eitaa logo
کانال(کلیپ.خنده.انگیزشی)
147 دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
18 فایل
.....کانال همه جوره
مشاهده در ایتا
دانلود
•【• 📜💕•】•خدايا! اگر می‌دانستم با مرگ من يک دختر در دامان می‌رود، حاضر بودم هزاران بار بميرم تا هزاران دختر در دامان حجاب بروند•🕊
گفتہ‌بودی‌ڪھ:چرامحو منــے؟آنچنان‌مات‌ڪھ‌یڪدم برهم‌نزنــے!-مژه‌بـرهم‌نزنم‌ڪھزِ نرود...نـاز تـوبہ‌قدرمــژه‌برهم‌زدنــے♥(:\"
دختـرے داد میزد ،گریھ میکرد میگفت: میخوام صـورت برادرمو ببوسـم اما اجازھ نمیـدادند💔"! یکے گفت: خواهرش است مگـرچھ اشڪالے دارد؟! بگذارید بـرادرش را ببوسد گفتند شما اصرار نڪنید نمیشود..."! این شهید سر ندارد...🙂💔" •
●وقتے ضارب علی رو زد و ما اون رو به گوشه ای از خیابون کشیدیم، یک پیرمرد اومد گفت: خوب شد همینو می خواستی؟ به تو چه ربطی داشت که دخالت کردی؟ علی با همان بدن بی جان گفت: حاج آقا فکر کردم دختر شماست، من از ناموس شما دفاع کردم. 📎پ ن : 3 فروردین، سالروز آسمانی شدن شهید امر به معروف و نهی از منکر، را گرامی می داریم.
❰✨🦋❱ •ـــخــوش بہ حـــاݪ دلِ مـטּ •ـــڪهـ ٺــو دلـــداࢪ منــــــۍ…♥️
❰ツ🧡°°°❱ شهید جهاد مغنیه 🔶️ توسل به امام زمان (عج) 🔹️بعد از شهادت حاج عماد و ازدواج دو فرزند دیگرم مصطفی و فاطمه من با جهاد زندگی می‌کردم. یک شب قبل از ماموریت سوریه، نیمه های شب دیدم با صدای بلند گریه می‌کند. به سرعت به اتاقش رفتم و متوجه شدم در حال نماز است. 🔸️ شب جمعه بود و قرار بود فردای آن روز به «قنیطره» سوریه برود. فردای آن روز از او سوال کردم که چرا گریه می کردی؟ خجالت کشید و گفت: هیچی. 🔹️شنبه از سوریه تلفن کرد. پرسیدم کِی برمیگردی؟ جواب داد یا یکشنبه شب و یا دوشنبه. من دوباره پرسیدم که تو آن شب به چه کسی متوسل شده بودی؟ اول حرفی نزد. بعد گفت: من در نمازم خطاب به امام زمان حجت بن الحسن(عج) صحبت میکردم. پرسیدم چه می گفتی؟ سکوت کرد. قسمش دادم که بگو. گفت: به ایشان می گفتم که من بنده گناهکاری هستم و...» 🔸️مادر جهاد دیگر حرفی نزد و فقط این را گفت که تا وقتی جهاد در این دنیا بود، دل من قرص و آرام بود. ✍ به نقل از مادر شهیدجهادمغنیه 🌹
❰ツ🦋❱ و كم أشتهي تلك الرصاصة ان تخترو جسدي لأ كون‌معكم أيها الشهداء♥️ +و چقدر دوست دارم آن گلوله به بدنم نفوذ کند... نه، من در کنار شما شهدا خواهم بود🌹 ⃟🕊 🌸⃟
••{♥️🍃}•• خداوند از مومن اداے تکلیف ࢪا می‌خواهد نه نوع کاࢪ و بزرگے و کوچکے آن ࢪا فقط اخلاص و با دید تکلیفی به وظیفه توجه کࢪدن..:)
ـ شهٰادٺـ در راهِ آرماڹ‌ِالۿے، مَعشوق مٰاسټ؛ آٻا شنٻده‌اٻد• عاشقے را از مَعشوق بٺرساننــ