eitaa logo
کاروان عشق
74 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.9هزار ویدیو
284 فایل
ارتباط با ادمین گروه @A_Sadeghi62
مشاهده در ایتا
دانلود
💐 شگفتانه‌های کعبه هزاران سال پیش ابراهیم پیامبر خانه‎ای برافراشت چهار گوشه و رازناک؛ مقدس و محترم. پس از هزاره‎ها ابراهیمی دیگر با سپاهی فیل‎سوار از یمن به قصد ویرانی و نابودی کعبه، بر مکه تاخت. عبدالمطلب (نواده ابراهیم بزرگ) رئیس مکیان بود. ‎شترانش به غارت رفتند. نزد ابراهیم حقیر آمد و اموالش را خواست. ابرهه بر او خندید. ریش‎سفید مکه چیزی گفت و با چهارپایان خود از آنجا دور شد. سخن این بود: «أَنا رب الإِبل و إِنَّ للبیت ربا»؛ من صاحب شترم و آن خانه صاحبی دارد. یورش که شروع شد، ابابیل (لشگریان خدای کعبه) از آسمان بر جنود ابرهه «سجیل» باریدند و از آن فیل‎ها و آدمیان، انبوهی از گوشت فاسد ساختند. چنین سالی آغازی برای یک تاریخ شد: عام‎الفیل. سی سال پس از آن در همین مکه و میان کعبه شگفتانه‎ی بی‎مانندی رخ داد؛ عجیب‎تر از سال فیل و هر چیز دیگر. چیزی که در جهان از آغاز تا اکنون نمونه‎ای ندارد. عروس عبدالمطلب باردار بود. او نزدیک زایش فرزند داشت بیت‎الله را طواف می‎کرد. درد امانش را برید. با کشش و جاذبه‎ای خارج از اراده‎ی خود به دیوار کعبه رسید. دست به آسمان گشود و گفت: «پروردگارا! به تو ایمان دارم و به پیامبران و کتاب‌های فرودآمده از سوی تو. سخن نیای خود ابراهیم خلیل را درست می‎دانم. او که این خانه‎ی عتیق را ساخت. به حق سازنده‎ی این خانه و به حق مولودی که در رحم دارم، زایش این کودک را بر من آسان فرما!». مقابل چشمان حیرت‎زده‎ی ملازمان کعبه دیوار بیت‎الله شکافت و فاطمه دختر اسد در قلب قبله جای گرفت و دیوار به هم آمد. دیگران خواستند در را بگشایند؛ ولی قفل با کلید خود غریبی می‎کرد. سه روز نگرانی، سه روز تحیر، سه روز بیم و امید گذشت. دوباره دیوار به دو سوی رفت و فاطمه همسر ابوطالب با نوزادی در آغوش پا در زیر آسمان مکه گذاشت. او «حیدر» را به دنیای ما آورده بود. علی را. البته این آخرین شگفتانه‎ی آن خانه نیست. کعبه هنوز گوهری در چنته دارد که وقتش برسد، رو می‎کند. می‎آید آن روز که علی در قامت فرزند خود «مهدی الأمم» بر همان شکاف کعبه تکیه بزند و بگوید: «أنا بَقِیّةُ اللّه ِو حُجّتُهُ و خلیفتُهُ علَیکُم» و ما به او چنین پاسخ بدهیم: «السّلامُ علیکَ یا بَقِیّةَ اللّه ِ فی أرضِهِ». ✍ سعید احمدی 🇮🇷@karevaneshgh
☑️ رسانه‌ی گویای حسین حضرت زینب(س) محبت بی‌انتهایی به امام خود و برادر خود، حضرت اباعبدالله(ع) داشتند. از آن سو نیز، همواره مورد توجه خاص عاطفی حضرت حسین(ع) بودند. این خواهر باوفا هنگام هجرت امام به مکه مکرمه و سپس عزیمت به سوی عراق، همراه ایشان آمدند و با جان و دل طی طریق کردند. آن محبت‌ها و مودّت‌ها در سرزمین کربلا به اوج خود می‌رسد، جایی که دیگر جنگ قطعی شد و از دعوت‌کنندگان چند هزار نفری برای یاری امام خبری نشد و از سویی دیگر قاطعیت لشکر شقاوت را در مقاتله می‌دید. دلواپسی‌اش هر لحظه بیشتر و جانکاه‌تر می‌شد، انگار می‌دانست ساعات پایانی با حسین بودن است و آن سیمای دلربا، و آن زیارت بی‌مثال! ✍️ حیدر هلیل رودی 🇮🇷@karevaneshgh
✔️ زینب؛ عقیله بنی هاشم عقیل صفت مشبهه است و به معنای صاحب عقل و تدبیر است. اگر او عاقله نبود چگونه این همه حوادث را که بعد از جدش رسول الله(س) به او روی آورد، تحمل می نمود؟ او در بین زنان قریش و بنی هاشم به خاطر درایت و تدبیر و حلم و بردباریش ملقب به عاقله و عقیله و عقیلة النساء شده بود. مثلا ابن عباس وقتی می خواهد از حضرت زینب(س) چیزی نقل کند می گوید: «حَدَّثَتنی عَقیلتُنا زینبُ(س) بنتُ علی(ع)..»(معالی السبطین، ج۲،ص۱۰۹) در مجلس یزید آن مرد سرخ رنگ شامی وقتی به جناب سکینه(س) اشاره کرد و از یزید خواست که او را به وی ببخشد، فاطمه(س) می گوید: «ما به زینب(ع) پناه بردیم چرا که او بزرگتر و عاقلتر از ما بود.» خطبه ای غراء و آتشین که در کاخ یزید و عبیدالله و در بین مردم کوفه و شام ایراد کرد همه را به تعجب و تحسین و تأثر و حزن و پشیمانی از کارشان واداشت، در حالی که زنی بود مصیبت زده آن هم چه مصیبت های بزرگ. عقل و درایتی که زینب(س) داشت، حادثه کربلا را رهبری و از فرزندان امام چنان آبرومندانه سرپرستی نمود و جان امام زین العابدین(ع) را از مرگ حتمی نجات داد و کاخ یزید را به لرزه در آورد.و نهضت حسینی را تا به امروز زنده و پاینده نمود. (زینب(س) من المهد الی اللحد،ص۴۰) کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت(ع) در خطبه هایی که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوی بزرگوار می باشد. امام سجاد(ع) در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة»(بحار الأنوار،ج۴۵،ص۱۶۴) ✍️ محمدرضا باقرزاده 🇮🇷@karevaneshgh
🔴 آهنگ جدید ساسی و فکر قدیمی نظام تربیتی در کشور 🔹ساسی مانکن آهنگ جدیدش را بیرون می‌دهد. چیزی که برای او مهم است مطرح شدن است و دیگر هیچ. حالا به هرقیمتی که شده باید معروفیت کسب کند. این‌بار با حضور الکسیس (پورن‌استار) راه رسیدن به هدفش را هموار می‌کند. سبک و مدل آهنگ‌های ساسی، کودک و نوجوان پسند است. 🔸فضای فیزیکی آهنگش هم منطبق می‌شود با فضای فیلم ابد و یک روز؛ همان‌جا که نوید محمدزاده در نقش یک برادر غیرتی با خواهرش سمیه حرف می‌زند. حالا تمام فضای بومی این قسمت از فیلم که همنشینی فقر، اعتیاد، غیرت و خانواده‌دوستی را نشان می‌دهد می‌شود بستر حضور ساسی و الکسیس. حضور پورن‌استار در یک شویی که مخاطبش عموما کودکان و نوجوانان هستند در هیچ‌جای دنیا امر پسندیده‌ای نیست؛ اما چه می‌شود که ساسی و امثال او به این نتیجه می‌رسند که از چنین ابزارهایی برای معروفیت استفاده کنند؟! فارغ از عملکرد ساسی، چه چیزی منجر به این حجم از اشتیاق میان نوجوانان ما می‌شود تا شاهد این میزان از دانلود در زمان کوتاه باشیم؟! ⁉️ به‌راستی آیا چیزی جز فقر فرهنگی و نقص در آموزش و پرورش... ✍️ روز نوشت 🇮🇷@karevaneshgh
🔴 تجربه تلخ انتخاباتی شهید مطهری و تلنگری بزرگ برای امروز ما! 🔸من یک درس شخصی را برای شما می‌‌گویم. در سال ۱۳۲۵ که مرحوم آقا سید ابوالحسن فوت کرد و آقای بروجردی مرجع شد من در فاصله چند روز گفتم تمام مشکلات من در باب «خلافت» حل شد، یعنی گذشته را در پرتو حال شناختم. آقای آقا سید ابوالحسن «مرجع کل فی الکل» بود و من حدود هشت سال بود که در قم بودم و افراد زیادی را می‌شناختم که آدم‌های خوبی بودند. 🔹در آن چند روز یک‌مرتبه می‌خواست یک قدرت بزرگ روحانی از مقامی به مقام دیگر منتقل شود، یک امتحان بسیار بزرگ. من یک‌مرتبه دیدم مثل اینکه حوزه قم زیرورو شد. یک حالت هول عجیبی به افراد افتاد. حال، هرکسی گرایشی به یک آقا داشت. در راه گرایش به این آقا و کوبیدن بقیه آقایان همه چیز فراموش شده بود. مثل اینکه موقتاً همه، همه چیز را فراموش کرده بودند. یک حالت جنون‌آمیزی به وجود آمده بود. این آن را تعدیل می‏‌کرد و آن یکی را تفسیق، و دیگری به عکس. 🔸گفتم سبحان الله! بشر چه موجودی است! پس اگر روزی پیغمبری بخواهد بمیرد و یک خلافت به آن عظمت بخواهد منتقل شود، می‏‌بیند آن عادل‌ترین عادل‌ها تبدیل می‌‏شود به فاسق‌ترین فاسق‌ها. 📛از امتحان‌هایی که در زمان حاضر برای بشر پیش می‌‏آید انسان می‌‏تواند طبیعت بشر در گذشته را بفهمد، که می‌فهمد. همین ماها هم اگر بودیم از همین کارها می‌کردیم. *چیز عجیبی نیست که انسان فکر می‌کند آدم‌های خیلی استثنایی آمدند خلافت علی علیه السلام را غصب کردند. نه، اگر ماها هم بودیم همین کارها را می‌کردیم.* 📙 استاد مطهری، فلسفه تاریخ، ج۱، ص۱۸۰. 🇮🇷@karevaneshgh
🔴 شارلاتانیزم سلبریتی‌ها چگونه شکل می‌گیرد؟ ✍️ محمدجواد محمودی، نویسنده حوزوی در روزنامه سراج نوشت: گاهی اوقات در بازی دوز، حریف، مهره را طوری حرکت می‌دهد که شما هر پاسخی دهید، بازنده‌ هستید؛ اینجاست که نه راه پس دارید و نه راه پیش! این سناریو، همان کاری است که جماعت سلبریتی و بلاگر چند سالی می‌شود برای مقابله با مردم و نظام در پیش گرفته‌اند. بگذارید یک مثال بزنم، با چند کلیپ تقطیع شده جریانی علیه نیروی انتظامی راه می‌اندازند با این ادعا که ببینید چه برخورد بدی با مردم دارند و سپس همه را به مخالفت فرا می‌خوانند با این هدف که چهره‌ی نیروهای خدوم نظامی را در نزد ملت مخدوش و تخریب کنند. خب تا اینجا حرکت اول انجام شده. مردم در پاسخ دو کار می‌توانند انجام دهند، یکی آنکه با این موج کاذب همراه شوند و نیروهای انتظامی را به انفعال ببرند و دیگر پاسخ آن است که با این تحریف و تقطیع مقابله کنند. اگر گزینه‌ی اول صورت گیرد، گام بعدی اتفاقات سلسله‌واری است که به دلیل پایین آمدن ضریب قدرت نیروهای انتظامی اتفاق خواهد افتاد و آن چیزی نیست جز آسیب دیدن مردم عادی جامعه! چون اگر ضریب قدرت و کنش‌گری نیروهای امنیتی پایین بیاید، اولین کسی که متضرر خواهد شد، خود مردم هستند. اولین پیامد هم افزایش سرقت و کلاهبرداری و ... خواهد بود و در نهایت می‌رسد به گلوی بریده‌ی شهید رنجبر! تا اینجا گروه سلبریتی، یک قدم موفقیت آمیز جلو آمده‌اند! در گام بعدی برنامه این است که اتفاقات پیش آمده را علم عثمان کنند و فریاد بزنند آن امنیتی که دم می‌زدید کجا رفت؟ این مملکت درست شدنی نیست؟ چرا کسی رسیدگی نمی‌کند؟ و ... این نتیجه، همان قضیه‌ای است که در ابتدای یادداشت عرض کردم! یعنی اگر این گروه مجال کنشگری پیدا کردند و کار به این مرحله رسید، هر پاسخی هم بدهی، بازی را باخته‌ای! با این بیان، امنیت را به چالش کشیده‌اند و هم اکنون در قامت مطالبه‌گر هستند؛ اما کسانی که سیبل این جریان کثیف شده‌اند تنها مردم‌اند و بس! کسانی که سودشان را به جیب زده‌اند نیز، تعدادی سلبریتی و بلاگر هستند که به ریش همه می‌خندند و کشته‌ی این ماجرا، شهید رنجبر... این چرخه‌ی باطل که سالیانی است در بخشی از فرایند تهاجم فرهنگی به کشور ما صورت می‌گیرد؛ در بسیاری از جریانات دیگر نیز صادق است. نمونه‌ی بارز و نقدش همین سگ بازی و سگ گردانی است. فرهنگ سگ گردانی و حمایت غیرعاقلانه از حقوق سگ‌ها راه می‌اندازند که البته این هم در نوع خودش خنده‌دار است. اخته کردن حیوان بیچاره و محبوس کردنش در خانه و هزاربلای خانمان سوز به سرش در آوردن را به اسم حمایت انجام می‌دهند و به کسانی که سعی در حفظ چرخه‌ی سالم طبیعی دارند، تهمت ضد حقوق حیوان میزنند! بگذریم... بعد با جوسازی رسانه‌ای، علیه نیروهای شهرداری اقدام به شانتاژ می‌کنند. خب تا اینجا مهره‌ی اول را حرکت داده‌اند! حرکت بعدی با مردم است، اگر کسی غافلانه از این جریان حمایت کند، همان اتفاق که در داستان قبلی گذشت، در اینجا نیز صورت خواهد گرفت و آن هم انفعال نیروهای شهرداری در جمع آوری و کنترل جمعیت سگ‌ها است! به هم خوردن چرخه‌ی زیست محیطی، گسترش بیماری‌های ناشی از هاری و آسیب دیدن دامداری‌ها، بخشی از تبعات این حمایت‌های غیر عاقلانه‌ی این گروه می‌باشد و در این داستان نیز، مردم اولین کسانی هستند که آسیب خواهند دید. شاهدش هم چندین مورد گزارش حملات سگ‌های ولگرد به کودکان در فضای عمومی است که منجر به اختلالات مختلفی در خردسالان شده است. این ابتدای کار است و اگر کسی جلوی این حماقت رسانه‌ای عده‌ای مرّفه بی‌درد را نگیرد، نتیجه‌اش می‌شود اینکه در هفته‌ی اخیر شاهد از بین رفتن دو کودک در شهر قم با فاصله‌ی چند روز بودیم. گفتن این کلمات شاید آسان باشد، اما داغی که بر دل این دو مادر نشسته، سرد نخواهد شد! حال باید دید کسانی که مانع از جمع آوری سگ‌های ولگرد می‌شدند کجا هستند؟! آن‌ها کارشان را کردند و رفتند و الان شهرداری مانده است و خانواده‌ای که داغدار شده... و بازهم بازنده‌ی این بازی خود ما بودیم... بنابراین قاعده مشخص است، با یک حرکت فضا را طوری ترسیم می‌کنند که قانون را ناکارآمد کنند و ضریب امنیتی را پایین بیاورند و در قدم بعدی ضربه را وارد می‌کنند که اصلی‌ترین هدف آن خود مردم هستند و در نهایت نیز خودشان مطالبه‌گر می‌شوند تا ردپایی از خود به جای نگذارند. به قول معروف هم شریک دزد هستند و هم رفیق قافله... خلاصه اینکه اگر قرار باشد مأموران دولتی و انتظامی در ارگان‌های مختلف به صرف یک تشنج و جوسازی عده‌ای معلوم الحال به موضع انفعال بروند، هم در حق خود جفا کرده‌اند و هم در حق مردم. https://eitaa.com/karevaneshgh https://rubika.ir/karevaneshgh
📌 قلم هروله می‌‌کند ✍️صدیقه عالیپور قلم را بر لوح سفید می‌گذارم، با قلمی که خداوند به وجودش و گردشش بر سطور سوگند یاد کرده است، چه بگویم و چه بنویسم!؟ اشرف مخلوقات چه می‌خواهد، تا فکرش به بلوغ رسد، روحش با چه مضامینی سیراب می‌شود؟ نیازش به دانستن چه چیزی برطرف می‌گردد و چگونه اقناع و تفهیم برایش مقدر می‌گردد؟ این جملات را باخود نجوا می‌کنم و قلم را به گردش در می‌آورم، درون ساده‌انگارم، باخود می‌گوید: هرچه بنویسم، خوش است و می‌گذرد، ولی اندکی تفکر می‌کنم، که آیا من حق دارم لوح سفید را به سخره بگیرم و خودم هر آنچه خواستم بر قلبش بنگارم؟ پس چه علمی، چه فایده ای، چه راهکاری برای مشکلات و مسائل فراهم کرده‌ام؟! دریاچه علوم انسانی را برای حل مشکلات انسانی سیل‌بند زده یا سدسازی نموده‌ام، تا همگان بهره‌مند شوند، یا نه فقط برای گسترش دریاچه در جلگه‌ای دیگر راهی را باز کردم!؟ شنیده‌ام که می‌گویند هم سوال از علم خیزد و هم جواب! اما این برای تمام سوالات قابل انطباق نیست! سوالی خیزش علمی مؤثر دارد،که واقعا یک مسئله و حل یک مشکل را در برداشته باشد و با راهیابی به درون سوال و آسیب‌شناسی گوشه‌ای از آن به جواب منتهی شود، راهی برای حل جوانب دیگر و دوستان اهل علم باز است. راستی نیاز بشر به علم چیست؟ بشر علم را برای حرکت، پیشرفت و تعالی و رسیدن به سوی افق آینده می‌خواهد و این علم علمی روشنگر است، پس لازم است که اهل آن در کاوش، همت، پشتکار و تلاش مضاعف داشته باشند و به دنبال دستیابی و کشف آن راه که نه بِدَوند! در راستای حفظ ارزش‌های بشری، همدلی، امید به آینده! الغرض اگر قلم می‌زنید، حواستان به نقش بازی کلمات، بر لوح عریض و طویل، محتوا، مخاطب و نیازهایش، جامعه و گردش زمانی باشد تا بتوانید در رویش اندیشه‌ها و تحول افق‌های علمی شما هم رهسپار شوید! (عج) https://eitaa.com/karevaneshgh
11.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. زن زندگی آزادی بجز....⁉️ 🖌 پای واژه‌های یک نویسنده دهه هشتادی ✍️متن‌خوانی در افتتاحییه تحریریه مجتهده امین و دوازدهمین محفل یادداشت‌خوانی نویسندگان حوزوی   (عج) https://eitaa.com/karevaneshgh
آریاگرایی در لباس تجزیه و تجدد ✍️مجتبی عباسی، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی در مجله‌ی فکری فکرت نوشت: چند روز پیش تعدادی استوری‌ و برخی از کنش‌های مجازی متعلق به قاتل اعدام شده (مجیدرضا رهنورد) منتشر شد که مجموعه‌ای از دین‌ستیزی، نژادپرستی، مسلمان‌ستیزی، خرافه پرستی، دشمنی و توهین به امام حسین(ع) بود؛ شاید برای بسیاری این سؤال باشد که چرا کسی که می‌گفت دینش انسانیت است، در یک دقیقه‌ دو جوان بی‎گناه را با ضربات چاقو به‌ شهادت می‌رساند و چهار عابر را زخمی می‌کند؟! جدای از آسیب‌شناسی و حواشی این جنایت، عملکرد این قاتل در صحنه جرم، نوعی سَلَفی‌گری مشابه داعش است، رفتاری غیر عقلانی‌ و شبیه گروه‌های سَلَفی وهابیت؛ با این تفاوت که سلفِ صالحِ باستان‌گرایان در استخر و معبد ساسان است. داعشِ ساخته و پرداخته غرب، به نام دين عليه دين عمل می‌کرد و با تفرقه و کشتار مسلمانان سعی داشت همه آثار فاخر و زنده جهان اسلام را نابود کند؛ حال آنکه باستان گرایی منفی و باطل نیز با دو قطبی‌سازی و نفرت‌پراکنی در میان ایرانیان علیه ایران عمل کرده و با ایدئولوژی سلطه‌جویانه و غیریت سازی علیه اسلام تلاش می‌کند همه ارزش‌های زنده و تمدن‌ساز انقلاب اسلامی را مدفون کند و برای توجیه خود به رویکردهای غیرعقلانی، اسطوره‌ها، داستان‌های خیالی، شبه تاریخی و چهره‌های باستانی متوسل شود. جریانی واپس‌گرا که به جای توجه به آینده علمی و انسانی ایرانیان، روایتی مخدوش و ناصحیح از واقعیت‌های تاریخ ایران ارائه می‌کند و فهمش از تاریخ به صورت ناقص، گزینشی، نقطه‌ای و در جهت معرفی تمنیات خویش به عنوان ایرانیت است و هیچ گونه تعصبی نسبت به ارزش‎‌های ایرانی اعم از حجاب، زبان، جغرافیا، استقلال و اقتدار ایران اسلامی ندارد. شیوه فهم تاریخی غربگرایان داخلی و براندازان خارجی از علی کریمی گرفته تا شیرین عبادی نیز سراسر ستایش برانگیز یا نفرت برانگیز است و سعی می‌کنند با نگاه‌های قهر آمیز، غضب آمیز و دلدادگی آمیز، ایده سلطنت، نژادپرستی و غربزدگی را توجیه و تئوریزه کنند و با سیرِ تطورِ فکری و تحولِ تدریجیِ افرادِ کم‌سواد، آنها را از «آریایی‌باوری» به غربگرایی و مخالفت با نمادهای اسلامی و محاربه با نظام اسلامی بکشانند. اصطلاح نژاد آریایی در قرن بیستم میلادی از اروپا وارد ایران شد و نخستین سوءاستفاده از گفتمان «آریایی» در ایران توسط محمدرضا شاه پهلوی انجام گرفت؛ کسی که خودش را عضو خانواده اروپایی‌ و «آریامهر» می‌خواند؛ لقبی بی‌پیشینه در تاریخ ایران که به جای ادای دین به ایران و پیشرفت ایرانی برای همذات پنداری با غرب و همرنگی با خانواده اروپایی‌ خلق شد و علت اصلی پافشاری بر نژاد آریایی در ایران این بود که غربی‌ها با مطالعه تاریخ، خوب می‌دانستند بردگانی همچون پهلوی و غربزده‌ها در میدان نبرد، شهامت بیشتری از اربابان نشان می‌دهند و میدان نبرد را فرصت مغتنمی برای ابراز وفاداری نسبت به ارباب می‌یافتند؛ بدین سبب این استراتژی‌ برای مدیریت آسیب‌های ناشی از مواجهه با غرب طراحی شده بود. ایدئولوژی باستان‌گرایانه و حذفی که با پیروی از فرهنگ، سبک زندگی غرب و عدم توجه به ریشه‌های عقب‌ماندگی ایران، سال‌ها تلاش داشت ایرانیان را با سماجت آریایی خطاب کند و جای بسی تأسف که اکنون نیز ناسیونالیسم ایرانی علاقه دارد مدرنیته را با شیوه‌های برهانی و تقلید بی‌چون و چرای سبک زندگی اروپایی مدیریت کند و افسانه سرزمین آریایی‌ها و هم‌پیوندی «ایرانی _ اروپایی» را کماکان با اهداف سیاسی و در مقابل فرهنگ اسلامی در کتاب‌های درسی دوره‌های مختلف، در حلقه‌های علمی و در مطالعات هویت مدرن ایران و در نظریه‌های سیاسی و تاریخی این کشور با جدیت دنبال می‌کند. 🔗متن کامل 🎋 (عج) https://eitaa.com/karevaneshgh