
بصیر جوان در سال ۱۳۵۰ پس از پایان خدمت سربازی در شرکت باطری سازی وزارت جنگ در تهران مشغول به کار شد ولی به علت فعالیت های سیاسی پس از سه سال اخراج گردید. به دنبال آن به زادگاهش فریدونکنار بازگشت و مشغول آهنگری شد. مدتی بعد به کمک پدرش یک کارگاه ساخت در و پنجره آلومینیومی راه اندازی کرد و مشغول کار شد.
وی همواره در کنار موج خروشان ملت ایران با استبداد و دیکتاتوری رژیم پهلوی مبارزه کرد و چندین بار توسط عمال رژیم مستبد پهلوی دستگیر و روانه زندان شد.پس از چند سال اسارت و در بند بودن، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و با آزاد شدن زندانی های سیاسی او نیز به آغوش خانواده و جامعه بازگشت.
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆
#زندگينامه
جواد نژاد اكبر به سال1340، در خانوادة مذهبي و كشاورز از روستاي بيشه سر شهرستان بابل ديده به جهان گشود. دوران ابتدايي را در مدرسه دولتي بهشت آئين بيشه سر و دوران راهنمايي و متوسطه را در بابل گذارنيد. دوران دبيرستان ايشان مصادف با اوجگيري انقلاب اسلامي بود و ايشان بهمراه شهيدان تبارجعفرقلي، جاني رمي، سادات تبار و ديگر برادران در صحنه انقلاب حضور داشته و مردم را تشويق به شركت در تظاهرات عليه رژيم منحوس پهلوي مينمودند.
در سال 1359با شروع جنگ تحميلي با مشاركت مردم درصدد دفاع از حريم و دستاوردهاي انقلاب برآمده و در اولين گروه اعزامي از بيشه سر رهسپار ميادين نبرد حق عليه باطل به مريوان شد. و بعد از پايان مأموريت به ادامه تحصيل پرداخت و با تلاش بيوقفه درسال60 موفق به اخذ ديپلم در رشتة فنيگرديد.
بعد از دريافت ديپلم به عضويت سپاه پاسداران بابل درآمد و در واحد عمليات مشغول به خدمت شد و همزمان در تشكيل انجمن اسلامي وگروه مقاومت در محل نقش فعّاليداشت. شهيد نژاد اكبر از نظر تقوي و صبوري در تمام كارها، واقعاً اسوه و نمونه بود.
ايشان ضمن حضور مستمر در جبهههاي غرب و مبارزه با گروهكهاي منحله در عملياتهاي متعدد جنوب از جمله: طريقالقدس، بيت المقدس، فتحالمبين، والفجرهشت وكربلاي پنج حضوري فعال داشت.
او به همة همرزمان و همسنگران خودآموخته بود كه چگونه به خدا عشق بورزند. هميشه درخلوتگاهش كلام دلنشين “ياربِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدني ”را زمزمه ميكرد و اشك ميريخت.
ارادت او به دوستان وصف ناپذيربود. با ناملايمات روزگار بسادگي دست و پنجه نرم ميكرد كه اين همان رمز توفيق عارفان وعاشقان است.
ايشان درسال 61 ازدواج نمود. كه ثمرهي اين وصلت، دو يادگار به نامهاي كميل و فاطمه ميباشد به اميد اينكه پاسدار اهداف پدربزرگوارشان باشند.
شهيد نژاداكبر در عملياتهاي مختلف ازجمله درمنطقة هورالعظيم به شدت مجروح شده بودند بعد از سلامتي، دوباره به جبهه اعزام و بعنوان فرماندة گردان مسلم u و بعداً بعنوان فرماندة گردان صاحب الزمان(عج) وجانشين تيپ مشغول به خدمت شدند و با استفاده از ايمان به ايزدمنان و تجربههاي بدست آورده ،درطول عملياتها، بعنوان سربازي مؤمن و متعهد، به نبرد با صداميان پرداخت و سرانجام در ادامة عمليات پيروزمند كربلاي پنج درتاريخ12/12/1365درشرق بصره به شهادت رسید.
#شهیدجوادنژاداکبربیشه🌷
#شادی روح شهدا صلوات🌸🌿
🕌@deltangekarbalaa_3
#ڪـانـال_دلتنگ_ڪــღــربــلا👆