eitaa logo
کانال کربلا
11.4هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
9هزار ویدیو
84 فایل
﷽ گروه رسانه ایی کربلا ↓↓ www.karballa.ir 🔺ارتباط و تبلیغات در کانال های مجموعه ی رسانه کربلا: @tkarballa_ir 🔸تلگرام https://t.me/karballa_ir 🔸روبیکا https://rubika.ir/karballa__ir 🔸سروش https://splus.ir/karballa_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
✅امام سجاد علیه‌السلام: مردى با خانواده خود سوار كشتى شد، و در دریا به حركت درآمد، كشتى شكست، و از سرنشینان آن جز همسر آن مرد كسى نجات نیافت. زن بر تخته پاره‌اى قرار گرفت و موج دریا او را به یكى از جزیره‌هاى میان آب برد. در آن جزیره مرد راهزنى زندگى مى‌كرد كه هر عمل حرامى را مرتكب شده بود، و به هر فعل قبیحى دامن آلوده داشت ناگهان آن زن را بالاى سر خود دید به او گفت: آدمى زادى یا پرى؟ زن گفت: آدمم دیگر سخنى نگفت، برخاست و قصد كرد که عمل حرامی را با زن انجام دهد. زن به خود لرزید راهزن سبب را پرسید زن با دست اشاره كرد از خدا مى‌ترسم راهزن گفت: تاكنون چنین عملى مرتكب شده‌اى؟ زن پاسخ داد به عزّتش سوگند نه مرد راهزن گفت: با اینكه تو مرتكب چنین خلافى نشده‌اى از خدا مى‌ترسى درحالیكه من این كار را به زور به تو تحمیل مى‌كنم، به خدا قسم من براى ترس از حقّ سزاوارتر از توام! راهزن پس از این جرقّه بیدار كننده برخاست و در حالیكه همّتى به جز توبه نداشت به نزد خاندان خود روان شد. در راه به عابدی برخورد و به عنوان رفیق راه با او همراه گشت، آفتاب هر دوى آنان را آزار داد، عابد به راهزن جوان گفت: دعا كن تا خدا به وسیله ابرى بر ما سایه افكند، وگرنه آفتاب هر دوى ما را از پاى خواهد انداخت! جوان گفت: من در پیشگاه خدا براى خود حسنه‌اى نمى‌بینم، تا جرات كرده از حضرتش طلب عنایت كنیم. عابد گفت: پس من دعا مى‌كنم تو آمین بگو جوان پذیرفت، عابد دعا كرد، جوان آمین گفت ابرى بر آنان سایه انداخت، در سایه آن بسیارى از راه را رفتند، تا به جایى رسیدند كه باید از هم جدا مى‌شدند، به ناگاه ابر بالاى سر جوان به حركت آمد. عابد گفت: تو از من بهترى، زیرا دعا به خاطر تو به اجابت رسید. داستانت را به من بگو جوان برخورد خود را با آن زن تعریف کرد. عابد به او گفت: بخاطر ترسى كه از خدا به دل راه دادى تمام گناهانت بخشیده شد، باید بنگرى كه در آینده نسبت به خداوند چگونه خواهى بود. 📚 ١ 💯 @karballa_ir 🔙