eitaa logo
باهم
267 دنبال‌کننده
45.2هزار عکس
42.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ باسمه تعالی ✳️ 💠سرنوشت کوروش کبیر ؟! 💠 جکوب آبوت در فصل آخر کتاب « کوروش کبیر» می نویسد : کوروش پس از سی سال کشور گشایی درصدد تصرف کشور ماساگتا که درشمال رود ارس و سواحل دریای قرار داشت ، بر می آید. دراین کشور بعد از فوت شاه ، ملکه تومیریس برقوم سکاها فرمانروایی می کرد نقشه ای که کوروش برای تصرف کشور پهناور ماساگتا،داشت ؛ اتحاد توسط ازدواج بود. او قاصدانی فرستاد و از ملکه خواستگاری کرد ، ملکه تقاضای کوروش را رد کرد چون می دانست هدف کوروش توسعه قلمروش می باشد نه وجود ملکه. (ص ۱۹۰ ) کوروش به آنجا لشکر کشی کرد و با یک تاکتیک جنگی بخشی از سپاه ملکه را کشت و پسر او اسپارگاپایزس را که فرمانده لشکر او بود اسیر گرفت. ملکه به کوروش پیغام داد که این پیروزی مغرورت نکند من یک سوم سپاهم را به جنگ فرستادم ، ملکه ماساگتا درخواست صلح و آزادی پسرش را ولی کوروش نپذیرفت (ص ۱۹۶_ ۱۹۷ ) پسرملکه به خاطر احساس سرشکستگی ناشی از اسارت خودکشی کرد ولی ملکه تصور می کرد کوروش پسرش را کشته است ملکه با سپاهی انبوه و خشمگین به جنگ کوروش آمد نبرد سختی بین دو سپاه درگرفت شب هنگام سپاه پارسیان درهم شکست و به کلی نابود شد ، درپایان جنگ نیروهای سکاها جسد کوروش را روی زمین پیدا کردند و نزد ملکه تومیریس آوردند ملکه بسیار خوشحال شد وبه انتقام قتل پسرش، جسد کوروش را قطعه قطعه کرد.(ص ۱۹۸) ملکه خطاب به جسد کوروش گفت : « ای پادشاه مفلوک ! بالاخره من فاتح شدم ولی تو آرامش وخوشحالی مرا برای همیشه از بین بردی، تو پسرم را کشتی ولی من قول داده بودم که تو را غرق در خون خواهم کرد. ملکه سر از تن کوروش جدا کرد و گفت : «ای نگون بخت سیری ناپذیر! خون بنوش ؛ آن قدر خون بنوش که تشنگی قاتل بودنت ارضاء شود.(ص ۱۹۹) آبوت در تحلیل شخصیت کوروش می نویسد : « جای تعجب است که پسری با آن همه مهربانی ،آرامش و سخاوت تا این حد خودخواه و خودپسند شود و به فردی بی عاطفه و متکبر تبدیل شود . ولی قدرت طلبی و جاه طلبی اجتناب ناپذیری در طبیعت او وجود داشت .» (ص ۱۹۹ ) 📗 کتاب کوروش کبیر ؛ جکوب آبوت ، ترجمه میترا فخارها ، انتشارات آلاقلم ، تهران ،چاپ اول. 💠چند سوال : 🔷 آیاچنین پادشاه جاه طلب و مغروری که خود وسپاه ایران را به خاطر لجاجت و بی تدبیری به کشتن داده است جای تقدیس و افتخار دارد؟! 🔷 جنازه تکه تکه شده کوروش را چه کسی ازجمهوری آذربایجان فعلی به نزدیکی شیراز آن هم با امکانات آن روز منتقل کرده است تا پاسارگاد مقبره کوروش پرستان باشد. 🔷 عملکرد کوروش چه شباهتی با ذوالقرنینی دارد که خداوند متعال درقرآن کریم مطرح فرموده است و کوروش پرستان برآن اصرار می ورزند.؟ تفکر یهود ✍ علیرضا همتیان
پيامبر صلي الله عليه و آله : اَحَبُّ الاَْعْمالِ اِلَى اللّه ِ الصَّلاةُ لِوَقْتِها، ثُمَّ بِرُّ الْوالِدَيْنِ، ثُمَّ الْجَهادُ فىسَبيلِ اللّه ِ؛ پيامبر صلي الله عليه و آله : دوست داشتنى ترين كارها نزد خداوند: نماز اول وقت، سپس نيكى به پدر و مادر وسپس جهاد در راه خداست. نهج الفصاحه، ح 70🥀🥀🥀 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 عاشقان وقت است می گویند 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 دعای فرج
💠 🌄 هم قد گلوله توپ بود … گفتم : چه جوری اومدی اینجا ؟ گفت : با ! گفتم : چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری ؟ گفت : با التماس ! به شوخی گفتم : میدونی آدم چه جوری میشه ؟ لبخندی زد و گفت : با التماس ! ا🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 🌱 ۱۷ خرداد ۱۳۴۹ - سالروز تولد بسیجی نوجوان، شهید مرحمت بالازاده👆 🌷این عاشق دلباخته در ۲۱ اسفند ۶۳ در عملیات بدر (جزیره مجنون)، با فاصله اندکی از شهادت فرمانده و مرادش، شهید مهدی باکری، بال در بال ملائک گشود و میهمان سفره حضرت قاسم (ع) شد🕊🕊 ┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄ 📡 کانال "دفاع مقدس"
👊🏻✊ صدام حسین برسد به دست رئیس ایران ! حدود سال 1365 در اوج جنگ ایران و عراق، خبر عجیبی در فضای محدودرسانه ای آن زمان پیچید: به دستور مستقیم صدام حسین حاکم عراق، یکی از بزرگ و صاحب نفوذ شهر را که مقدار زیادی کالاهای ضروری مردم را کرده بود، شدیدا کردند تا درس شود برای دیگران و شد! عوامل صدام، ثروت اندوز بزرگ را که کلی آقازاده و عامل توی سیستم اقتصادی عراق داشت، مقابل چشم مردم، وسط میدان بصره نشاندند. یک قالب بزرگ فلزی دور بدن او گذاشتند. او که منتظر بود نفوذیها و نانخورهایش در سیستم سیاسی و اقتصادی کشور به دادش برسند، متعجب نگاه می کرد و نمی دانست چه تصمیمی برایش دارند. قالب را که دورش گذاشتند، یک دستگاه کامیون بتون سازی که آن می چرخید و درحال تولید بتون بود، جلو آمد. مقابل چشمان از حدقه درآمده او، سر لوله را داخل گذاشتند و تا گردنش را ریزی کردند. جلوی چشمان وحشت زده ولی خوشحال مردم، سرمایه دار محتکر را به همان حال رها کردند. اخلالگر اقتصادی، که تا آن لحظه از دارایی های عظیم و عوامل اش در حکومت می گفت و همه را تهدید می کرد، حالا دیگر می زد و می کرد. دقایق اول تلاش کرد تا خود را از بین صدها کیلو بتون نجات دهد. به مردم التماس می کرد تا کمکش کنند. مردم اما، روزهایی را به یاد می آوردند که او، همچون خون مردم را می مکید. باوجودی که دلشان می سوخت، از عاقبت او خوشحال بودند و آرزو می کردند برای بقیه همکیشان و هم مسلکانش نیز اعمال شود. فرزندان، دوستان، همکاران و شرکایش، وحشت زده او را نگریستند؛ رفتند تا سریع انبارهای خود را به روی مردم بگشایند تا به سرنوشت او دچار نشوند! در زیر تابش سوزان آفتاب گرم جنوب عراق، لحظه به لحظه بتون خشک می شد و مرد ذره ذره له می شد، تا در ترین حالت ممکن جان داد. مقابل چهره سیاه شده صاحب نفوذ، سرمایه دار و … تابلویی نصب کردند که بر آن نوشته شده بود: "به دستور جناب سیدالرئیس صدام حسین این کسی است که در سیستم کشور ایجاد کند، اموال مورد نیاز مردم را کند تا به چند برابر قیمت بفروشد، و درحالی که درگیر جنگ است، او در فکر انباشتن خود و خاندانش است." 🌹 جانباز حمید داوودآبادی🌹 لطفا پخش کنید من در بودم این صحنه رااز بچشم دیدم