eitaa logo
باهم
270 دنبال‌کننده
37.8هزار عکس
32.9هزار ویدیو
913 فایل
استقلال آزادي جمهوري اسلامي @Gh123 Admin @Arangeh @Malardiha
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 ✅ادامه شرح خطبه۱/بخش۵/آفرینش‌فرشتگان‌ 🌷در روایات اسلامى و بعضى دیگر از خطبه هاى «نهج البلاغه» نیز به این معنا اشاره شده است. باید توجّه داشت که منظور از قضا و امر الهى در جمله هاى محلّ بحث همان فرمان و دستورهاى دینى و شرعى است، نه قضا و فرمان تکوینى که بعضى از مفسّران «نهج البلاغه» احتمال داده اند چرا که تناسب با جمله هاى قبل ـ که مسأله امناى وحى مطرح شده است ـ ندارد و «مُخْتَلِفُونَ» از ماده اختلاف در این جا به معناى رفت و آمد است. 🍂سپس به مجموعه سوّم از فرشتگان اشاره کرده، و مى فرماید: «گروهى از آنان حافظان بندگان اویند و دربانان بهشتهاى او» (وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبادِهِ وَ السَّدَنَةُ(13) لاَبْوابِ جِنانِهِ). «حفظة» جمع «حافظ» به معناى نگاهبان است و در این جا دو معنا مى تواند داشته باشد: یکى نگاهبانان بر بندگان که مراقب اعمال آنها هستند و آنها را ثبت و ضبط مى کنند که در آیه 4 سوره طارق به آن اشاره شده است: «اِنْ کُلُّ نَفْس لَمّا عَلَیها حافِظ; هر کسى نگاهبانى بر او گمارده شده» و نیز در آیه 10 و 11 سوره انفطار مى خوانیم: «وَ اِنَّ عَلَیکُمْ لَحافِظینَ کِراماً کاتِبینَ; بر شما حافظانى گمارده شده، نگاهبانانى بزرگوار که پیوسته اعمال شما را مى نویسند». 🍃دوّم نگاهبانان بندگان که آنها را از آفات و بلاهاو حوادث مختلف حفظ مى کنند که اگر آنها نباشند انسانها دائماً در معرض نابودى هستند. همان گونه که در آیه 11 سوره رعد آمده، مى فرماید: «لَهُ مُعَقَّبات مِنْ بَینِ یدَیهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ یحْفَطُونَهُ مِنْ اَمْرِ اللهِ; براى انسان مأمورانى است که پى در پى، از پیش رو و از پشت سر، او را از حوادث (غیر حتمى) الهى حفظ مى کنند». 🌿ولى معناى اوّل با جمله هاى قبل که سخن از وحى و تکالیف شرعى داشت و جمله بعد که اشاره به بهشت و جزاى اعمال مى کند تناسب بیشترى دارد هر چند جمع میان دو معنا از مفهوم عبارت دور نیست. «سَدَنة» جمع «سادن» به معناى دربان و «جِنان» (بر وزن کتا) جمع «جنّت» به معناى بهشت است و از این تعبیر استفاده مى شود که خداوند بهشتهاى متعدّدى دارد و بعضى از شارحان نهج البلاغه عدد آن را هشت مى دانند که در قرآن مجید به نامهاى: «جَنَّةُ النَّعیم وَ جَنَّةُ الْفِرْدَوْس وَ جَنَّةُ الْخُلْد و جَنَّةُ الْمَأوى وَ جَنَّةُ عَدْن و دارُ السَّلام و دارُ الْقَرار وَ جَنَّة عَرْضُهَا السَّمَواتُ وَ الاَرْضُ» آمده است.(14) 🔻در این که وجود فرشتگان حافظ اعمال چه فایده اى دارد، گاه گفته مى شود فایده آنان این است که انسانها احساس مسئولیت بیشتر و مراقبتهاى نزدیکترى کنند و در اعمال و رفتار خویش هوشیارتر باشند. چرا که هدف همه اینها تربیت انسان و جلوگیرى از انحراف و زشتکاریهاى اوست. * * * 🔹 سپس به مجموعه چهارم از فرشتگان بزرگ که حاملان عرش الهى هستند اشاره کرده، مى فرماید: «گروهى از آنان (آن قدر عظیم و بزرگند که) پاهایشان در طبقات پایین زمین، ثابت و گردنهایشان از آسمانِ بالا، گذشته است و ارکان وجود و پیکرشان از کرانه هاى جهان بیرون رفته و شانه هاى آنها براى حفظ پایه هاى عرش خدا آماده و متناسب است» (وَمِنْهُمُ الثّابِتَةُ فِى الاَرَضینَ السُّفلى اَقْدامُهُمْ وَ المارِقَةُ مِنَ السَّماءِ الْعُلْیا اَعْناقُهُمْ وَ الْخارِجَةُ مِنَ الاَقْطارِ اَرْکانُهُمْ وَالْمُناسِبَةُ لِقَوائِمِ الْعَرش اَکْتافُهُمْ). 🔸آن گاه به بیان اوصافى از آنها پرداخته، مى افزاید: «چشمهاى آنها در برابر عرش او فرو افتاده و در زیر آن بالهاى خود را به خود پیچیده و میان آنها و کسانى که در مراتب پایین ترند، حجابهاى عزّت و پرده هاى قدرت زده شده است» (ناکِسَة(15) دُونَهُ اَبْصارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ(16) تَحْتَهُ بِاَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَة بَینَهُمْ وَ بَینَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ اَسْتارُ الْقُدْرَةِ). 🌾سپس به توصیف بیشترى پرداخته، مى فرماید: «سطح معرفت و شناخت آنها به قدرى بالاست که) هرگز پروردگار خود را با نیروى وهم به تصویر نمى کشند و صفات مخلوقات را بر او جارى نمى سازند. هرگز او را در مکانى محدود نمى کنند و با نظایر و امثال، به او اشاره نمى نمایند» (لایتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْویرِ، وَلایجْرُونَ عَلَیهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعینَ وَلا یحُدُّونَهُ بِالاَماکِنِ وَلا یشیرُونَ اِلَیهِ بِالنَّظائِرِ(17)). 🌱ادامه دارد... ⚘ eitaa.com/Nahjolbalaghe2
💥 ✅ ادامه شرح خطبه ۱ /بخش ۵/ آفرینش فرشتگان 🔹این نکته نیز قابل توجّه است که بعضى از ناآگاهان براى راضى نگهداشتن کسانى که منکر عوالم غیب به طور کامل هستند ملائکه را به قوا و انرژیهایى که در طبیعت انسان و سایر موجودات قرار دارد تفسیر کرده اند، در حالى که یک مطالعه بسیار اجمالى روى آیات قرآنى این طرز فکر را کاملا نفى مى کند چرا که براى ملائکه و فرشتگان، عقل و شعور و ایمان و اخلاص و عصمت اثبات شده است. 🍃 2ـ اصناف ملائکه فرشتگان انواع و اصناف بسیارى دارند که در آیات و روایات به آنها اشاره شده است و چهار گروه عمده آنها همانها هستند که در کلام «مولا على»(علیه السلام) در این خطبه آمده است (عبادت کنندگان پروردگار، حافظان و نگهدارندگان حسابِ اعمال مردم، رسولان پروردگار به پیامبران و حاملان عرش). 🌸امّا چنان که گفتیم در آیات، اشاره به اصناف دیگرى از آنها نیز شده است. از جمله مأموران عذاب امّتهاى ظالم و سرکش، امدادگران مؤمنان، مدبّرات امر و گیرندگان ارواح. ولى همه آنها را مى توان در مدبّرات امر که تدبیر کنندگان امور جهانند، خلاصه کرد. 💥سنّت الهى بر این جارى شده است که براى نشان دادن قدرت و عظمت خویش و اهداف و اغراض دیگر، امور جهان هستى را به وسیله فرشتگانى که سر بر فرمان او هستند و سستى و فتور و سهو و نسیان و کندى در اطاعت ندارند، اداره کند و هر یک از اصناف آنها برنامه اى معین و منظّم داشته، و کارگزاران کشور بى انتهاى حقّ باشند. 🔸انسان هنگامى که درباره اصناف و انواع فرشتگان و کارها و برنامه هاى عظیم و گسترده آنان مى اندیشد احساس حقارت و کوچکى در خویش مى کند که در این عالم پهناور و مملوّ از کارگزاران حق و صفوف لشکریان خداوند و بندگان گوش به فرمان او، من چه کاره ام؟ 🔻اگر اطاعت و عبادت آن است که آنها انجام مى دهند اطاعت و عبادت من چیست؟ و اگر قدرت و توانایى آن است که آنها دارند قدرت ما چه ارزشى دارد؟ خلاصه از یکسو به عظمت این عالم و آفریدگار آن و از سوى دیگر به حقارت و کوچکى انسان و برنامه هاى او آشنا مى شود و این خود یکى از فلسفه هاى وجودى فرشتگان است. 🌿 3ـ عرش و حاملان عرش الهى در آیات قرآن مجید حدود بیست مرتبه به عرش الهى اشاره شده است و در روایات اسلامى بحث هاى بیشترى درباره آن دیده مى شود مطابق بعضى از روایات، عظمت عرش خدا به قدرى است که در تصوّر انسان نمى گنجد تا آن جا که مى خوانیم: 🍁تمام آسمانها و زمینها و آنچه در آنهاست در برابر عرش، همچون حلقه انگشترى است در یک بیابان عظیم. 🍂همچنین از بعضى روایات استفاده مى شود بزرگ ترین فرشتگان الهى، اگر تا قیامت هم به سرعت پرواز کنند به ساق عرش او نمى رسند. 🍃و نیز آمده است که خداوند براى عرش، هزار زبان آفریده و صورت تمام مخلوقات خداوند در صحرا و دریا در آن جاست. ✨نیز آمده است هنگامى که عرش آفریده شد خداوند به فرشتگان دستور داد که آن را حمل کنند آنها نتوانستند، فرشتگان بیشتر و بیشترى آفرید همه ناتوان ماندند خداوند با قدرت خویش آن را نگهداشت سپس به هشت فرشته اى که مأمور حمل عرش شدند فرمود آن را بردارید، آنها عرض کردند جایى که آن همه فرشتگان عاجز شوند از ما چه کارى ساخته است؟ در این جا دستور داده شد که از نام خدا و ذکر «وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ» و درود بر محمّد و آل او مدد گیرند، چنین کردند و کار بر آنها آسان شد.(20) 🌷این اشارات و کنایات همه بیانگر عظمت «عرش» اوست و امّا این که «عرش» چیست؟ در میان دانشمندان گفتگوست و ورود در این بحث به طور مشروح، ما را از مقصد اصلى دور مى سازد. از این رو به اشاره کوتاه و گویایى قناعت مى کنیم: 🌹پادشاهان و سلاطین دو نوع تخت داشته اند، تخت کوتاهى که در ایام عادّى بر آن مى نشستند و امور حکومت خویش را تدبیر مى کردند و تخت بلندپایه اى که مخصوص روزهاى خاصّ و ایام «بار عامّ» (ملاقات عمومى) و مراسم مهم و بزرگ بود. در ادبیات عرب، اوّلى را «کرسى» و دوّمى را «عرش» مى نامند و بسیار مى شود که واژه عرش کنایه از قدرت و سلطه کامل است هر چند اصلا تخت پایه بلندى وجود نداشته باشد، در جمله معروف «ثَلَّ عَرْشُهُ; تختش فرو ریخت» که به معناى از دست دادن قدرت است این معناى کنایى به خوبى دیده مى شود. 💚خداوند که سلطان عالم هستى است، داراى این دو نوع تخت حکومت و فرماندهى است (البتّه چون او نه جسم است و نه در زمره جسمانیات، مفهوم کنایى عرش و کرسى در این جا مراد است). 🌱ادامه دارد... ⚘ eitaa.com/Nahjolbalaghe2
🌺 ✅شرح خطبه ۱ / بخش ۶ 🍃آغاز آفرینش آدم(علیه السلام): 🔷بعد از اشارات گویایى که در فرازهاى سابق این خطبه عمیق و پرمحتوا درباره آفرینش جهان و آسمانها و زمین آمده بود، در این جا شروع به بحث درباره مخلوقات دیگر این جهان مى کند و از میان آنها انگشت روى آفرینش انسان در مراحل مختلف مى گذارد که شاهکار بزرگ آفرینش و خلقت است و در مورد انسان، به پنج مرحله مختلف که سراسر زندگى او را در بر مى گیرد اشاره فرموده است: 🔹1ـ آفرینش آدم از نظر جسم و روح (یعنى در دو مرحله). 🔹2ـ سجده فرشتگان بر آدم و سرکشى و تمرّد ابلیس. 🔹3ـ اسکان آدم در بهشت و سپس بیان ترک اولایى که از آدم سر زد و آن گاه پشیمان شد و توبه کرد و سرانجام از بهشت رانده شد و به زمین هبوط کرد. 🔹4ـ فرزندان آدم فزونى یافتند و جوامع بشرى تشکیل شد و خداوند پیامبرانش(علیهم السلام) را با کتب آسمانى براى هدایت انسانها و نظم جوامع بشرى و رساندن آنها به کمالات معنوى و روحانى ارسال فرمود. 🔹5ـ باز هم جوامع بشرى کامل تر و کامل تر شد تا به مرحله شایستگى براى پذیرش دین نهایى رسید و در این جا خداوند محمد(صلى الله علیه وآله) رسول برگزیده اش را با قرآن مجید براى هدایت و نجات انسانها و ارائه کامل ترین برنامه سعادت مبعوث فرمود و در همین جا توضیحات بسیار عمیق و ارزنده اى درباره معرّفى قرآن بیان مى فرماید.  💥مرحله اوّل: آفرینش آدم(ع) از نظر جسم و روح 🍃در مورد آفرینش جسم آدم مى فرماید: «خداوند سبحان از قسمتهاى سخت و ناهموار زمین و همچنین بخشهاى نرم و هموار و شیرین و شوره زار، مقدارى خاک جمع فرمود» (ثُمَّ جَمَعَ سُبْحانَهُ مِنْ حَزْنِ(1) الاَرْضِ وَ سَهْلِها، و عَذْبِها(2) وَ سَبَخِها(3) تُرْبَةً). 🔻این در واقع از یکسو اشاره به آفرینش انسان از خاک است و از سوى دیگر این که آن خاک ترکیبى از تمام بخشهاى مختلف روى زمین بود، تا استعدادهاى گوناگون و تنوّع و تفاوتهایى را که مورد نیاز یک جامعه کامل بشرى در بخشهاى مختلف است، در برداشته باشد و انواع انسانها را با ساختمانهاى مختلف از نظر شایستگى ها و استعدادها و آمادگیها موجب شود. سپس به مادّه دیگرى که آب است و با خاک ترکیب یافت اشاره کرده، مى فرماید: «خداوند) آب بر آن جارى ساخت تا گلى خالص و آماده شد» (سَنَّها(4) بِالْماءِ حتّى خَلَصَتْ). «و آن را با رطوبت آمیخت تا به صورت موجودى چسبناک درآمد» (وَ لاطَها(5) بَالْبَلَّةِ حَتّى لَزَبَتْ(6)). 🌸در واقع نقش آب، ترکیب ساختن آن اجزاى مختلف با یکدیگر و صاف کردن ناهمواریها و ایجاد چسب و پیوند در میان آن اجزاى پراکنده و مختلف بود. سپس به مسأله شکل گیرى انسان از آن خاک و گل اشاره کرده، مى فرماید: «خداوند از آن، صورتى آفرید که داراى خمیدگیها و پیوندها و اعضا و گسستگیها (مفاصل) بود» (فَجَبَلَ مِنْها صُورَةً ذاتَ اَحْناء(7) وَ وُصُول وَ اَعْضاء وَ فُصُول). 🥀در واقع «أحْناء» (جمع حِنْو) اشاره به خمیدگیهاى مختلف بدن مانند خمیدگى دنده ها و فکها و قسمت بالاى سر و پایین پا مى کند که بدن را براى کارهاى مختلف آماده مى سازد. زیرا اگر بدن مانند یک شکل هندسى مکعب و امثال آن بود، هرگز کارایى کنونى را نداشت. 🌱ادامه دارد... ⚘ eitaa.com/Nahjolbalaghe2
💥 ✅ادامه شرح و تفسیر خطبه1 بخش7 ✨«وَ لِیعْلَمَ الَّذینَ اُوتُو الْعِلْمَ اَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَیؤمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ; و نیز هدف این بود که آگاهان بدانند، این حقّى است از سوى پروردگارت و در نتیجه به آن ایمان بیاورند و دلهایشان در برابر آن، خاضع گردد».(18) ❓سؤال 3: چگونه شیطان خود را برتر از آدم مى شمرد و بر حکمت خداوند معترض بود؟! ✔️در پاسخ باید گفت خودخواهى و غرور، حجاب ضخیمى است که شخص را از دیدن واقعیات باز مى دارد; آن گونه که ابلیس را باز داشت. او نه تنها در مقام عصیان و گناه و نافرمانى برآمد، بلکه به حکمت پروردگار خرده گرفت که چرا موجود شریفى همچون من را که از آتش آفریده شده ام دستور به سجده در برابر موجود پست ترى که از خاک آفریده شده است دادى! 🔸او چنین مى پنداشت که آتش برتر از خاک است در حالى که خاک سرچشمه انواع برکات و منبع تمام موادّ حیاتى و مهمترین وسیله براى ادامه زندگى و در بردارنده انواع معادن و جواهر است ولى آتش چنین نیست. درست است که آتش و حرارت نیز یکى از وسایل زندگى است ولى بى شک نقش اصلى را موادّ موجود در خاک بر عهده دارد و آتش وسیله اى براى تکامل آنهاست. 🔷در بعضى از روایات آمده است(9) که یکى از دروغهاى ابلیس این بود که آتش را برتر از خاک مى دانست در حالى که آتش معمولا از درختان یا مواد چرب به دست مى آید و مى دانیم درختان از خاکند و چربیهاى گیاهى و حیوانى نیز همه (به واسطه) از زمین گرفته شده است. 🔹اضافه بر این، امتیاز آدم تنها به خاطر برترى خاک بر آتش نبود; 👌 بلکه امتیاز اصلى او همان روح والایى بود که خداوند با تعبیر «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحى» به او بخشیده بود. به فرض که مادّه نخستین شیطان از ماده نخستین آدم برتر باشد دلیل بر این نمى شود که در برابر آفرینش آدم با آن روح الهى و مقام نمایندگى پروردگار سجده و خضوع نکند و شاید شیطان همه اینها را مى دانست ولى کبر و غرور و خودپسندى به او اجازه اعتراف به حقیقت را نمى داد. 🚫4ـ توجیهات بى اساس ناآگاهان بعضى از فلاسفه ـ آن گونه که ابن میثم بحرانى (رحمة الله علیه) در شرح نهج البلاغه اش نقل مى کند ـ تمام آنچه را در داستان آفرینش آدم و سجده فرشتگان و سرکشى و نافرمانى ابلیس آمده است تأویل و توجیه کرده و بر مفاهیمى غیر از آنچه از ظاهر آنها استفاده مى شود حمل کرده اند. ❌از جمله این که گفته اند منظور از «فرشتگانى که مأمور به سجده براى آدم شده اند قواى بدنیه است که مأمور به خضوع در برابر نفس عاقله (روح آدمى) مى باشند! و منظور از «ابلیس» قوه وهمیه است و لشکریان و جنود ابلیس همان قوایى است که از وهم (و هواى نفس) سرچشمه مى گیرد که در تعارض با قواى عقلیه مى باشد و منظور از بهشتى که آدم از آن رانده شد معارف حقّه و مطالعه انوار کبریاى خداست! و امثال این توجیهات نادرست و بى مأخذ».(20) 🚫اینها نمونه روشن تفسیر به رأى است که در احادیث فراوانى از آن نهى شده و سبب سقوط و دورى از خدا شمرده شده است. ❌مى دانیم تفسیر به رأى و تحمیل پیش داوریهاى ذهنى بر آیات و روایات همیشه مهمترین ابزار دست منحرفان و دین سازان و شیادان بوده که آیات قرآنى و روایات اسلامى را بر آنچه خودشان مى خواهند ـ و خدا و اولیاءُ الله نگفته اند ـ تطبیق دهند و نیز مى دانیم اگر پاى تفسیر به رأى به آیات و روایات گشوده شود هیچ اصل مسلّم و مبناى ثابت و حکم و قانونى باقى نمى ماند و همه چیز دستخوش افکار نادرست و هوا و هوسهاى این و آن مى گردد و کتاب و سنّت همچون قطعه مومى مى شود در دست ناآگاهان و منحرفان که آن را به هر شکلى مایل باشند درمى آورند. به همین دلیل محقّقان بزرگ اسلام اصرار دارند، قواعد مسلّمه باب الفاظ در فهم معانى کتاب و سنّت به کار برود. الفاظ باید بر معانى حقیقیش حمل شود، مگر این که قراین روشنى بر مجاز وجود داشته باشد، قراینى که در میان عرف عقلا مقبول باشد و در استدلالهاى خود بر آن تکیه کنند.(21) 🔗به هر حال ذکر داستان ابلیس و پایان کار او در این بخش از کلام مولا على(علیه السلام) به عنوان درس عبرتى است براى همه انسانها تا نتایج کبر و غرور و خودخواهى و تعصّب را بنگرند و پایان کار ابلیس را که به لعنت ابدى و شقاوت جاودانى منتهى شد ببینند و هرگز در این راه بسیار پرخطر، گام ننهند. 🌷این سخن را با کلامى از عالم بزرگوار مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه اش پایان مى دهیم: 🌱ادامه دارد.. ⚘ @Nahjolbalaghe2
🌹 ✅ادامه شرح و تفسیر خطبه 1 بخش 7 🍃او مى گوید از داستان آدم و ابلیس درسهاى عبرت زیر را مى توان گرفت: 🔹1ـ هر کس نسبت به صاحب فضیلتى حسد بورزد یا با انسانى به خاطر مشارکت در ریاست و کار، به دشمنى برخیزد، او بر دین ابلیس است و در قیامت جزء اصحاب او خواهد بود. 🔹2ـ راه معرفت دین و اخلاق کریمه یک راه بیش نیست و آن تسلیم و ثبات بر حق است، نتیجه آن هر چه باشد. 🔹3ـ بسیارى از مردم اصرار بر باطل دارند نه به خاطر این که باطل را نمى شناسند، بلکه به خاطر عناد و دشمنى با مخالفان خود و مى دانند که این اصرار غلط آنها را به بدترین عواقب گرفتار مى سازد. 🍃اگر ابلیس توبه مى کرد و از راه غلط باز مى گشت به یقین خدا توبه او را مى پذیرفت و او داراى چنین استعداد و آمادگى اى بود ولى معتقد بود یک شرط دارد و آن این است که خداوند بار دیگر او را مأمور به سجده براى آدم نکند در حالى که خداوند قبول توبه او را مشروط به این شرط کرده بود.(22) 📚پی نوشت: 1. «خنوع» به گفته «مقاییس» در اصل به معناى خضوع و تواضع است و دیگران نیز تعبیراتى شبیه به همین معنا دارند. 2. سوره ص، آیات 70 و 71. 3. سوره بقره، آیه 34. 4. «حَمیة» از مادّه «حَمْى» (بر وزن نهى) در اصل به معناى حرارتى است که از آفتاب و آتش و موادّ دیگر و یا از درون بدن انسان تولید مى شود و گاه از قوّه غضبیه تعبیر به «حمیت» مى کنند چرا که در آن حالت انسان برافروخته و داغ مى شود. و به حالت تب که مایه گرمى بدن است «حُمّى» گفته مى شود. 5. سوره حجر، آیه 36. 6. اشاره به آیه 37 و 38، سوره حجر. متن آیه چنین است: «قالَ فَاِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرینَ ـ اِلى یوْمِ الْوَقْت الْمَعْلُوم». 7. تفسیر نورالثّقلین، ج 3، ص 14، ح 46. 8. چگونگى تأثیر هواى نفس همچنین تأثیر شیطان در انحراف انسان به بهترین وجهى در مناجات دوّم از مناجاتهاى پانزده گانه امام على بن الحسین(علیه السلام) آمده است. 9. سوره بقره، آیه 34; سوره اعراف، آیه 11; سوره اسراء، آیه 61; سوره کهف، آیه 50 و سوره طه، آیه 116. 10. نورالثّقلین، ج 1، ص 58. 11. سوره کهف، آیه 50. 12. سوره ص، آیه 76. 13. مجمع البیان، ج 1، ص 82، ذیل آیه 34 سوره بقره. 14. سوره کهف، آیه 50. 15. سوره حجر، آیه 42. 16. سوره حجر، آیه 100. 17. سوره آل عمران، آیه 178 و سوره روم، آیه 41. 18. سوره حج، آیات 53 و 54. 19. به تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 472، ح 93 مراجعه شود. 20. نهج البلاغه با شرح ابن میثم، ج 1، ص 190 به بعد. 21. براى توضیح بیشتر به کتاب تفسیر به رأى نوشته آیة الله مکارم شیرازى مراجعه شود. 22. فى ظلال نهج البلاغه، ج 1، ص 51.   ⚘ @Nahjolbalaghe2