eitaa logo
کاری کن خدا عاشقت بشه
795 دنبال‌کننده
36.9هزار عکس
26.1هزار ویدیو
60 فایل
کانال مذهبی و مطالب مفید و متنوع ارسال هر شب ارتباط با ادمین @Basirat_ekh
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 خاطرات خودنگاشت همسر امام (۱۷) ◀️ صبر بر سختی های زندگی 🔹...حکیم باشی نسخه از قبل تهیه شده‌ای را در اختیارم می‌گذاشت و من با آه و ناله و اشک، گیاهان را می‌جوشاندم و آن را در کام شیرین فرزندم می‌ریختم. 🔸روزی با گریه مشغول شستن رخت‌های کودک خردسالم بودم که آقا وارد شد، وقتی چشمش به من افتاد، دلش به‌حالم سوخت و بلافاصله رفت و را برای معالجه فرزندم آورد. 🔹با مداوای او بعد از دو ماه بهبودی یافت. آن رنج‌ها و دردها را با صبر و بردباری تحمل می‌کردم و از این بابت خدا را شاکرم. یک جفت شمعدان عتیقه که از جهیزیه مادربزرگم به من رسیده بود به آقای دکتر هدیه دادم، چرا که پولی در بساط نداشتیم ... آقای دکتر مدرسی که خدایش بیامرزد، آن شمعدان را به حرم معصومه [س] هدیه کرد ... 🔸 بعد از این کسالت، پسر هشت ‌ساله‌ام به قدری ضعیف شده بود که با وجود اینکه دو ماه از کسالتش می‌گذشت قدرت بلند کردن یک سینی کوچک را که در آن دو استکان بود نداشت ... (زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص72-71-68 )
روایت فراغ سیدمصطفی از زبان مادر! 🔻؛ الگوی حوزه انقلابی/12 به طور کلی این و با هم رفیق بودند و به هم خیلی علاقه داشتند. مرگ داداش هم آقا را خیلی ناراحت کرد. من زن بودم و داد می زدم و گریه می کردم، ولی او مرد بود و مردمی که اطرافش بودند و نمی‌توانست گریه کند. در مردم می گفت من مصطفی را برای آینده اسلام می خواستم ولی در شب من می دیدم که گریه می کرد. مگر می شود پدر گریه نکند! آقا روز، خودش را نگه می داشت ولی من شب‌ها‌ بیدار بودم و می دیدم که واقعا گریه می کرد. برای به طور خاصی گریه می کرد. همین علاقه بود که برایش چهل نفر را برای نماز وحشت گرفت. و شب هفت شام داد.(به نقل از مادر، مصاحبه توسط خانم زهرا مصطفوی، یادها و یادمان ها ص 36)