هدایت شده از دیالکتیک علم و عرفان ناب
🔮🎷۲٤رجب ﻓﺘﺢ #خیبر ﺑﻪ ﺩﺳﺖ #امیرالمومنین ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ
ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۷هـق ﺩﺭ #جنگ_خیبر ﻣَﺮﺣَﺐ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ #ﻗﻠﻌﻪ_ﺧﻴﺒﺮ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺘﺢ ﮔﺮﺩﻳﺪ.
📚 بحار الأنوار ج۲۱ ص٤۱ ؛ مصباح المتهجد ص۷٤۹
این فتح در ۲۷ﺭﺟﺐ و ۱۵محرّم نیز ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
📚 بحار الأنوار ج۹۷ ص۳۸٤ ؛ توضیح المقاصد ص٤
ﭼﻮﻥ #رسول_خدا ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮﻳﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻗﻠﻌﻪ «ﻗﻤﻮﺹ» ﺭﺍ ﻣﺤﺎﺻﺮﻩ ﻛﺮﺩ، ﺍﺑﺘﺪﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ #ابابکر ﺩﺍﺩﻧﺪ. #ابوبکر ﺑﺎ ﻟﺸﻜﺮﻯ ﺭﻓﺖ، ﻭﻟﻰ ﭼﻮﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﻤﻮﺩ #فرار ﻛﺮﺩ ﻭ ﻟﺸﻜﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﻰ ﺍﻭ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺘﻨﺪ.
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله علیه ﻭ ﺁﻟﻪ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ #عمر ﺩﺍﺩ ﻭ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﺮﺱ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﺑﺎﺯ ﮔﺸﺖ.
⭐️ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ #امیرمومنان ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮﺍﻯ ﻓﺘﺢ ﺧﻴﺒﺮ
#پیامبر_اکرم ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ :
«ﻓﺮﺩﺍ ﭘﺮﭼﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺮﺩﻯ ﻣﻰ ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﻫﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ، ﻧﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﺪ. ﻛﺴﻰ ﻛﻪ #ﺧﺪﺍ ﻭ #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ #ﺧﺪﺍ ﻭ #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﻫﻢ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﻭ #ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺧﻴﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺍﻭ ﻓﺘﺢ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ».
📚 کافی ج۸ ص۳۵۱
ﻫﻤﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﻣﻘﺎﻡ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺖ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺷﻮﺩ. ﻓﺮﺩﺍﻯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ، #ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
#ﻋﻠﻰ_ﺑﻦ_ابیﻃﺎﻟﺐ (ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ) ﻛﺠﺎﺳﺖ؟
ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﭼﺸﻢ ﺩﺭﺩﻯ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺣﺮﻛﺖ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺸﻜﻞ ﺍﺳﺖ.
#پیغمبر_خدا ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺍﻭ ﺭﺍ ﺣﺎﺿﺮ ﻛﻨﻴﺪ.
#سلمة_بن_اکوع ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺁﻭﺭﺩ. ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺳﺮ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﺮ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺩﻫﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭک ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺎﺗﻢ ﺍلأﻭﺻﻴﺎﺀ ﻋﻠﻰ ﻣﺮﺗﻀﻰ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﻣﺎﻟﻴﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
«ﺑﺎﺭ ﺍﻟﻬﺎ، ﺯﺣﻤﺖ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺮﺩﺍﺭ».
ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﺮ #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺩﺭﺩ ﭼﺸﻢ ﻋﺎﺭﺽ ﻧﺸﺪ ﻭ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎ ﻭ ﺳﺮﻣﺎ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻧﮕﺸﺖ.
ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺻﻠّﻰ الله ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺯﺭﻩ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻭ ﭘﻮﺷﺎﻧﻴﺪ ﻭ #ذوالفقار ﺭﺍ ﺑﺮ ﻛﻤﺮ ﺍﻭ ﺑﺴﺖ ﻭ ﭘﺮﭼﻢ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺳﻮﺍﺭ ﺑﺮ ﻣﺮﻛﺒﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
« #جبرئیل ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ، #میکائیل ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ، #عزرائیل ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺭﻭ ﻭ #اسرافیل ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ، ﻭ ﻧﺼﺮﺕ #ﺧﺪﺍ ﺑﺎﻟﺎﻯ ﺳﺮ، ﻭ ﺩﻋﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ».
و ﻓﺮﻣﻮﺩ : «ﻳﺎ ﻋﻠﻰ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﻰ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻋﺮﺿﻪ ﻛﻦ».
⭐️ ﻣﻴﺪﺍﻥ ﺟﻨﮓ ﺧﻴﺒﺮ
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺭﻓﺖ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﻮﻋﻈﻪ ﻭ ﻧﺼﻴﺤﺖ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﺮﺍﻯ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺁﻧﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻬﻴﺪ ﻛﺮﺩﻧﺪ. #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﺮ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﺎﺧﺘﻪ ﻭ ﺁن ها ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻨﺪ. ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺑﺮﺍﺩﺭ #مرحب ﺑﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺁﻣﺪﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺩﺭک ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ.
ﻣَﺮﺣَﺐ ﻛﻪ ﺷﺠﺎﻉ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﺨﻮﺍﻫﻰ ﺁﻣﺪ. #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺫﻭﺍﻟﻔﻘﺎﺭ ﺑﺮ ﺳﺮﺵ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮ ﺍﺯ ﺣﻠﻘﺶ ﮔﺬﺷﺖ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻭ ﻧﻴﻢ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎک ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ.
ﺻﺪﺍﻯ ﺗﻜﺒﻴﺮ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ. ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺍﺯ #یهود ﺑﻪ ﺩﻓﺎﻉ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﻨﺪ. #ﺃﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻋﺪّﻩ ﺍﻯ ﺑﻪ ﻗﻠﻌﻪ ﮔﺮﻳﺨﺘﻨﺪ.
ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪ ﺣﻴﺪﺭﻯ ﺩﺭ ﻗﻠﻌﻪ ﺭﺍ ﻛَﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﻯ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣَﻌﺒَﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻕ ﻋﺒﻮﺭ ﻛﻨﻨﺪ.
ﺣﻀﺮﺕ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﻯ ﺧﻨﺪﻕ ﺑﻪ ﻭﺳﻴﻠﻪ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻋﺒﻮﺭ ﺩﺍﺩ، ﺑﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺍﺯ ﺳﻪ ﺭﻭﺯ ﻗﺒﻞ، ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ.
👇
@wittj2
هدایت شده از 🔥اَلرَوافِضُالحَیدَرِی🔥
🛑 #صحابه_تروریست و قصد جان #رسول_الله صلواتاللهعلیهوآله به روایت #اهلسنت (1)
🖇22 ذی الحجه سالروز توطئه #ترور_پیامبر توسط #ابابکر و #عمر و #عثمان و #صحابه_منافق
🖇#غدیر_و_ولایت_امیرالمؤمنین (5)
🖇#مطاعن
👤بیهقى سنی در دلائل النبوة از عروه روایت کرده که او گفت:
🔰هنگامى که رسول اللَّه با مسلمین از #تبوک بر می گشت و در راه #مدینه به راه خود ادامه میداد، گروهى از #اصحاب او اجتماعى کردند، و تصمیم گرفتند که آن جناب را در یکى از گردنههاى بین راه به طور مخفیانه #بکشند😱 و در نظر داشتند که با آن حضرت از راه عقبه حرکت کنند
🔰پیغمبر اکرم از این تصمیم خائنانه مطلع شد و فرمود: هر کس میل دارد از راه #بیابان برود ؛ زیرا که آن راه وسیع است و جمعیت به آسانى از آن می گذرد، حضرت رسول هم از راه عقبه که منطقه #کوهستانى بود به راه خود ادامه داد، اما آن چند نفر که اراده #قتل پیغمبر را داشتند براى این کار مهیا شدند، و صورت هاى خود را #پوشانیدند و جلو راه را گرفتند. حضرت رسول امر فرمود، #حذیفة_بن_یمان و #عمار_بن_یاسر در خدمتش باشند، و به عمار فرمود: افسار شتر را بگیرد و حذیفه هم او را حرکت دهد، در این هنگام که راه میرفتند ناگهان صداى دویدن آن جماعت را شنیدند، که از پشت سر حرکت میکنند و آنان حضرت رسول را در میان گرفتند و در نظر داشتند قصد شوم خود را عملى کنند
🔰پیغمبر اکرم از این جهت به #غضب آمد، و به حذیفه امر کرد که آن جماعت #منافق را از آن جناب دور کند، حذیفه به طرف آن ها حمله کرد و با عصائى که در دست داشت، بر صورت مرکبهاى آنها زد و خود آنها را هم #مضروب کرد، و آنها را #شناخت، پس از این جریان خداوند آنها را ترساند و فراری داد و آنها فهمیدند که حذیفه آنان را شناخته و مکرشان آشکار شده است، و با شتاب و عجله خودشان را به #مسلمین رسانیدند و در میان آنها داخل شدند
🔰بعد از رفتن آنها حذیفه خدمت حضرت رسول رسید، و پیغمبر فرمود: حرکت کنید، و با شتاب از عقبه خارج شدند، و منتظر بودند تا مردم برسند، پیغمبر اکرم فرمود: اى حذیفه شما این افراد را شناختید ؟ عرض کرد: مرکب #فلان و #فلان را شناختم، و چون شب تاریک بود، و آنها هم صورتهاى خود را پوشیده بودند، از تشخیص آنها عاجز شدم
🔰حضرت فرمود: فهمیدید که اینها چه قصدى داشتند و در نظر داشتند چه عملى انجام دهند ؟ گفتند: مقصود آنان را ندانستیم، گفت: این جماعت در نظر گرفته بودند از تاریکى شب استفاده کنند و مرا از کوه به زیر اندازند، عرض کردند:
🔰یا رسول اللَّه ! امر کنید تا مردم گردن آنها را بزنند، فرمود: من دوست ندارم مردم بگویند که #محمد اصحاب خود را متهم میکند و آنها را #میکشد، سپس رسول خدا آنها را #معرفی کرد و فرمود: شما این موضوع را ندیده بگیرید و ابراز نکنید
📚دلائل النبوةج 5ص257،ط دارالکتب العلمیة
📚الدرالمنثورج7ص448ط مرکز هجر
🖊ادامه دارد...
✊🏻#برآلیهودلعنت
✊🏻#براهلسقیفهلعنت
🔥الروافضالحیدری🔥
@alravafez_alhaydari