°•|سیدابراهیم|•°:
#خاطره_شهید ♥️🎙
مرداد سال۱۳۹۴ بود، از طریق تلفن با خواهر کوچکترم صحبت می کردم که صدای زنگ در خانه به صدا درآمد...
آقا مصطفے کمی منتظر ماند تا مکالمه من با خاله اش تمام شود اما طاقت نیاورد و گوشی را گرفت و بعد از شوخی و شیرین زبانی برای خاله به او گفت:
"خاله لطفا مکالمه طولانی نشود ممکن است غیبت شود و برای مامان سلب توفیق شود برای مادر شهید شدن😅😁"
خاله درجواب مصطفے گفت: "پس خوب شد گفتی یادم باشد غیبت کنم تا سلب توفیق شود😬🖐🏻"
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی مادرشهید :)
°•|سیدابراهیم|•°:
#خاطره_شهید ♥️🎙
مصطفے میگفت : " این زندگی یه زندگیه و اون چیزی که ما بهش فکر میکنیم عشقش رو داریم یه چیز دیگس..
ما زن و بچه رو دوست داریم ، رفقا رو دوست داریم ، ولی عشق به خدا وا امام زمان عج ♥️ یه چیز فراتر از زندگی مادیه!💫"
واقعا هم همینطور بود! از وقتی که یادم هست دغدغه شهادت داشت و فکرش همیشه شهدا بود...
من شهدا را خیلی نمیشناختم، اما مصطفی4 تا جایی که میتوانست به دیگران معرفیشان میکرد :)
چون دغدغه شهدا را داشت و زندگینامه ی شان را میخواند و دنبال آنها میرفت ...🖐🏻
برای همین چیز ها بود که میگفت : "اگه کسی یه روز به فکر شهادت نبود باید خودش رو تنبیه کنه!💯"
#شهید_مصطفے_صدرزاده
°•|سیدابراهیم|•°:
#خاطره_شهید ♥️🎙
مصطفے میگفت : " این زندگی یه زندگیه و اون چیزی که ما بهش فکر میکنیم عشقش رو داریم یه چیز دیگس..
ما زن و بچه رو دوست داریم ، رفقا رو دوست داریم ، ولی عشق به خدا وا امام زمان عج ♥️ یه چیز فراتر از زندگی مادیه!💫"
واقعا هم همینطور بود! از وقتی که یادم هست دغدغه شهادت داشت و فکرش همیشه شهدا بود...
من شهدا را خیلی نمیشناختم، اما مصطفی4 تا جایی که میتوانست به دیگران معرفیشان میکرد :)
چون دغدغه شهدا را داشت و زندگینامه ی شان را میخواند و دنبال آنها میرفت ...🖐🏻
برای همین چیز ها بود که میگفت : "اگه کسی یه روز به فکر شهادت نبود باید خودش رو تنبیه کنه!💯"
#شهید_مصطفے_صدرزاده
°•|سیدابراهیم|•°:
#خاطره_شهید ♥️🎙
یادمه همسایه شون میخواست اسباب کشی کنه...
مصطفے بهش گفت ما میخوایم فرش هاتون رو بشوریم!
یک بچه ی سوم دبیرستانی سه تا فرش دست بافت رو کول کرده بود و آورده بود توی حیاط خونه شون و شست!
منم رفتم کمکش و کلی با همدیگه آب بازی کردیم😃
هرجا می دید کسی کمک لازم داره، می رفت برای کمک✨
روی بچه بسیجی ها خیلے حساس بود. هرجا می دید یه بچه بسیجی مظلوم واقع شده می رفت کمکش... (:
#شهید_مصطفے_صدرزاده
°•|سیدابراهیم|•°:
#خاطره_شهید ♥🎙
یک روز برای مسابقات کشتی بسیج با مجموعه ما اومده بود بهش گفتم مصطفے این رفيقت تهرانیه! دلم ميخواد روش رو کم کنی!
یک جوابی داد که صدتا پهلوان باید فکر میکرد تا جواب بده...
گفت دایی جمال شاید خدا ظرفیت برد او را بیشتر داده باشه خدا کنه ظرفیت باخت و برد را داشته باشیم اگر نداشتیم و بردیم خطر داره...💯
مصطفی از همان نوجوانی روش و منش جوانمردانه داشت🖐🏻✨
#شهید_مصطفے_صدرزاده