eitaa logo
سیدابراهیم(شهید مصطفی صدرزاده)
157 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
🍃تقديم به كرّار فاطميون "سيدابراهيم"🍃 به كانال سيد ابراهيم (شهيدمصطفي صدرزاده)خوش آمديد ادمین @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃امام خوبی ها امشب اگر چه یک شب پاییزی است ولی باید خوش‌حال بود دل‌گرفتگی، ممنوع. امشب سالروز به تن کردن ردای امامت از سوی خدا بر قامت رعنای توست. دوست دارم امشب دل گرفته نباشم ولی چه کار کنم که نمی‌توانم. وقتی به یاد امام بودن تو می‌افتم سراپا وجد می‌شوم و شوق. دوست دارم صبح تا شام و شب تا خود صبح هلهلۀ شادی سر بدهم. نعم المولی را که می‌گویم از ته دل می‌گویم. چه کسی مولایی چون تو دارد که من غبطه بخورم به حال او؟ من بهترین مولای عالم را دارم: امام خوبی‌ها معنای همۀ خوبی‌ها ریشۀ همۀ‌خوبی‌ها مقصد همۀ‌ خوبی‌ها. آری کسی که امامی چون تو دارد همۀ وجودش باید نشاط باشد و شادابی ولی واژۀ امام همیشه مرا به یاد واژۀ دیگری می‌اندازد که اجازه نمی‌دهد سراپا شوق بمانم. اگر می‌شد لحظه‌ای این دو واژه را دور از هم خیال کنم شاید می‌شد کمی شیرینی امامی چون تو داشتن را بچشم ولی چه کار کنم که این واژه از هم جدا نمی‌شوند. همین که نام امام می‌آید هنوز تمام نشده واژۀ مأموم به دنبالش می‌‌آید. من خوش‌حالم که تو امام من هستی ولی آیا تو خوش‌حالی که من مأموم تو هستم؟ من یقین دارم که تو امام من هستی ولی تو مرا مأموم خویش می‌دانی؟ تو بهترین امامی آیا من بهترین مأموم هستم؟ قبول داری غمی که پاسخ این سؤال‌ها روانۀ دلم می‌کند شیرینی نشاط امام بودن تو را به کامم کمی تلخ می‌کند؟! بهترین امام باید بهترین مأموم‌ها را داشته باشد وقتی که ندارد باید غریب و تنها پشت پردۀ غیبت بماند. کاش زودتر از این‌ها بهترین مأموم می‌شدیم تا تو زودتر بیایی! شبت بخیر امام خوبی‌ها!
🍃راز نشاط و سرزندگی گفتی از مردم کنار نکشم، گفتم چشم. گفتی با آنها هم‌سخن بشوم، گفتم چشم. گفتی مدارا با آنها شرط عقل است، گفتم چشم. گفتی طعنه‌هایش را بشنو و دندان روی جگر بگذار، گفتم چشم. ولی آقای من! بگذار من هم بگویم جز وقتی که با تو همدم می‌شوم و با تو سخن می‌گویم و از تو حرف می‌زنم، احساس مفید بودن نمی‌کنم. با مردم بودن ریاضت است که به خاطر تو تاب می‌آورم، در حال و هوای تو بودن و با تو هم‌نفس شدن، طرب است و مستی که به زندگی معنا می‌بخشد. آن ریاضت بدون این مستی، زندگی را تیره و تار می‌کند. گاهی که احساس می‌کنم دیگر تاب با مردم ندارم، حس التماسم به تو افزون می‌شود که لحظه‌ای مرا به نزد خویش بخوانی تا با تنفس بازدم تو مستی کنم و باز هم ریاضت با مردم بودن را تاب بیاورم. امشب یک لحظه مرا پیش خود بخوان! شبت بخیر راز نشاط و سرزندگی!
🍃 مرد غریب ندیدنت غصه‌ای است برای خودش. نشنیدن صدایت غصه‌ای دیگر؛ امّا این غصه‌ها هیچ کدام به اندازۀ غصّه خوردن تو از دست ما نابودمان نمی‌کند. می‌خواهی تو را نبینیم؟ باشد حرفی نیست. لایق شنیدن صدایت نیستیم؟ باشد قبول. امّا تو را به زمین و آسمان قسم می‌دهم که غصۀ ما را نخور آقا! شبت بخیر مرد غریب!
سیدابراهیم(شهید مصطفی صدرزاده)
امام زمان(عج) پدر امت امام رضا علیه السّلام  در معرّفی امام فرموده اند: «الامام… الوالد الشفیق… و
" ....!!! من روی دل مهربان تو حساب باز کرده‌ام! با این حساب و کتاب، دل بسته‌ام به قلّه‌هایی که برای رسیدن به آنها کاری نکرده‌ام. خیالم را تا اندازه‌ای آسوده کرده‌ام از چوب‌هایی که شاید به خاطر خطاهایم بخورم! من روی دل مهربان تو حساب باز کرده‌ام! هر وقت گناهی می‌کنم و دلم هوای برگشتن می‌کند، به خودم دلداری می‌دهم که اگر چه شمارۀ رفتن‌ها و برگشتن‌هایم از دستم خارج شده؛ امّا به سوی کسی دارم بر می‌گردم که هر بار برگشتنم را بار اول بازگشت به حساب می‌آورد. من روی دل مهربان تو حساب باز کرده‌ام! خیلی که شیطان بخواهد مرا با تیغ یأس، از رسیدن به تو ناامید کند، دل مهربانت را به یاد می‌آورم و آرام می‌شوم. روزی که بفهمم نمی‌شود روی دل مهربانت حساب باز کنم، می‌شود روز آخر زندگی. من از این روز آخرها هراس دارم. کاش زودتر آدم می‌شدم تا زندگی‌ام امتداد پیدا می‌کرد تا بهشت. شبت بخیر پدرِ من! .
سیدابراهیم(شهید مصطفی صدرزاده)
امام زمان(عج) پدر امت امام رضا علیه السّلام  در معرّفی امام فرموده اند: «الامام… الوالد الشفیق… و
... امشب توفیقم دادی خادم پدر و مادرم باشم. عجب طعمی دارد خدمت به پدر و مادر؛ بالاخص وقتی که به دعا می‌‌آیند و زمزمۀ خواهش آنها از خدا از صمیم دلشان بر می‌خیزد. اگر طعم خدمت به والدین این اندازه شیرین است، خدمت به تو چه طعمی دارد؟! آقای عزیزم! دلم خدمت به تو را می‌خواهد. می‌دانم راضی نگه داشتن تو، گوش دادن به فرمانت و دوری کردن از آنچه تو دوست نداری، همه و همه خدمت به توست؛ امّا دلم از خدمت‌هایی مثل همین خدمت‌هایی که به والدینم می‌کنم کشیده. مثلاً تو بنشینی و من برایت سفره پهن کنم، آب بیاورم، سجاده پهن کنم برایت، چیزی اگر خواستی، برایت بخرم... . قبول کن در این خدمت‌ها طعمی هست که دل عاشق محتاج آن است. اگر تو نخواهی، راضی می‌کنم دلم؛ ولی قبول داری رضایت به دوری از این خدمت‌ها ریاضتی است برای خودش؟ یک روز هم که شده مرا به این خدمت‌ها فرابخوان آقا! شبت بخیر پدر! .
سیدابراهیم(شهید مصطفی صدرزاده)
امام زمان(عج) پدر امت امام رضا علیه السّلام  در معرّفی امام فرموده اند: «الامام… الوالد الشفیق… و
ميدانم که گاهی خودت دستی به روى قلبم می‌کشی تا تنگ بودن دنیا را خوب بفهمم. قدر این فرصت‌ها را خوب می‌دانم. اگر حسِ گاه به گاهِ من به زندان بودن دنیا نباشد، همۀ وجودم در باتلاق خطرناکش فرو می‌رود. «دنیا برای ماندن نیست» همیشه برایم یک شعار بود؛ ولی وقتی تو دستی به روی قلبم می‌کشی، می‌شود حقیقتی که با سلّول‌های بدنم درکش می‌کنم. چه قدر خوبی و چه اندازه مهربان که نمی‌گذاری دنیا را مقصد خویش کنم. دنیا وقتی که مقصد می‌شود، بی‌رحم می‌شود؛ بی‌رحم‌تر از آنی که در خیال بگنجد. دنیایِ مقصد شده، کاری می‌کند که آدم حتّی دستش به روی فاطمه بلند شود. دنیایی که مقصد می‌شود، کاری می‌کند که آدم فاطمه را بکشد. چه قدر این دنیا تهوّع‌آور است. میگویند امشب شب آرزوهاست،اما شنیده ام برای رسیدن به تو باید از آرزوها گذشت! مگر اینکه تمام آرزوفقط توباشی! می‌دانم که خودت حواست هست؛ ولی دوست دارم التماس کنم و بگویم هر چه قدر هم که بد شدم، دست کشیدن به روی قلبم را رها نکن.میخواهم در این شب تمام رغبت و آرزویم رسیدن به توباشد... شبت بخیر ای آینه تمام نمای خدا...! .
سیدابراهیم(شهید مصطفی صدرزاده)
امام زمان(عج) پدر امت امام رضا علیه السّلام  در معرّفی امام فرموده اند: «الامام… الوالد الشفیق… و
... تو که مرا خوب میشناسی، حتّی بهتر از خودم! بگو چه کار کنم تا باری از دوش تو برداشته شود؟! به اندازۀ سنگینی یک ذره‌ غباری اگر از بار تو را سبک کنم، برای همیشۀ زندگی‌ام کافی است. خدا ما را در قیامت به اندازۀ بارهایی که از روی دوش تو برداشته‌ایم بالا میبرد. کسی که بار دوش تو بوده، حال خوبی ندارد. خب من منتظرم. بگو چه کار کنم. اگر وجودم بار دوش توست و کاری از دستم بر نمی‌آید، آیا معنایی برای زندگی می‌ماند؟ پس شاید مُردنم باری از روی دوش تو بردارد! اصلا تو بگو بمیر... می‌میرم. شبت بخیر همۀ زندگی ام! .
سیدابراهیم(شهید مصطفی صدرزاده)
امام زمان(عج) پدر امت امام رضا علیه السّلام  در معرّفی امام فرموده اند: «الامام… الوالد الشفیق… و
یک جمعۀ دیگر گذشت و باز هم نیامدی. خوش به حال کسانی که چشمشان به راه بود. آنها از نیامدنت غمگین‌اند؛ ولی از انتظارشان خوش‌حالند. وای به حال کسانی که این جمعه را هم مثل جمعه‌های دیگر پشت سر گذاشتند و حس انتظارشان زنده نشد. انتظار یک مقام است و رسیدن به آن کار هر کسی نیست. ما شاید منتظر رفاهی باشیم که آمدنت به دست می‌آوریم شاید ناامنی امانمان را بریده باشد و در حسرت امنیت، چشم به راه آمدنت باشیم ولی کیست که منتظر خود تو باشد؟ یک جمعۀ دیگر گذشت و تو نیامدی. نگاه می‌کنم به خودم و می‌خواهم فرقی میان جمعۀ گذشته و این جمعه پیدا کنم هیچ فرقی پیدا نمی‌شود. یک هفتۀ دیگر از غیبت تو گذشت ولی من بی‌قرار آمدنت نبودم و بی‌قرار هم نشدم. جمعه‌های بی‌تفاوت یکی یکی می‌گذرند و من همچنان اندر خم کوچۀ انتظار مانده ام... آقاجان من روسیاهم ...خودت مرا بخر... تا در صف منتظرانت قرار گیرم وگرنه عاقبت بخیر نخواهم شد...💔 .
سیدابراهیم(شهید مصطفی صدرزاده)
امام زمان(عج) پدر امت امام رضا علیه السّلام  در معرّفی امام فرموده اند: «الامام… الوالد الشفیق… و
... ...دوستت دارم! برای دیدن دل این و آن همیشه چشم غیب لازم نیست. گاهی می‌شود بی‌پرده درون دل‌ها را تماشا کرد. وقتی کسی به من می‌گوید: «دوستت دارم» قشنگ می‌فهمم ردّ پایی از محبّتم در دلش هست یا نه؟ حتّی اگر بگوید زیاد دوستت دارم فهمیدنش دشوار نیست که کم دوستم دارد یا زیاد. یکی از سخت‌ترین ریاضت‌های زندگی‌ام تحمّل آدم‌هایی است که می‌گویند دوستم دارند ولی می‌دانم دوستم ندارند. هر بار که لب باز می‌کنند و می‌گویند: «دوستت دارم» انگار که تیری را به چلۀ کمان گذاشته‌اند و به سوی قلبم رها کرده‌اند و گرزی را بالا برده‌اند و کوبیده‌اند روی سرم. دیگران را نمی‌دانم امّا خودم این طورم: اینها اگر بگویند تو را دوست نداریم خیلی خوشحال می‌شوم. آقا! تو «دوستت‌ دارم‌»های مرا باور کرده‌ای؟ می‌شود التماس کنم اراده کنی که دلم را نبینی؟ یعنی «دوستت دارم»های من هم برای تو حکم تیر و گرز را دارد؟ نکند اخلاق تو هم مثل من باشد؟ تو هم دوست داری کسی که دوستت ندارد صریح و روشن به چشمانت نگاه کند و بگوید: دوستت ندارم؟ پس بگذار امشب اعتراف کنم: آقا! من تو را دوست ن.. نه، بگذار همچنان زیباترین دروغ زندگی‌ام ورد زبانم باشد. باشد؟ تو مثل همیشه کوتاه بیا و اراده کن که دلم را نبینی. آقا! دوستت دارم، خیلی زیاد. شبت بخیر حضرت ستاراالعیوب! .
... ای دل چه اندیشیده‌ای در عذر آن تقصیرها زان سوی او چندان وفا زین سوی تو چندین جفا زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم زان سوی او چندان نعم زین سوی تو چندین خطا فکر هر روز و شبم این است: اگر در قیامت و موعد حساب از من پرسیدند چه عذری دارم برای کوتاهی در مسیر عشق تو، چه پاسخی دارم؟! اصلا قیامت به کنار، آیا امروز برای خودم و وجدانی که هنوز نفس می‌کشد، پاسخی در خور دارم؟ هر چه از سوی تو به من رسیده، نیکی بوده و خیر و هر چه از من به تو رسیده، شر بوده و بدی، مگر می‌شود برای این همه کوتاهی در برابر تو پاسخی یافت؟ می‌خواهم بگویم کمی از محبت‌هایت به من کم کن تا غلظت تقصیرهایم کمتر شود؛ ولی از این هم می‌ترسم. آب حیات من، هوای نفس کشیدنم، محبت‌های توست. مرا نجات بده از این همه کوتاهی! شبت بخیر یار باوفا!
🍃بهانۀ بودن شنیده‌ام که اگر حجت خدا روی زمین نباشد، زمین اهلش را فرو می‌برد. آفرین به معرفت زمین، مرحبا به عشقی که در دلش از تو دارد؛ اما آقا! به زمین از قول ما بگو تحمّل زمین، جز حضور حجت خدا هیچ دلیل دیگری ندارد. اگر تو نباشی، ما خودمان راهی پیدا خواهیم کرد تا زمین را ترک کنیم. زمینی که تو در آن نباشی، ارزش ماندن ندارد. ما با هر اندازه از بدی، دنیا را بدون تو در خیالمان هم تصور نمی‌کنیم. حتی خیالی این چنین، ذره‌ای آرام و قرار برایمان نمی‌گذارد. آقای خوبم! تو همیشه بهانۀ بودن ما هستی! شبت بخیر بهانۀ بودن!
🍃حقیقت اربعین از کدام راه می‌روی به سوی کربلا؟ در کدام یک از موکب‌ها استراحت می‌کنی؟ غذای کدام موکب را نوش جان می‌کنی؟ آقا! از دست کدام سقا آب می‌نوشی؟ راستی پای تو هم تاول می‌زند؟ تاول‌های پایت را چه کسی مرهم می‌گذارد؟ اگر مرا با خودت نمی‌بری، پاسخ این سؤال‌هایم را بده تا من هم از همان راهی بروم که تو می‌روی و در همان موکبی بیتوته کنم که تو بیتوته می‌کنی. جوابم را بده تا من نیز از همان غذایی بخورم که تو نوش جان می‌کنی. آقا من می‌خواهم از دستان سقایی آب بنوشم که تو از او آب گرفته‌ای و دستان کسی را که تاول پاهایت را مرهم گذاشته ببوسم. اربعین، اگر بوی تو را ندهد، با سفرهای دیگر فرقی نمی‌کند. عطر وجودت را در این اربعین به مشامم برسان. شبت بخیر حقیقت اربعین! @abbasivaladi