eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
797 دنبال‌کننده
35.6هزار عکس
23.6هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸بچه را آزاد بگذارید؛ روحیه و ارادۀ او را خرد نکنید!🔸 ▫️انبیاء، فرزندانشان را بیشتر از ما آزاد می‌گذاشتند! روزی خلیفۀ اول بالای منبر بود. امام مجتبی (ع) نیز طفلی چهار‌پنج‌ساله بود. از منبر بالا رفت تا دست او را بکشد و پایین بیاورد. به او گفته بود: «از منبر جدم بیا پایین». این را به حضرت گفتند. حضرت فرمود: والله من یادش ندادم، این خودش این‌گونه است! سپس شاهد آوردند و فرمودند: شما می‌دانید وقتی پیغمبر در حال نماز بود، حسن از وسط صف‌ها رد می‌شد و خودش را به پیغمبر می‌رساند. سوار گردنِ پیغمبر می‌شد، درحالی‌که ایشان در سجده بود. پیامبر سر از سجده برنمی‌داشت تا او پایین بیاید. همچنین وقتی حضرت می‌خواست بایستد، یک دستش روی زانویش بود و یک دستش بر شانۀ حسن. پیامبر نمی‌گفت این بچه مشغولم می‌کند. نمی‌گفت این است. ▫️چرا حضرت، اینطور می کرد؟ زیرا دورۀ طبیعت فرزندش است. می‌خواهد او کند، نمی‌خواهد بچه . می‌خواهد واهمۀ بچه از مردم، از بین برود. می‌خواهد این بچه در بزرگسالی مشرک نشود، عابد و مقلد مردم نباشد. بر اثر همین رفتارها است که وقتی امام حسن (ع) می‌بیند مصلحت اسلام در صلح با معاویه است، دریغ نمی‌کند؛ درحالیکه مخالف‌ها که هیچ، دوستانش هم به او معترض بودند. چه‌کسی می‌تواند جلوی این موج بایستد؟ آن‌که در بچگی اینچنین رشدش داده باشند. ▫️ما بچه‌های خود را می‌کنیم. او چگونه جلوی استعمار بایستند؟! ما فکر می‌کنیم او بی‌ادب و بی‌تربیت است؛ لذا با خشونت‌هایمان، تمام و عصارۀ را در بچه می‌شکنیم.
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸بچه را آزاد بگذارید؛ روحیه و ارادۀ او را خرد نکنید!🔸 ▫️انبیاء، فرزندانشان را بیشتر از ما آزاد می‌گذاشتند! روزی خلیفۀ اول بالای منبر بود. امام مجتبی (ع) نیز طفلی چهار‌پنج‌ساله بود. از منبر بالا رفت تا دست او را بکشد و پایین بیاورد. به او گفته بود: «از منبر جدم بیا پایین». این را به حضرت گفتند. حضرت فرمود: والله من یادش ندادم، این خودش این‌گونه است! سپس شاهد آوردند و فرمودند: شما می‌دانید وقتی پیغمبر در حال نماز بود، حسن از وسط صف‌ها رد می‌شد و خودش را به پیغمبر می‌رساند. سوار گردنِ پیغمبر می‌شد، درحالی‌که ایشان در سجده بود. پیامبر سر از سجده برنمی‌داشت تا او پایین بیاید. همچنین وقتی حضرت می‌خواست بایستد، یک دستش روی زانویش بود و یک دستش بر شانۀ حسن. پیامبر نمی‌گفت این بچه مشغولم می‌کند. نمی‌گفت این است. ▫️چرا حضرت، اینطور می کرد؟ زیرا دورۀ طبیعت فرزندش است. می‌خواهد او کند، نمی‌خواهد بچه . می‌خواهد واهمۀ بچه از مردم، از بین برود. می‌خواهد این بچه در بزرگسالی مشرک نشود، عابد و مقلد مردم نباشد. بر اثر همین رفتارها است که وقتی امام حسن (ع) می‌بیند مصلحت اسلام در صلح با معاویه است، دریغ نمی‌کند؛ درحالیکه مخالف‌ها که هیچ، دوستانش هم به او معترض بودند. چه‌کسی می‌تواند جلوی این موج بایستد؟ آن‌که در بچگی اینچنین رشدش داده باشند. ▫️ما بچه‌های خود را می‌کنیم. او چگونه جلوی استعمار بایستند؟! ما فکر می‌کنیم او بی‌ادب و بی‌تربیت است؛ لذا با خشونت‌هایمان، تمام و عصارۀ را در بچه می‌شکنیم.