یا الهَ العاصین
نمیدونم ادامه پایتخت6 چه میشه و قراره ارسطو چطوری خودشو نجات بده و یا اصلا نجات پیدا میکنه یا نه؟
ولی صحنه هایی که از به هچل افتادن ارسطو در این فیلم پر مخاطب دیده میشه، چقدر به حال و روز خیلی از ما وقتی گناهی مرتکب میشیم و برای پوشاندن اون گناه، گناه بعدی و بعدی و بعد تری را مرتکب میشیم نزدیکه!
شاید جملات و صحنه هایی که از ارسطو و برخوردش با اون رییس خلافکارها و دیالوگ هایی که رد و بدل میشه، کمی خنده دار به نظر بیاد، اما بغل گوش ما و حتی ممکنه یکی از عزیزان ما داره همین مکالمات و برخوردها و اتفاقات رخ میده.
گریه های ارسطو وقتی فهمید لای کتابها جنس بوده و کلی آدم شاهد بودند که اون پخش کرده و برای ده دوازده میلیون تومانی که سر دسته خلافکارها بهش داده بود، مدارک غیر قابل انکار وجود داره، حکایت از فرو رفتن در باتلاقی داره که بسیاری از دختران و پسران ما در موضوعات مختلف (و نه حتما اعتیاد و مواد مخدر) در آن فرو رفتند و به خاطر اینکه با من و شما راحت نیستند و میترسن و امکان داره باهاشون برخورد بدی بشه و برای همیشه دربارشون فکر بد کنیم، مطرح نمیکنن و ترجیح میدن تا سالیان سال باج بدهند و لکه دار بشوند تا جلوی من و شما خراب نشوند.
اونا از چه میترسن؟ میترسن براشون پرونده بشه؟ رو منبر اسمشونو ببریم؟ از حالا وقتی اونا رو میبینیم، یه لبخند خاص و سر تکون دادن حال به هم زنی از خودمون نشون بدیم که ینی «آره ... یادمه ... میدونم چیکار کردی!» ؟
همین تیکه از پایتخت، با همه انتقادات فرم و محتوا و حاشیه و ... که داره و با همه نقاط و نکات جذابی که داره (حداقل شصت هفتاد تا از اون نکات را قبلا گفتم) اما خدا کنه برای من و شما درس باشه که باید پناهگاه بچه مردم باشیم.
پناهگاه خانوادمون باشیم.
پناهگاه سابقه دارها و تیر و زخم خورده ها باشیم.
چقدر پیام اومد و چقدر استیکر و ایموجی گریه و اخم و ناراحتی در صفحه خصوصی دیدم که به خاطر همین سرنوشت ارسطو، چه دختر و پسرهایی از مسجد و مدرسه و هیئت و محل و فرهنگ و خدا و پیغمبر زده کردیم و خبر نداریم!
بچه هایی که اگه بودن، ظرفیت قابل توجهی بودن و چقدر میشد ازشون استفاده های مطلوب کرد و بهشون آرامش داد که حتی جونشون برات بدهند و حتی اگه یه بار تو سرشون هم زدی، برگردن دستت ببوسن و آخرش برات اس ام اس بدن: «همین که باهامون رفیقی، مرسی!»
سن نوجوانی و جوانی برای خیلی ها سن و سال حاشیه هاست. هر کس بگه نداشتم و ندارم دروغ گفته. بالاخره یه چیزایی بوده و هست. از اینکه خدا ستار العیوب بوده و کسی نبوده که زندگی ما رو جست و جو کنه و مثل گِل باغچه زیر و رو کنه، دلیل نمیشه برای جوون ها و نوجوون هایی که دور و برمون هستن، قپی بیاییم و درکشون نکنیم.
یک قدم! فقط یک قدم کوتاه بیا و مهربون تر باش تا برادر و خواهر و دختر و پسرت و دوستت و هم کلاسیت و هم محله ایت، به جای پناه بردن به خس و خاشاک، به خودت پناه بیارن!
به آب زلال و خنک و جیگر حال بیارِ معنویت و انقلاب.
فقط یک قدم کافیه.
تا اومد و خواست ارتباط بگیره و باهات حرف بزنه، جوری برخود نکن که انگار «بگو ... هر چند همه چیو خودم میدونم اما خودت بگی بهتره ... بگو تا وضعت خرابتر از این نشده ... چرا زودتر نیومدی؟ حالا که دیگه در گند و کثافت فرو رفتی یادت اومد منم هستم؟ از شهدا خجالت نکشیدی؟ حالا سر و وضعت مرتب کن ببینم چه خاکی میتونم تو سرت بریزم ... ورپریده پر رو!»
شنیدم که میگما
بعدشم که میگی: «چرا اینجوری باهاش برخورد کردی؟»
میگه: «پس کی نهی از منکر کنم؟ حالا که خودش اومده و همه چیو اعتراف کرده بهترین موقع است.»
عزیز دلم!
این اسمش اعتراف نیست.
مگه اومده دادگاه؟!
😭این اسمش پناه آوردنه😭
🌺یا غیاث المستغیثین🌺
👈ای فریادرس فریادخواهان!👉
#حدادپور_جهرمی
ببینین👆
این مرررررد، یکی از بچه های حوثی یمنی است که هم خستگی را خسته کرده و هم جوری نگاه میکنه انگار دنیا و شرق و غربش را به ذره ای حساب نمیکنه!
بیچاره سعودی
بیچاره امارات
بیچاره اونایی که فکر میکنن حریف این مرد و رفیقاش میشن!
ما میگیم چرا بن سلمان(بخوانید: بن شیطان) هر روز در سازمان ملل پلاس هست و دنبال قطعنامه و آتش بس میدوه!
پس بگو از اینا داره میخوره
حق داره بدبخت
مگه میشه حریف اینا شد؟
#حدادپور_جهرمی
[فرستاده شده از دلنوشته های یک طلبه]
#خطر_نیم_ها
عده ای از عزیزان هم صنف، به خاطر ضعف و کوتاهی علمی و مشکل معیشتی، یاد گرفتند که چطور میشه بدون درس خوندن، هم مشکل معیشتیشون حل بشه و هم بعد از یک دوره کوتاه چند ماهه، شخصیت اجتماعی در حد پزشک!!! به دست بیارند!
البته در اینصورت، وظیفه تخریب کور پزشکان و سایر مکاتب پزشکی رو هم باید بخوبی انجام می دادند تا نقاط ضعف خودشون دیده نشه!
این پیاده نظام ها بخاطر منافعشون، هر بار، یک محقق محترم رو هم با حاشیه ای نقل مجالس میکنند تا خوراک برای حفظ پامنبری های ساده دل شان تامین کنند.
البته چون بخوبی پشت سپر دین و خوشنامی طب سنتی قایم شدند توانستند مردم زخم خورده از طب مدرن رو بخوبی شارژ و همراه کنند.
و میدونید از کی اوضاع را خطرناک دیدند؟ از وقتی که رهبر فرزانه انقلاب، واکسن زدند و از تحقیقات و زحمات محققان طب مدرن حمایت کردند.
اینجا بود که تازه به دوران رسیده ها در موقعیت جدید و غریبی قرار گرفتند!
و البته باید بین اعتقادشون و اعتبارشون یکی رو انتخاب می کردند.
در صورتی که راه های بهتری هم وجود داشت.
البته
این خطر عُظمی، فقط مربوط به صنف مبارک روحانیت نیست. و متاسفانه سالهاست (قریب دو دهه است) نسلی از انقلابیون در حال شکل گیری هستند که به کلی فاقد مبنا و فونداسیون محکم اعتقادی و سیاسی هستند و تنها هنرشان شرکت در جلسات سخنرانی شلوغ و گاها با حاشیه بوده!
بگذریم.
چقدر شخصیت و سیره آنها مرا یاد یکی از جذاب ترین سخنرانی های استاد شهید مرتضی مطهری میاندازد.
موضوعی که اگر خاطر شریفتان باشد، در بخشی از سه جلسه سخنرانی لیالی قدر امسال درباره اش با هم گفتگو کردیم.
و آن خطرِ #نیم_ها بود.
چرا که سخت معتقدم👈 «خطر نیمچهعالمان از خطر جاهلان بیشتر است»
استاد مطهری میفرمود؛
من خیلی اوقات فکر کردهام مقالهای تحت عنوان «نیمها» بنویسم که خیلی چیزها وجود ناقصش خطرش بیشتر از عدم محض است. میگویند غزالی راجع به علم این حرف را زده و گفته است: هر چیزی وجود ناقصش به از عدم محض است مگر علم که وجود ناقصش بدتر از عدم محض است. و ریشه این حرف معلوم است.
آدمی که هیچ عالم نیست، چون میداند عالم نیست لااقل در مقابل عالم تسلیم است. مثل کسی که طبیب نیست و میداند که طبیب نیست، دیگر لااقل در مقابل طبیب تسلیم است و در نتیجه از وجود طبیب بهره میبرد. ولی نیمچه طبیب چون خودش را طبیب میداند تسلیم یک طبیب نیست، میخواهد از همان علم ناقصش استفاده کند، در نتیجه به جای سود زیان میبرد.
از همین جا بروید سراغ نیمچه مجتهدها و نیمچه روشنفکرها و نیمهای دیگر، اینهایی که یک چیزکی می دانند...ُ چیزکی میدانند و چیزها نمیدانند!
اتفاقاً اینها خطرشان بیشتر است. چهارتا شعار و جمله میشنوند، بدون اینکه متعمق بشوند و درست فکر کنند و دریابند؛ میبینید این چهار تا شعار، اینها را از جا حرکت می دهد.
🔺 خدا اسلام و انقلاب و ملت را از خطر این نیم ها محفوظ بدارد.
#حدادپور_جهرمی
درباره #بچه_مهندس
یکی از سریال های موفق در طول این سالها سریال بچه مهندس بود. هم خانواده ها مشغول بودند. هم بچه ها میدیدند. هم میشد درس های تربیتی و اقتداری ازش آموخت و ده ها نکته دیگه.
ما هم این شبها داریم تکرار فصل دومش را نگاه میکنیم.
نکته ای که بیشتر نظرم را جلب کرد و چقدر جا داشت که بیان کردند و ای کاش دستشون بازتر بود و بیشتر مانور میدادند، بحث وابستگی جواد و مومو بود.
وابستگی که حاصل سالها کودکی است.
وابستگی که نه غرض و مرض و ناپاکی در آن هست و نه بیگانه با زندگی بسیاری از نوجوان های ما.
پدران
مادران
لطفا این مسئله را جدی بگیرید.
این را کسی دارد به شما میگوید که وقتی کتاب تب مژگانش را نوشت، تعداد قابل توجهی جوان و نوجوان به او پیام دادند و گلایه کردند که چرا زودتر ننوشتی؟ چرا دیر برای نوشتن آن اقدام کردید و هزاران نکته دیگر.
فیلم بچه مهندس، مخصوصا مطلب خاصی که در این نوشتار به آن اشاره کردم، شروع یک ماجرا بود. و باید بیشتر از دهه هشتادی ها و نودی ها نوشت. مخصوصا مسایل عاطفی و احساسی فوق قوی که آنها را درگیر خود کرده و متاسفانه یا محکوم به بایکوتشان میکنیم یا محکوم به سانسور.
لطفا
از کودکی، عواطف و احساسات فرزندان دلبندمان را مدیریت کنیم؛
با فرزندآوری
با کم کردن فاصله سِنی بین بچه ها.
با دادن آزادی به بچه ها برای بیان آنچه برایشان دغدغه است.
با مدیریت رابطه آنها با فرزندان دیگران علی الخصوص از جنس مخالف.
با آشنا کردن آنها به نحوه صحیح ارتباط با همسالان.
با نگذاشتن نام آنها در کنار اسم دیگران به عنوان اینکه بختشان را در آسمان ها بسته اند.
و...
جواد در سریال بچه مهندس، با همه مشکلاتی که میجنگید، با احساس فوق قوی عاطفی که نسبت به مومو داشت، دست و پنجه نرم میکرد و سالها محبتش را دل نگه داشته بود.
فقط بخاطر یک اتفاق که آنها را در کودکی، سر راه هم قرار داده بود.
گاهی والدین اطلاع ندارند
اما فرزندشان دچار اتفاقی شده که دلش گیر است
اسمش را نمیداند چیست؟
همین قدر میداند که کششی دارد و به طرف کسی تمایل دارد
یا شرم میکند و سربسته نگهش میدارد
یا میرود دنبالش و حاشیه سازی میکند
به هر حال
وظیفه من و شمای والدین، پاک کردن صورت مسئله نیست
چه اشکال دارد با پسر یا دخترمان از عشق حرف بزنیم؟
از اینکه هر کششی اسمش عشق نیست و گاهی تمایل شدید قلبی است که به خاطر آینه بودن قلب و جان نوجوان، تحملش برایش دشوار است
بگوییم:
« جای نگرانی نیست
درست میشود
از همین جاها میشود تمرین پاک دامنی کرد
از همین جاها میشود روش های خود مراقبتی را یاد گرفت
تکرار میکنم؛ جای نگرانی نیست
گناهی هم مرتکب نشدی
کمکت میکنم که از این مرحله به سلامت عبور کنی.»
#حدادپور_جهرمی
⛔️ سعودینشنال: تمام خشونت ها کارِ نیروهای امنیتی رژیم است تا اعتراضات را بدنام کند و مجوز برای حمله به سایر مردم صادر کند!
⛔️ بیبیسی فارسی: عده ای اراذل و اوباش مورد حمایت رژیم، اقدام به زدن مردم و تخریب اموال عمومی میکنند!
🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹
برادر و خواهر آزاده و اغتشاشگر!!
سلام علیکم
یه کد میدم اما ناموسا نگین من گفتما
چون خیلی کسی خبر نداره و فقط من میدونم و کارشناس سعودینشنال و بیبیسی فارسی!
اونم اینه که اگه دیدید تو اغتشاشات، کسی پرچم ایران آتیش زد و یا از پشت سر به مردم شلیک کرد و یا با چاقو و قمه وسط جمعیت به جون دختر و پسر مردم افتاد و یا بانک و مسجد و پایگاه بسیج آتیش زد، بدونین آدم جمهوری اسلامیه و ناموسا بزنید دهنش سرویس کنید. حتی اگه از من میشنوید، زنده اش نذارید. چون جمهوری اسلامی اینا را بین شما کاشته تا فتنه بشه و بعدش با خیال راحت، به جون شما بیفتند!
بسم الله
ببینم چیکار میکنینا
ماشاءالله
#حدادپور_جهرمی