eitaa logo
کانون نویسندگان
347 دنبال‌کننده
809 عکس
52 ویدیو
55 فایل
این کانال مربوط به کانون نویسندگان و پژوهشگران استان لرستان وانجمن داستان شهرستان خرم آباد می باشد.هرگونه اطلاع رسانی ، بیانیه و یا فعالیت مجازی خارج از این کانال ممنوع و پیگرد قانونی دارد. جهت ارتباط با ادمین: @vira_lorestan
مشاهده در ایتا
دانلود
🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان 🔊@kargahghalam
بسم الله الرحمن الرحیم قریب به چهل روز از حادثه غمبار و جانسوز شهادت رییس جمهور محبوب و مردمی و همراهان شهیدش میگذرد،ضمن عرض تسلیت به استحضار می رساند کشور عزیزمان ایران در آستانه برگزاری انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری قرار دارد. انتخاباتی که نشانه مردم سالاری دینی و آزادی بیان است. و برگزاری آن آرزوی خیلی از کشورهای جهان بوده و هست. اکنون و با گذشت چهار دهه‌ی پرفراز و نشیب پس از انقلاب شکوهمند اسلامی به ندای امام‌راحل(ره) و رهبر فرزانه‌ی انقلاب(مدظله‌العالی) لبیک گفته و با تمسک به آیه‌ی شریفه «انّ الله لا یُغیِّرُ ما بقوم حتّی یغیّروا ما بانفسهم» با شرکت در انتخابات های مختلف که در نوع خود در دنیا کم نظیر و حتی بی‌نظیر است، سرنوشت کشور خود را رقم زده و از انقلاب و کشور و نظام مردم‌سالاری دینی خود پاسداری می کنیم. با تشکر سید مهدی موسوی صمد مسئول کانون نویسندگان و پژوهشگران استان لرستان 🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان 🔊@kargahghalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
48.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم ایران‌مان در این مسیر نه از جان‌مان می‌اندیشیم نه از موانع ایمان‌مان می‌اندیشیم به سرفرازی این خاک، عهد خون بستیم به استواری پیمان‌مان می‌اندیشیم برای این‌که بدانیم حق فقط با ماست به دشمنان فراوان‌مان می‌اندیشیم در این تلاطم امواج سهمگین بلا به سرو در دل طوفان‌مان می‌اندیشیم قسم به‌خون شهیدان که ضامن وطن‌اند به امن بودن میدان‌مان می‌اندیشیم خلیل‌وار در آتش نشسته‌ایم و خوشیم افق افق به گلستان‌مان می‌اندیشیم شروع ساخت فردا که رای امروز است به دست ماست، به پایان‌مان می‌اندیشیم به عشق پرچم سرخ و سفید و سبز وطن به سربلندی ایران‌مان می‌اندیشیم
به نام خدا هشتمین جلسه محفل ادبی با حضور استادمهرآرا تشکیل شد. در این محفل ادبی در مورد پیرنگ و داستان نویسی، توجه یک نویسنده به دنیای اطرافش، تمرین کارگاهی و... مباحث تخصصی ارائه شد. برنامه بعدی محفل ادبی چهارشنبه هفته آینده ساعت 17 در سالن جلسات مجتمع فرهنگی و هنری ارشاد اسلامی برگزار خواهد شد. حضور برای همه دوستان رایگان می باشد. 🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان 🔊@kargahghalam
هدایت شده از موج خبر لرستان
برگزاری کارگاه داستان‌نویسی توسط کانون نویسندگان لرستان به گزارش روابط عمومی فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان، تابستان امسال با همت کانون نویسندگان استان کارگاه داستان نویسی به صورت حضوری و مجازی برگزار می‌شود. این کارگاه شامل آموزش مقدماتی، پیشرفته، ویراستاری، قصه، کتابخوانی، جلسات نقد، خاطره‌نویسی و شرح حال نویسی است که توسط اساتید با تجربه و بنام لرستانی اجرا می‌شود. گفتنی است شرکت در این کارگاه برای عموم آزاد است و علاقه‌مندان می‌توانند جهت کسب اطلاعات بیشتر و آگاهی از شرایط ثبت‌نام با شماره تلفن ۰۹۱۱۶۱۳۷۰۰۴ تماس حاصل کرده و یا به آی‌دی @viradefa-lorstan در پیام‌رسان ایتا ارتباط گیرند. 🔹🔹این گارگاه برای مخاطبان خبر فوری لرستان است 🔵 خبرفوری پرمخاطب ترین کانال لرستان👇 @khabar_fouri_lorestan
به نام خداوند لوح و قلم ، حقیقت نگار وجود و عدم ، خدایی که داننده رازهاست ، نخستین سرآغاز آغازهاست ... با سلام و احترام . 💢بدینوسیله به اطلاع می رساند ، عزیزانی که در دوره مجازی کلاس نویسندگی شرکت کرده اند ، دوشنبه ۱۱ تیر ماه ۱۴۰۳ ، ساعت ۲۱/۳۰ (نه و نیم شب) ، کلاس مجازی داستان نویس در اپیکیشن《 قرار》 برگزار میشود . از همه ی عزیزان خواهشمندیم راس ساعت مقرر حاضر باشند . دوستانی که برای کلاس حضوری ثبت نام کرده اند می‌توانند به صورت رایگان در جمع دیگر دوستان باشند. 🔴لینک جلسات نویسندگی 👇: برای ورود به کلاس روی لینک زیر کلیک کنید . https://gharar.ir/r/0cb97fff 🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان 🔊@kargahghalam
(محفل ادبی): هفتمین جلسه محفل ادبی با موضوع عناصر داستانی(پیرنگ) توسط نویسنده خوب لرستانی استاد مریم میرزایی بسطامی، روز چهارشنبه ۱۳ تیر ماه سال ۱۴۰۳ از ساعت ۱۷تا ۱۹ در سالن جلسات مجتمع فرهنگی و هنری ارشاد اسلامی استان لرستان برگزار می شود. حضور آزاد و کاملا رایگان می باشد. 🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان 🔊@kargahghalam
نویسنده این اثر کیه؟ باد داغ و خاک تفتیده، حتی خاری را در دل خود نگه نمی‌داشت تا بچه‌ها در پس آن سنگر بگیرند. بچه های مهندسی دست به کار شده بودند و کانال تنگی میان آن برهوت حفر کرده بودند. صدای تیر و گلوله امانمان را بریده بود و نمی‌توانستیم سر بلند کنیم. هوا داغ بود. لبهای بچه‌ها مثل خاک خشک و ترک خورده شده بود. کانال آنقدر تنگ بود که زانوهایمان در شکم‌هایمان جمع می‌شد و نمی‌توانستیم پاهایمان را دراز کنیم. بعضی بچه‌ها از داغی هوا بی‌حال افتاده بودند و در کانال دراز به دراز خوابیده بودند. حس می‌کردیم شب اول قبرمان را می‌گذرانیم. صدای گلوله که کمی آرام گرفت صدای پا آمد. دو نفر بودند. سرم را بالا آوردم. دو جوان رشید با کلمن گل گلی پر از یخ. صدای یخ از دور که به دیوار کلمن برخورد می‌کرد شنیده می‌شد. همه بچه‌ها دست نیازشان را بالا آوردند. لبخند روی لبش نشست. روی زانو نشست. دسته کلمن را در دست راستش گرفت و با دست چپش دکمه کلمن را فشار داد و آب گوارا و یخ، در لیوانی که لبه کانال روی زمین گذاشته بود جاری شد. همه که آب خوردند سربند یا حسین را روی سرم محکمتر کردم.