#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
ای زینب! ای که بیتو حقیقت زبان نداشت
خونْ آبرو، محبّت و ایثار جان نداشت
آگاه بود عشق که بیتو غریب بود
اقرار داشت صبر، که بیتو توان نداشت
در پهندشت حادثه با وسعت زمان
دنیا، سراغ چون تو زنی قهرمان نداشت
یک روز بود و این همه داغ، ای امام صبر!
پیغمبری به سختی تو امتحان نداشت
گر پای صبر و همّت تو در میان نبود
اسلام جز به گوشهٔ عُزلت مکان نداشت...
محمل درست در وسط نیزهدارها
یک ذرّه رحم در دل خود ساربان نداشت
زینب اگر نبود، شجاعت یتیم بود
زینب اگر نبود، شهامت روان نداشت
زینب اگر نبود، وفا سرشکسته بود
زینب اگر نبود، تن عشق جان نداشت
زینب اگر کمر به اسارت نبسته بود
"آزادی" این چنین شرف جاودان نداشت
«میثم» هماره تا که به لب داشت صحبتی
حرفی بهجز مناقب این خاندان نداشت
✍ #غلامرضا_سازگار
🔸🔸🔸🔸
@karimAshoori
1.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حضرت_زینب_س_مدح_و_مصائب
#حضرت_زینب_س_کوفه
در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت
وقت طواف چارمش خاکسترش ریخت
فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش
هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت
او «زینت» است و بینیاز از زینتیهاست
پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت
وقتی دهان وا کرد، دیدند انبیا هم
نهجالبلاغه بود که از منبرش ریخت
در کوفه حتی سایهاش را هم ندیدند
فرمود: غُضّوا، چشمها در محضرش ریخت
زن بود اما با ابهّت حرف میزد
مردی نبود آن جا مگر کرک و پرش ریخت
وقتی که وا شد معجرش، بال فرشته
پوشیههای عرش را روی سرش ریخت
یکگوشه از خشمش اباالفضلآفرین است
گفتیم زینب، صد ابوالفضل از برش ریخت
هجده سر بالای نیزه لشگرش بود
تا شهر کوفه چند باری لشگرش ریخت
با نیزه میکردند بازی نیزهداران
آن قدر خون از نیزهها بر معجرش ریخت
به مرقدش تازه نگاه چپ نکرده
صد لشگر تازهنفس دور و برش ریخت
آن قدر بالا رفت و بالاتر که حتی
در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
🔸🔸🔸🔸
@karimAshoori