برای حضرت علی اکبر(ع) "طلعت الشمس" ای همه هست من از هست تو آباد شده چشم شیرین ترا دیده و فرهاد شده اینهمه منزلت از عشق تو ایجاد شده کار عاشق به تولای تو بنیاد شده عاشقی در ره معشوق جگر می‌خواهد خون دل،اشک روان ،دیده ی تر می‌خواهد ای صفا بخش ترین جرعه ی باور در تو جامی از میکده ی ساقی کوثر در تو نشئه و ساقی و میخانه و ساغر در تو نمی از چشمه ی عباس دلاور در تو تو گل سر سبد باغ ولایی ای مرد دست پرورده ی پیغمبر مایی ای مرد ای جوانی که نشان از قد رعنا داری خلق پیغمبری وسیرت زهرا داری در گلستان ادب ،سایه ی طوبی داری هرچه وصف است در آیینه ی معنی داری تا قلم مدح تو می خواست کند کم آورد لاجرم از یم دلدادگیت نم آورد خوبرویان به تماشای تو سر باخته اند علم عزت و مردانگی افراخته اند شاعران چونکه به اوصاف تو پرداخته اند از سراپای تو تصویر ادب ساخته اند چقدر قصه ی روی تو شنیدن دارد چقدر ماه فروزان تو دیدن دارد دل ودین باخته ی شاه شهیدانی تو علوی خصلت و آئینه ی یزدانی تو ملجأ و مآمن دلهای پریشانی تو سید و سرور و سالار جوانانی تو به گل روی علی اکبر لیلا صلوات "طلعت الشمس" دلارای خدا را صلوات خواست از شاه شهیدان قدحی گیرد دست جرعه ای نوش کند تا بشود باده پرست تا ثریا برود جلوه کند سرخوش و مست ناگهان تیر ستم بر سر وجانش بنشست آمد وگفت علی بعد تو خاک است به سر ای شروع غم تو با غم جانسوز پسر #حسن_کرمی_نور #حضرت_علی_اکبر

مدح ومنقبت علی اکبر(ع) "تشنه ی رشید" در راه عشق شهره به عالم شدی علی با شور وعقل وعاطفه همدم شدی علی تا روشنی نسل جوان افتخار توست ماهی برای حضرت آدم شدی علی خاک از قداست گل رویت معطر است در بوستان فاطمه خرم شدی علی از نسل حیدری که به تاریخ کربلا زیباترین حماسه ی اعظم شدی علی دستی گرفت دست ترا تا امان دهد وقتی که در برابر آن خم شدی علی رفتی به عزم رزم به میدان نینوا شور آفرین شدی، تجلی خاتم شدی علی تا کام خویش بر لب دریا گذاشتی صد چشمه از کرامت زمزم شدی علی برگشتی ودر اوج شکوه ودلاوری با تیر خصم کشته ی ماتم شدی علی آمد کنار پیکر پاکت نشست و گفت ای "تشنه ی رشید "چرا کم شدی علی #حسن_کرمی_نور #حضرت_علی_اکبر