🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#برگی_از_شقایق
#قسمت_دوم
🦋شهید صدیقه رودباری شهمیرزادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی،اقدام به تأسیس انجمن در دبیرستان خود نمود و فعالیتهایش منسجم ترشد.
🗓سپس به کردستان اعزام شد وآنجا را مرکز فعالیتهای گوناگون از قبیل تشکیل کلاس قرآن،آموزش نظامی و فعالیت در مرکز مخابرات سنندج قرار داد.
شهید صدیقه رودباری ساده می زیست.❤️
در عوض، با استفاده از حقوقش به خانواده های مستحق کمک می کرد.👏
شهید، محمودخادمی، فرمانده سپاه پاسداران وقت بانه می گفت«آن قدر این خواهر فعال بود،که جای خالیش را شاید چندین نفرنتوانند پر کنند.🖤
مردم بانه خصوصاً بزرگان این شهر مراسم تشییع بسیار چشمگیری برای شهید داشتند و مجلس ختم و ترحیم برای یاد بود آن شهید برگزار نمودند.🖤
#داستان _دختر روح الله
خاطره ای از شهید صدیقه رودباری شهمیرزادی
#قسمت_دوم
روزهای بچگی ، چه روزهایی بود.
روزهای خواب و غفلت و در سایه ی شوم دیوها استراحت کردن
براستی چه روزهایی بود.
از صبح تا ظهر و از ظهر تا شب .... و تا صبح در آرزوهای خام بودن و دوباره تکرار مکررات.
آسمان رنگ خیلی آشنایی به خودش گرفته ،
رنگ غروبهای تابستونهای قشنگ که بوی عطر گل توی فضای خونه می پیچید و مادر چای دم می کرد....
می دونم می تونم دوباره آن روزها را داشته باشم.
اما نمی خوام .
من باید برم قدم توی یک دنیای تازه بذارم.
توی یک دنیایی که منو سیر کنه توی دنیای علم و جنگ
توی دنیایی که همش عشق و امید باشد
آره یک همچنین دنیایی ایده آل منه
نمی دونم بهش می رسم یا نه!