277-1GhayeghBarayeHeyvanat-www.MaryamNashiba.Com.mp3
5.9M
#قصه_شب
💠 یک قایق زیبا برای حیوانات جنگل
🔻موضوع: همکاری
🎼 با صدای بانو مریم نشیبا
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌵
این روزا حالا اگه برق هم بره بزا بره با این محصول میشیم چراغ خونتون🥰
هم بابرق شارژ میشه هم نورخورشید✌️
مابقی مشخصاتش رو تو کانال بیاید ببینید بزنید رو لینک زیر تا مشخصاتش ظاهر بشه👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/4245160279C05246f8d14
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه ی ویژه ی عطار ایرانی برای لاغری رو✌🏻بار ببینید😍👆🏻
حتما این چربی سوز رو امتحان کنید معجزه اس واقعا☺️😍
برای اطلاعات بیشتر و دریافت این چربی سوز گیاهی با 50% تخفیف روی لینک زیر بزنید👇🏻
https://landing.saamim.com/GTwBt
https://landing.saamim.com/GTwBt
هدایت شده از کانال مداحی
خبر خوش به
دارندگان اتکا کارت 😍👇👇
https://eitaa.com/joinchat/541524690C4be00979a2
دارندگان آوند کارت ، حکمت کارت
نیروهای مسلح و بازنشستگان سریع بخوانید👆
﴿ سورهی قل هوالله ﴾
🌸 سوره ی قل هوالله
🌱 دوسِت داریم ما والله
🌸 هرروز تو رو میخونیم
🌱 قدرِ تو رو میدونیم
🌸 خدا که هست یگانه
🌱 رحیم و مهربانه
🌸 خالقِ بی نیازه
🌱 که خیلی دلنوازه
🌸 خدای خوب و دانا
🌱 بر همه داده بابا
🌱 مامان بابای زیبا
🌸 داده به ما تو دنیا
🌸 امّا خدای یکتا
🌱 بی مادر است و بابا
🌸 نه زن داره نه فرزند
🌱 قرآنِ او پر از پند
🌸 همتا نداری یا رب
🌱 ذکرت همیشه بر لب
🌸 سوره رسید به آخَر
🌱 «توحید» رو خوندیم از بر
🌸 این سوره در نمازه
🌱 خواندنِ او یه رازه
رشد دانه
سالها پیش، کشاورزی، یک کیسه ی بزرگ بذر را برای فروش به شهر می برد. ناگهان چرخ گاری به یک سنگ بزرگ برخورد کرد، و یکی از دانه های توی کیسه روی زمین خشک و گرم افتاد.
دانه ترسید و پیش خودش گفت: من فقط زیر خاک در امان هستم.
گاوی که از آنجا عبور می کرد پایش را روی دانه گذاشت و آن را به داخل خاک فرو برد.
دانه گفت: من تشنه هستم، من به کمی آب برای رشد و بزرگ شدن احتیاج دارم. کم کم باران شروع به باریدن کرد.
صبح روز بعد دانه یک جوانه کوچولوی سبز درآورد. جوانه تمام روز زیر نور خورشید نشست و قدش بلند و بلندتر شد.
روز بعد اولین برگش درآمد. این برگ کمک کرد تا نور خورشید بیشتری را بگیرد و بزرگتر شود.
یک روز غروب، پرنده ای گرسنه خواست آن را بخورد . اما ریشه های دانه آن را محکم در خاک نگه داشتند.
سالها گذشت و دانه آب باران زیادی خورد و مدتهای زیادی در زیر نور خورشید نشست تا اینکه در ابتدا تبدیل به یک درخت کوچک شد و بعد به درخت بزرگی تبدیل شد.
حالا وقتی شما به کوه و دشت می روید. درخت قوی و بزرگی را می بینید که خودش دانه های بسیاری دارد.