eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
806 دنبال‌کننده
34.8هزار عکس
22.4هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
اِلهي اَعُوذُ بِكَ مِنْ غَضَبِكَ وَ حُلُولِ سَخَطِكَ؛ خداوندا، به تو پناه مى‌برم از اين‌كه غضب و سخط تو بر من حلول كند. 🔸️برخى از گناهان ممكن است انسان را از خدا دور كند تا جايى كه مورد غضب و خشم الهى قرار گيرد. 🔹️اهل‌بيت(عليهم السلام) در موارد متعدّد ما را به سرنوشت ابليس متوجّه ساخته‌اند. امير مؤمنان على(عليه السلام) مى‌فرمايد: «وَ كانَ قَدْ عَبَدَ اللهَ سِتَّةَ آلافِ سَنَة لا يُدْرى أَمِنْ سِنِى الدُّنْيا أمْ مِنْ سِنِى الاْخِرَةِ». 🔸️شيطان شش هزار سال خدا را عبادت كرد ولى اين عبادت‌ها از روى ايمان و اعتقاد به ربوبيت تشريعى الهى نبوده، [و] عصيان [اش] به كفر منتهى [می‌شد] يعنى نمى‌پذيرفت كه بايد فرمان خدا را اطاعت كرد. 🔹️شيطان به خداوند عرض كرد: مرا از سجده بر آدم معاف بدار، تو را به گونه‌اى عبادت مى‌كنم كه هيچ‌كس عبادت نكرده است. خداوند در پاسخ فرمود: «إِنّي أُحِبُّ اَنْ اُطاعَ مِنْ حَيْثُ اُريد». 🔸️حضرت على (عليه السلام) اين جريان را بدان جهت مطرح مى‌فرمايد كه ما به عبادات و اعمال [مان] مغرور نگرديم و همواره نگران عاقبت خود باشيم. 📚 شکوه نجوا ، صفحه ۴۴ تا ۴۶ ۹
اِلهي اِنْ كُنْتُ غَيْرَ مُسْتَأْهِل لِرَحْمَتِكَ فَاَنْتَ اَهْلٌ اَنْ تَجُودَ عَلَيَّ بِفَضْلِ سِعَتِك خداوندا اگر شايسته رحمت تو نيستم، تو شايسته آنى كه بر من با فضل گسترده‌ات احسان بنمايى. 🔸️من گرچه استحقاق رحمت تو را ندارم ولی رحمت تو ويژه مستحقّين نيست بلكه همه را مشمول فضل تو مى‌گرداند. 🔹️ فضل بالاتر از استحقاق است لذا اگر رحمت بر خلاف حكمت نباشد شامل افرادى كه استحقاق آن را ندارند نيز خواهد شد. 🔸️ايمان، توجه، و توسّل به اوليا موجب پيدايش رحمت الهی می‌شود. چرا كه اصل رحمت شامل وجود مقدس خاتم انبيا(صلى الله عليه وآله) و اهل‌بيت آن حضرت (عليهم السلام) گشته و سرريز آن به كسانى كه خود را در معرض آن قرار داده و هنوز مشمول غضب الهى نشده‌اند خواهد رسيد. 📚 کتاب شکوه نجوا، ص ۴۹ و ۵۰ ۱۰
📸 | معنای اعتراف به گناه اِلهي اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى مِنْكَ بِذلِكَ وَ ... اِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلي وَ لَمْ يُدْنِني مِنْكَ عَمَلي فَقَدْ جَعَلْتُ الإقْرارَ بالذَّنْبِ اِلَيْكَ وَسيلَتي؛ خداوندا، اگر تو مرا عفو كنى، پس چه كسى سزاوارتر از تو به اين كار است، و اگر مرگ من فرا رسد و عمل من نتواند مرا به تو نزديك گرداند، من اقرار به گناهان را وسيله خودم به سوى تو قرار مى‌دهم. 🔸️در مضامين مناجات‌ها تعبيرات عجيبى در رابطه با اقرار به گناهان وجود دارد كه از سوى معصومين (عليهم السلام) ابراز گرديده كه گويا بالاترين گناهان كبيره را مرتكب شده‌اند و به هيچ وجه با مقام عصمت تناسب ندارد. 🔹️در اين رابطه بزرگان جواب‌هايى داده‌اند. برخى فرموده‌اند: «امام معصوم (عليه السلام) چون پيشواى مردم است گويا خود را نازل منزله هر يك از دوستان خود حتى آن‌هايى كه در پايين‌ترين درجات هستند، قرار مى‌دهد». 🔸️برخى فرموده‌اند: «اين دعاها و مناجات‌ها براى تعليم و آموزش به ديگران است و گويا به اهل ايمان گفته مى‌شود كه بايد در مقام مناجات اين‌چنين سخن بگوييد». 📚 شکوه نجوا ، صفحه ۵۶ و ۵۷ ۱۱
📸 | معنای اعتراف به گناه اِلهي اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى مِنْكَ بِذلِكَ وَ ... اِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلي وَ لَمْ يُدْنِني مِنْكَ عَمَلي فَقَدْ جَعَلْتُ الإقْرارَ بالذَّنْبِ اِلَيْكَ وَسيلَتي؛ خداوندا، اگر تو مرا عفو كنى، پس چه كسى سزاوارتر از تو به اين كار است، و اگر مرگ من فرا رسد و عمل من نتواند مرا به تو نزديك گرداند، من اقرار به گناهان را وسيله خودم به سوى تو قرار مى‌دهم. 🔸️برخى ديگر گفته‌اند: «حَسَناتُ الاَبْرارِ سَيِّئاتُ الْمُقَرَّبينَ» یعنی گرچه کار آنان برای کسانی که معرفتشان عالی نیست، گناه نیست، لکن براى كسانى كه داراى معرفت عالى هستند گناه بزرگى شمرده مى‌شود. 🔹️برخى ديگر گفته‌اند: «اولياى الهى عملی را از خودشان نمى‌بينند و مى‌گويند: اگر خداوند دست مرا نگيرد به پست‌ترين دركات سقوط خواهم كرد». پس مى‌گويد: خدايا، من صرف‌نظر از آن‌چه كه تو داده‌اى همان ظرف خالى هستم كه فاقد هدايت است. انسان باید به تدريج بفهمد كه از خود هيچ ندارد و اين فهم خود را به صورت‌هاى مختلف ابراز كند. گريه كند، اشكش جارى شود. نتيجه چنين عبوديتى، ربوبیت است؛ لذا اولياى الهى با توجّه به ظرف خالى وجود خويش كه منشأ همه فسادها و سقوط به دركات است چنين مناجات‌ها و تعبيراتى داشته‌اند. شايد پاسخ اخير، عميق‌ترین پاسخ باشد. 📚 شکوه نجوا ، صفحه ۵۶ و ۵۷ ۱۲ 🌸
📸 | شکایت از خود اِلهي اِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ اَوْلى مِنْكَ بِذلِكَ وَ ... اِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلي وَ لَمْ يُدْنِني مِنْكَ عَمَلي فَقَدْ جَعَلْتُ الإقْرارَ بالذَّنْبِ اِلَيْكَ وَسيلَتي؛ خداوندا، اگر تو مرا عفو كنى، پس چه كسى سزاوارتر از تو به اين كار است، و اگر مرگ من فرا رسد و عمل من نتواند مرا به تو نزديك گرداند، من اقرار به گناهان را وسيله خودم به سوى تو قرار مى‌دهم. 🔸️روح قدرت زيادى دارد و مى‌تواند علاوه بر درک کردن،، چيزى را درك كرده و سپس خود به تماشاى درك خود بنشیند. مى‌توان گفت: راز خليفة‌الله بودن انسان همين قدرت روحى اوست و اگر كارى {کند} كه جهنمى شود، خيلى به خودش ظلم كرده است. 🔹️در اين فراز مى‌گوييم: علاوه بر اینکه حقّ تو و دیگران را رعایت نکردم، حقّ خودم را نیز پايمال نمودم و حال، از دست خودم - نه کس دیگر - به تو شکایت برده‌ام. وقتى انسان از خودش شكايت مى‌كند، قاضى چه مى‌تواند بكند؟ 📚 کتاب شکوه نجوا، ص ۵۹ و ۶۰ ۱۴
📸 | مستیِ دوری اِلهي وَ قَدْ أَفْنَيْتُ عُمْري في شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْكَ وَ اَبْلَيْتُ شَبابي في سَكْرَةِ التَّباعُدِ مِنْك؛ خداوندا، من عمر خودم را در نادرستى و غفلت از تو نابود، و جوانى خود را در مستى دورى از تو فرسوده كردم. 🔸️خداوندا، به خود نگاه مى‌كنم و به عمرى كه در نهايت شرارت و غفلت و بى‌خبرى گذراندم. البته غفلت‌ها و بى‌خبرى‌ها متفاوتند. ولى كسانى كه در مراتب عالى به سر مى‌برند اگر از آن ژرف‌نگرى كه بايد در ياد خدا داشته باشند به هنگام توجّه به زندگى و نيازهاى مادى، كم شود برايشان غفلت به حساب مى‌آيد. 🔹️هر انسانى زندگى خود را از ابتداى كودكى تا مدت‌ها با سهو و غفلت مى‌گذراند. غفلت در تمامى عمر مى‌تواند همراه آدمى باشد، به خصوص دوران جوانى كه اوج شادابى و نشاط است، و گاهى انسان را به حالتى دچار مى‌كند كه سبب شرمندگى و پشيمانى خود او مى‌شود. 🔸️انسان وقتى به مقتضاى طبيعت خود، دچار چنين حالاتى مى‌شود حتى اگر به گناه هم مبتلا نشود باز از پيدايش چنين حالاتى در محضر خداوند شرمنده و خجل مى‌گردد. از اين حالت به مستى تعبير شده است. 📚 کتاب شکوه نجوا، ص ۸۵ ۱۵
📸 | اکسیر محبت اِلهي لَمْ يَكُنْ لي حَوْلٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلاّ في وَقْت اَيْقَظْتَني لِمَحَبَّتِكَ؛ خداوندا، من قدرت نداشتم كه از معصيت و نافرمانى تو فاصله بگيرم جز در هنگامى كه مرا متوجّه محبّت خود نمودى و بيدار ساختى. 🔸️جاذبه گاهی میان اشياء مادّى است مانند جاذبه آهن و آهن‌ربا و گاهی آگاهانه بين يك شىء و دل انسان است. اين جاذبه را كه روحى و آگاهانه است، محبّت مى‌ناميم. گاهى نیز جاذبه بين دو انسان است كه دو موجود با شعورند که مرتبه بالاتری از محبت است. 🔹️اما محبّت بين انسان و خداوند بالاترين و بهترين مراتب جاذبه و كشش است؛ چرا كه خداوند داراى بالاترين مراتب درك و شعور است و اين كشش، آگاهانه و برخاسته از شعور و دوسويه است و حتّى اگر در آغاز يك‌طرفه باشد سرانجام به طرفين منتهى مى‌گردد. 📚کتاب شکوه نجوا ،صفحه ۱۰۲ و ۱۰۳ ۱۶
📸 | ساده‌ترین راه اِلهي لَمْ يَكُنْ لي حَوْلٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلاّ في وَقْت اَيْقَظْتَني لِمَحَبَّتِكَ؛ خداوندا، من قدرت نداشتم كه از معصيت و نافرمانى تو فاصله بگيرم جز در هنگامى كه مرا متوجّه محبّت خود نمودى و بيدار ساختى. 🔸️يكى از ساده‌ترين عوامل محبّت به خدا همان راهى است كه خود حضرت حق به حضرت موسى (ع) آموخته است یعنی یادآوریِ نعمات الهی. خداوند اين ويژگى را در روح بنى‌آدم قرار داده است كه اگر بدانند كسى بى‌طمع و بدون چشم‌داشت به آن‌ها خدمت مى‌كند او را دوست خواهند داشت.البتّه اين اثرى است طبيعى نه اختيارى؛ و امكان ندارد كسى به هيچ وجه او را دوست نداشته باشد. 📚 کتاب شکوه نجوا، ص ۱۰۳ ۱۷
📸 | نعمت‌های پرارزش اِلهي لَمْ يَكُنْ لي حَوْلٌ فَاَنْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلاّ في وَقْت اَيْقَظْتَني لِمَحَبَّتِكَ؛ خداوندا، من قدرت نداشتم كه از معصيت و نافرمانى تو فاصله بگيرم جز در هنگامى كه مرا متوجّه محبّت خود نمودى و بيدار ساختى. 🔸️كسى كه حاضر است كليه يا قلب يا برخى از اندام‌هاى خود را به نيازمندى اهدا كند چقدر موجب محبّت و امتنان مى‌گردد و بيمار و بستگان فردى كه به او اهدا شده نسبت به اهداكننده چقدر علاقمند مى‌شوند، حال بنگريد خدايى كه همه اين اندام‌ها را رايگان به ما داده چقدر بر ما منّت دارد. 🔹️پس ساده‌ترين راه محبّت به خدا، كه يكى از آثارش دست برداشتن از گناه است، فكر كردن درباره نعمت‌هاى خدا است. علاوه بر نعمت‌هايى جسمانى، عقل و انبيا (عليهم السلام) و كتاب آسمانى كه براى هدايت ما فرستاده شده، موقعيتى كه در جامعه داريم، عيبهايى كه خداوند آن‌ها را ناديده گرفته و پوشانده، هر كدام نعمت‌هاى پرارزش الهى هستند.حال آيا اين خداى مهربان دوست داشتنى نيست؟ 📚 کتاب شکوه نجوا ،صفحه ۱۰۴ و ۱۰۵ ۱۹
📸 | شوقِ دیدار إِلَهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ؛ خداوندا، به من قلبی که شوق آن مرا به تو نزدیک می‌سازد ... عطا بفرما! 🔸️شوق حالتى بعد از دوست داشتن است و شوقِ دل نسبت به خداوند به همين معناست كه دل، خدا را دوست دارد و مى‌خواهد به او برسد ولى دستش از دامن او كوتاه است در حالى كه امكان نزديك شدن به او وجود دارد. 🔹️انسانى كه مى‌داند خداى دوست‌داشتنى را با چشم دل مى‌توان ديد، به طور حتم آتش شوق ديدار در دل او شعله ور مى‌گردد. و هر قدر توجّه به اين حقيقت قوى‌تر شود، شوق ديدار نيز افزون‌تر مى‌گردد. البتّه دانستن اين مطلب كافى نيست بلكه توجّه نيز لازم است. يعنى ابتدا بايد باور قلبى و معرفت را با توجّه به خدا و غفلت از غير خدا بارور كرده و شوق به ديدار او را در خود تقويت نماييم كه هر چه توجه بيش‌تر شود، شوق ديدار نيز افزون‌تر خواهد گشت. 🔸️شنيده‌ايم عده‌اى كه مجذوب خداوند شده باشند آرام و قرار ندارند و دل آن‌ها با هيچ چيزى غير از خدا انس نمى‌گيرد. اين‌ها بر اين باورند كه وَ كُلُّ جَمالِكَ جَميل. 📚 کتاب شکوه نجوا ،صفحه ۱۲۲ تا ۱۱۵ ۲۰
📸 | صدایم را بشنو! «وَاسْمَعْ دُعايى اِذا دَعَوْتُكَ وَاسْمَعْ نِدائى اِذا نادَيْتُكَ وَ اَقْبِلْ عَلَىَّ اِذا ناجَيْتُكَ؛» « و بشنو دعايم را آن‌گاه كه تو را مى‌خوانم و بشنو ندايم را آن‌گاه كه تو را ندا مى‌كنم و رو به من بياور آن‌گاه كه با تو مناجات مى‌كنم.» 🔸️خداوندى كه به هر چيزى عالم است، هر صدايى را مى‌شنود و هر چيزى را مى‌بيند؛ چگونه ممكن است صدايى را نشنود و ما از او درخواست شنيدن صدا و نداى خود را داشته باشيم؟ 🔹️جواب آن است كه منظور از اين شنيدن اجابت است. چنان‌كه در محاورات عرفى مى‌گوييم: «فلان شخص حرف مرا شنيد» و منظور ما ترتيب اثر دادن است نه رسيدن صدا به گوش او. و شايد منظور از شنيدن، عنايت خاص باشد، همان‌طور كه ما با كسى حرف مى‌زنيم و او علاوه بر آن كه صدا به گوش او مى‌رسد، توجّه خاصى نيز مى‌نمايد 📚 کتاب شکوه نجوا، ص ۱۶ و ۱۷ ۳
📸 | دعا،‌ ندا و نجوا «وَاسْمَعْ دُعايى اِذا دَعَوْتُكَ وَاسْمَعْ نِدائى اِذا نادَيْتُكَ وَ اَقْبِلْ عَلَىَّ اِذا ناجَيْتُكَ؛» « و بشنو دعايم را آن‌گاه كه تو را مى‌خوانم و بشنو ندايم را آن‌گاه كه تو را ندا مى‌كنم و رو به من بياور آن‌گاه كه با تو مناجات مى‌كنم.» 🔸️بين اين سه واژه تفاوت‌هايى وجود دارد: «دعا» داراى معنايى گسترده است، يعنى با هر زبانى و به هر كيفيّتى صدا بزنند. 🔹️ولى ندا صدايى بلند و فريادگونه است؛ چه از راه دور، چه نزديك، ولى نه به قصد رساندن صدا به گوش طرف مقابل، بلكه با انگيزه‌اى مانند آرام شدن و تخليه روانى. 🔸️و نجوا به معناى حرف زدن خصوصى با كسى است به گونه‌اى كه ديگرى نمى‌تواند آن را بشنود. پس نجوا سخنى بين دو نفر است كه شخص سوم از شنيدن آن بى‌بهره است. 🔹️به عنوان مثال خداوند مى‌فرمايد: «وقتى كه بنده جز رضايت من هدفى نداشته باشد او را دوست مى‌دارم و در شبهاى تاريك و خلوت‌هاى روز با او مناجات مى‌كنم»؛ يعنى بنده مى‌فهمد خدا با او حرف مى‌زند، ولى هيچ‌كس متوجّه چنين رابطه‌اى نمى‌گرد. 📚کتاب شکوه نجوا، ص۱۹ و ۲۰ ۴
📸 | دعا،‌ ندا و نجوا «وَاسْمَعْ دُعايى اِذا دَعَوْتُكَ وَاسْمَعْ نِدائى اِذا نادَيْتُكَ وَ اَقْبِلْ عَلَىَّ اِذا ناجَيْتُكَ؛» « و بشنو دعايم را آن‌گاه كه تو را مى‌خوانم و بشنو ندايم را آن‌گاه كه تو را ندا مى‌كنم و رو به من بياور آن‌گاه كه با تو مناجات مى‌كنم.» 🔸️بين اين سه واژه تفاوت‌هايى وجود دارد: «دعا» داراى معنايى گسترده است، يعنى با هر زبانى و به هر كيفيّتى صدا بزنند. 🔹️ولى ندا صدايى بلند و فريادگونه است؛ چه از راه دور، چه نزديك، ولى نه به قصد رساندن صدا به گوش طرف مقابل، بلكه با انگيزه‌اى مانند آرام شدن و تخليه روانى. 🔸️و نجوا به معناى حرف زدن خصوصى با كسى است به گونه‌اى كه ديگرى نمى‌تواند آن را بشنود. پس نجوا سخنى بين دو نفر است كه شخص سوم از شنيدن آن بى‌بهره است. 🔹️به عنوان مثال خداوند مى‌فرمايد: «وقتى كه بنده جز رضايت من هدفى نداشته باشد او را دوست مى‌دارم و در شبهاى تاريك و خلوت‌هاى روز با او مناجات مى‌كنم»؛ يعنى بنده مى‌فهمد خدا با او حرف مى‌زند، ولى هيچ‌كس متوجّه چنين رابطه‌اى نمى‌گرد. 📚کتاب شکوه نجوا، ص۱۹ و ۲۰ ۵