eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
766 دنبال‌کننده
40.1هزار عکس
32.4هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 خاطره ای از شهید محمد بروجردی 🔹... فاطمه شنیده بود همسرش در قلب مردم رخنه کرده. همه دلتنگی ها در برابرش رنگ باخته بودند و از بگو و بخند همسر خود با کُردهایی که دورش حلقه زده بودند، لذت می برد. گاه تصور می کرد محمد بیشتر به این کُردها تعلق دارد تا او و دو فرزندش. حس غریبی سراغش آمده بود اما با شنیدن قهقهه او و کُردها آن فکر و خیال ها را از ذهن زدود. 🔸 خودش را از حلقه عشایر رها کرد و در حالی که دست تکان می داد، سمت استیشن دوید و سوار شد. دست تکان می داد و جواب می گرفت. فاطمه و حسین را در ساختمانی مستقر کرد و خودش وارد جلسه ای شد که روی (افراد پشیمان ضدانقلاب) تصمیم می گرفتند. بروجردی از در خوشبینی وارد شد و باز هم اصرار داشت در جدا کردن صف مردم از ضدانقلاب دایره مردم را وسیع تر کنند. دوست داشت به همان نسبت هم دایره سران ضدانقلاب محدودتر شود و به افرادی برسند که شرارت از تمام وجودشان می بارد و قابل اصلاح نیستند. وارد سالنی شد که اعدامی‌ها با لباس همرنگ منتظرش بودند. از میان آنها اندک توابینی بودند که او را نمی شناختند. این بار واقعه سنندج را از زاویه دیگری مرور کرد و بعد هم پیروزی های رزمندگان در را گزارش داد. داشت قدرت واقعی نظام را با منطق خودشان بیان می کرد. هیچ وقت حرفی نمی‌زد که غرورشان را خرد کرده باشد یا به آنها توهین کند. 🔹 سخنرانی اش که تمام شد، نشست کف سالن و توابین دورش حلقه زدند. سؤال می کردند؛ گاه به تندی و گاه نرم و آرام. ساعت که از نیمه شب گذشت، هنوز ده دوازده نفر دورش نشسته بودند و بحث می کردند. بروجردی خسته نشده بود، اما صلاح ندید بیش از این با آنها بحث کند سعی می کرد آنها را متقاعد سازد بیشتر فکر کنند و در پی چاره باشند. پتویی لوله کرد و زیر سر گذاشت و گفت: "بهتر است بخوابیم. نماز صبح بیدارم کنید." توابین زل زده بودند به او که راحت و آسوده در میان آن همه زندانی به خواب عمیقی فرو رفته بود. نگاه توایبن به این اعتماد او تا حدی جدی شد که بعضی از آنها تا پاسی از شب نخوابیدند و به فکر فرو رفتند. گاهی بالای سر او می آمدند و آن چهره را با موی حنایی رنگش با حسرت می‌نگریستند. —(📚 محمد؛ مسیح کردستان زندگی نامه سردار بزرگ سپاه اسلام شهید )
10.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢‏مسیح کردستان شهید در فیلم سینمایی چه زیبا به صورت  به تصویر کشیده شده است. فرمانده‌ای که با حکم امام(ره) به پاوه می‌رود و تا ضرورت ایجاب نکرده دست به اسلحه نمی‌برد و زمانی که برای حفظ جان و ناموس مردم دست به اسلحه می‌برد، کوچک‌ترین تردیدی به خود راه نمی‌دهد. غریب توانسته بخشی از تاریخ را به تصویر بکشد و از رنج‌هایی که توسط بر مردم کرد وارد می‌شد، سخن بگوید. قتل و فشار و شکنجه، تا فشارهای روحی و روانی همگی باعث رنجش مردمی است که به واسطه فرماندهی و هدایت درست شهید بروجردی و تشکیل نجات می‌یابند.