.
«صدقه سر ارباب»
نذر کرده بود اگر عمر پسرش به دنیا باشد و شهید نشود، هر هفته جلسه #روضه_خانگی داشته باشد.
اما انگار قسمت نبود و پسر چند روزی بعد از این نذر، شهید شد!
همه در گیر و دار مراسم سوم بودند که حاج ولی #پرچم_مشکی ای را بر سر در خانه زد و جلوی در ایستاد به میزبانی و گفت : بفرمایید #روضه!
کسی پرسید: حاجی! نذر برای عمر به دنیا بودن پسرت بود که نشد... دیگه #روضه چیه؟
حاج ولی آهی کشید و گفت: اون تازه عمرش به دنیا شده! فقط در فهم من و شما نیست! حتی همین شهادتش هم صدقه سری #روضه_خانگی بود! وگرنه ما کجا و شهادت کجا!