eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
806 دنبال‌کننده
34.8هزار عکس
22.4هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
این عکس شهید علی شاه سنایی حکایت جالبی داره که به این روزها مربوطه... یکی از همرزمان شهید تعریف می کند که باید تونلی را بین برف ها می کندیم و به جلو می رفتیم .... کمی من میکندم و کمی علی... تجهیزات هم نداشتیم حتی دستکش ... تصمیم گرفتیم نوبتی کار کنیم . من کمی از برف ها را برداشتم و بیرون ریختم . دستهایم خیلی یخ کرد علی همینطور میگفت بیا بیرون تا من برم .نوبت علی که شد رفت و دیگر از تونل بیرون نیامد...هر چی گفتم بیا بیرون دستهات یخ زد بیا تا من برم علی گفت : فقط برام روضه حضرت زهرا (س) بخون.... علی اونجا دستهاش از سرما میسوخت و گریه میکرد... آخر هم مزد گریه هاش رو از حضرت زهرا (س) گرفت... شهید علی شاه سنایی در 29 آذر 94 در خانطومان سوریه به شهادت رسید
سر و صورتمان پر بود از خاک و غبار؛ حتی روی مژه هایمان خاک نشسته بود. شرجی هوای تابستان و گرمای دشت مهران هم که جای خود داشت؛ بدن ها زیر عرق بود و لباس ها پر از شوره! وقتی از عملیات برگشتیم عقبه، یک صف طولانی و پر پیچ و خم ایستاده بودند بروند حمام، تدارکات لشکر سی چهل تا حمام صحرایی زده بود. با بچه ها رفتیم آخر صف. پشت سر من هم یک جوان بسیجی آمد و ایستاد؛ با چفیه صورتش را پوشانده بود. تا نوبتمان شود، دو ساعتی طول کشید. وقتی نوبتم رسید، طبق عادت به نفر پشت سری بفرما زدم. داشت چفیه را از صورتش باز می کرد. خشکم زد؛ حاج قاسم سلیمانی بود! فرمانده لشکر دو ساعت ایستاده بود توی صف حمام،مثل بقیه نیروها! الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 🌱