#قصه_گویی
بچه ها دوست دارند یک قصه را بارها بشنوند تا تمام جزییات آن را بشناسند و احساس کنند که با آن آشنا هستند.
هنگام خواندن قصه گه گاه کلام خود را قطع کنید و از فرزندانتان درباره قصه چیزهایی بپرسید؛
👈 برای مثال سوال کنید: ” فکر می کنی حالا چه اتفاقی بیفتد؟” یا “تو کدام یک از حیوانات این قصه را دوست داری؟” اگر کودک نتوانست پاسخ درستی بدهد، اشکالی ندارد مهم این است که با این پرسش او را به فکر کردن و یافتن راه حل تشویق کنیم.
https://eitaa.com/kardaste
#کاردستی
ایده درست کردن کاردستی حیوانات با لیوان یکبار مصرف
https://eitaa.com/kardaste
#کاردستی
ایده درست کردن کاردستی خرگوش با بشقاب یکبار مصرف
🆔https://eitaa.com/kardaste
#قصه_شب
👦 پسرک بازیگوش
پسرک بازیگوشی بود که همیشه به مردم آزاری مشغول بود و حرف هیچکس را گوش نمی کرد. پدر و مادرش هر چه به او نصیحت می کردند که بچه جان! دست از این بازی ها بردار و پسر خوبی باش، به خرج او نمی رفت و او به بازیگوشی همچنان ادامه می داد.
یک روز در راه مدرسه، پسرک چشمش به سگی افتاد که پای دیوار خوابیده بود. با تیر و کمان خود سنگی بسوی او پرتاب کرد. سگ ناگهان از جا جست و با سر به دیوار خورد و به زمین افتاد.
پسرک از کار بد خود به خنده افتاد.
پسرک دست بردار نبود. در راه چشمش به یک گنجشک افتاد و به سوی او هم سنگ پرتاب کرد. سنگ پس از اینکه به گنجشک خورد، شیشه همسایه را هم شکست.
پسرک که بچه بازیگوش و بدی بود در مدرسه هم دست بردار نبود و با تیر و کمان خود باعث اذیت و آزار بقیه می شد.
در سر کلاس، هنگامی که معلم درس می داد، پسرک به همشاگردی خود سنگ پرتاب کرد و کلاس شلوغ شد.
معلم تیر و کمان پسرک را گرفت و او را از کلاس بیرون کرد.
مدیر مدرسه پرونده پسرک را به پدرش داد و او را یکسال از درس محروم کرد.
پسرک از غصه روزها می آمد و پشت پنجره کلاس می ایستاد و درس را گوش می داد.
پسرک سال بعد به مدرسه آمد و قول داد پسر خوبی باشد.
حالا دیگر همه پسرک را دوست داشتند و او هم خیلی خوشحال بود.
https://eitaa.com/kardaste
#بازی
#آموزش_ریاضی
#هماهنگی_چشم_دست
آشنایی با انواع خطوط
✔️ مناسب 4 سال به بالا
https://eitaa.com/kardaste
#بازی
#قرینه_سازی
#دقت_تمرکز
#هماهنگی_چشم_دست
#افزایش_مهارت_دیداری
✔️ مناسب ۴ سال به بالا
https://eitaa.com/kardaste
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
29.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا مادرشوهرم درِ #قندونمو باز کرد ! از تعجب فَکش چسبید زمین😐😍😅
آخه بگردم سادگیشو☺️ تلفنو گرفته دستش زنگ زده عالم و آدم که عروسم هنرمنده😍🙈
آموزش #قند_رنگی ازینجا برداشتم ☺️❤️👇
https://eitaa.com/joinchat/3149463828C7afd898d12
راهکار #رنگی_کردن شاخه نبات 😍😋
خوراک #شب_یلدااا😎
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
🔴پسر عموم ۱۷ سالشه
۷۰ میلیون دراورد تو یکماه😐‼️
بش گفتم چطوری وضعت انقد خوب شده❓🥲
گفت از وقتی با این کانال آشنا شدم👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3302162797Caa778d4939
✅ روزی ۱تومن درمیارم فعلا ، بنظرم واسه منی ک بیکار بودم برا شروع خوبه👌🏻 👆
هدایت شده از کانال مداحی
⚠️⚠️کار درمنزل فقط با یک گوشی⚠️⚠️
✅مناسب دانشجوها
✅مناسب کارگران و کارمندان
✅مناسب خانم های خونه دار
🚫هرجای ایران هستی با موبایل میتونی این کارو بکنی ✅✅👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3302162797Caa778d4939
❌زود عضو شو تا ظرفیتشون پر نشده⚠️👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن زیبا و پر طرفدار:
#مستربین
🎬https://eitaa.com/kardaste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن زیبا و دیدنی:
#اسکار
🎬https://eitaa.com/kardaste
51.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 [ فیلم سریالی دیو و ماه پیشونی ] 👹
🎥 [ #قسمت_14 پارت 1 ]🍿
🎞 [ فیلم با کیفیت : 360p ] 📽
🧨[ هر روز با یه سینمایی جدید . . . ]🧨
━─━─━•••━─━─━
https://eitaa.com/kardaste
52.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 [ فیلم سریالی دیو و ماه پیشونی ] 👹
🎥 [ #قسمت_14 پارت 2 ]🍿
🎞 [ فیلم با کیفیت : 360p ] 📽
🧨[ هر روز با یه سینمایی جدید . . . ]🧨
━─━─━•••━─━─━
https://eitaa.com/kardaste
51.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 [ فیلم سریالی دیو و ماه پیشونی ] 👹
🎥 [ #قسمت_14 پارت 3 ]🍿
🎞 [ فیلم با کیفیت : 360p ] 📽
🧨[ هر روز با یه سینمایی جدید . . . ]🧨
━─━─━•••━─━─━
https://eitaa.com/kardaste
52.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 [ فیلم سریالی دیو و ماه پیشونی ] 👹
🎥 [ #قسمت_14 پارت 4 ]🍿
🎞 [ فیلم با کیفیت : 360p ] 📽
🧨[ هر روز با یه سینمایی جدید . . . ]🧨
━─━─━•••━─━─━
https://eitaa.com/kardaste
52.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 [ فیلم سریالی دیو و ماه پیشونی ] 👹
🎥 [ #قسمت_14 پارت 5 ]🍿
🎞 [ فیلم با کیفیت : 360p ] 📽
🧨[ هر روز با یه سینمایی جدید . . . ]🧨
━─━─━•••━─━─━
https://eitaa.com/kardaste
━─━─━•••━─━─━
37.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 [ فیلم سریالی دیو و ماه پیشونی ] 👹
🎥 [ #قسمت_14 پارت آخر ]🍿
🎞 [ فیلم با کیفیت : 360p ] 📽
🧨[ هر روز با یه سینمایی جدید . . . ]🧨
━─━─━•••━─━─━
https://eitaa.com/kardaste
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن زیبا و پر طرفدار:
#باب_اسنفجی
🎬https://eitaa.com/kardaste
#قصه_شب
🧓 مخترع کوچولو
مادر علی گفت: "زود باش پسرم، دیر میشه". قرار بود علی با مادرش به خانه ی وحید که همسایه ی جدیدشان بود، بروند. چند هفته ای بود که به آن آپارتمان آمده بودند.
مادر علی داخل یک ظرف کمی شیرینی گذاشت و به خانه ی وحید رفتند. علی کنار مادرش نشست، علی و وحید خیلی دوست داشتند هر چه زودتر با هم بازی کند اما کمی خجالت می کشیدند. چند دقیقه بعد، مادر علی گفت:"علی جان، برو با آقا وحید بازی کن دیگه".
علی و وحید از جایشان بلند شدند و با همدیگر به اتاق وحید رفتند. اتاق وحید پر از اسباب بازی های جورواجور بود. علی نمی دانست به کدام نگاه کند و با کدام بازی کنند.
بالاخره تصمیم گرفتند با ماشین ها و خانه سازی یک پارکینگ بزرگ بچینند.
وقتی پارکینگ را چیدند، وحید گفت: " چقدر گرمم شده، بذار پنکه بیارم خنک شیم".
بعد یک پنکه ی اسباب بازی که رنگش آبی و زرد بود را آورد. دکمه اش را زد و آن را جلوی صورتش گرفت و چشمانش را بست و گفت:" آخیش خنک شدم". بعد وحید پنکه را جلوی صورت علی گرفت و گفت:" بیا تو هم خنک شو." علی که خیلی از پنکه خوشش آمده بود، گفت: " چقدر خوب خنک می کنه، می دونی با چند تا باتری کار می کنه؟"
وحید گفت:" نمی دونم، مامان بزرگم خریده".
یکدفعه مادر، علی را صدا کرد:" علی، باید بریم خونه، بعدا باز باهم بازی می کنید".
علی از وحید خداحافظی کرد.
علی وقتی به خانه شان رسید به مادرش گفت: " مامان ، وحید یه پنکه قشنگ داشت، میشه یکی هم برای من بخرید؟"
مادر گفت:" پسرم نمیشه که هر کی هر چی داره، شما هم داشته باشی". علی دیگر چیزی نگفت. چند دقیقه بعد علی از مادرش پرسید:" مامان اون ماشین شارژیم که خراب شده بود کجاست؟" مادر گفت: " با هواپیمات که شکسته بود زیر تخت گذاشتم". بعد زیرچشمی به علی نگاه کرد و گفت:" بگو ببینم چه فکری تو سرت داری؟"
علی گفت:" مامان لطفا هواپیما و ماشین شارژی رو بیارید، باهاشون کار دارم".
علی با کمک مادرش، آرمیچر ماشین شارژی را درآورد. بعد پروانه ی هواپیمایش که شکسته بود را به سر آرمیچر زد. بعد آرمیچر را به یک باتری وصل کرد.
پروانه شروع به چرخیدن کرد. علی بالا و پایین پرید و گفت :" آخ جون کار میکنه". بعد صورتش را جلو برد و گفت:" چه خوب هم خنک میکنه!"
مادر علی را بوسید و گفت : " می بینی چقدر خوبه خودت چیزی را بسازی".
✍ نویسنده: خانم مریم فیروز، از اعضاء خوب کانال کودک خلاق🌸
https://eitaa.com/kardaste
#تمرین_مهارت_نوشتاری
#هماهنگی_چشم_دست
#تقویت_انگشتان_دست
✔️ مناسب ۴ تا ۶ سال
🆔https://eitaa.com/kardaste
#تزیین_حاشیه_دفتر
ایده تزیین حاشیه دفتر مشق ویژه #شب_یلدا
https://eitaa.com/kardaste