🔴 بگوئید ظهـور نزدیک است، تا فرج نزدیک شود...
🌕 آقا امام کاظم علیهالسلام فرمودند:
🔵 «فَلَوْ قِيلَ لَنَا إِنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ لاَ يَكُونُ إِلاَّ إِلَى مِائَتَيْ سَنَةٍ أَوْ ثَلاَثِمِائَةِ سَنَةٍ لَقَسَتِ اَلْقُلُوبُ وَ لَرَجَعَ عَامَّةُ اَلنَّاسِ عَنِ اَلْإِسْلاَمِ وَ لَكِنْ قَالُوا مَا أَسْرَعَهُ وَ مَا أَقْرَبَهُ تَأَلُّفاً لِقُلُوبِ اَلنَّاسِ وَ تَقْرِيباً لِلْفَرَجِ
🔺 اگر به ما بگویند این امر #ظهور تحقق نمیپذیرد، مگر بعد از دویست یا سیصد سال و آن را دیر ببینیم دلـــــــــــها دچار سختی و قساوت گردد. بگوئید چه زود است چه نزديک است و بدينگونه دلهای مردم اُنس ميگيرد و آرامش میيابد و فرج نزديک میشود.
📚 بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۰۲
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
دلم گرفته ای رفیق......💔
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳 #زمینه #شب_اول #محرم
🌴بیایید بیایید اگر اهل مایید
🌴که خیری نبینید اگر جا بمانید
🎤 #مهدی_رسولی
👌 #پیشنهاد_ویژه
.
Dua Samat - Mohsen Farahmand.mp3
14.58M
☑️غروب جمعه، بخوانیم دعای سمات را
🔸با صدای محسن فرهمند
.
🌻 دورهۍ آمـوزش مجـازۍ
امــر به معــروف و نهــی از منڪـر
با تدریس استاد برجسته کشوری؛
#دکتر_علی_تقوی
🗓طول دوره : ۲۵ روز، ساعت دلخواه
⏰ روزانه فقط ۱۵ دقیقه
ثبـتنام: ڪلمـهۍ معــروف را بفرستید به👇🏼
@vajeb123
در یڪی از پیام رسانهاۍ
ایتا 🌼گپ🌼آیگپ🌼سروش🌼روبیکا🌼بله
💥گواهی به عنـوان دوره ضمـن خدمـت در ادارات قابل پذیـرش است.
═💎💫═══
https://eitaa.com/joinchat/1655439360C3ac9fe7eda
به کانال ما بپیوندید👆
هدایت شده از محتوای عملیاتی جهاد تبیین
🔻 یکی از راههای زمانشناس شدن، شناخت سنتهای حاکم بر حیات بشر است
🔻 طبق سنتهای الهی، وقتی خدا به جامعهای نعمت معنوی داد، بههمان نسبت از آنها امتحان میگیرد
📌 #مختصات_زمان_ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم–ج۴
🔘 سه راه اساسی برای اینکه بتوانیم زمانشناس بشویم:
1️⃣ کلاننگری، جامعنگری و محصور نشدن در جزئیات
2️⃣ مطالعۀ تاریخ؛ خصوصاً قرآن و تحلیل تاریخ اسلام
3️⃣ شناخت سنتهای الهی حاکم بر حیات بشر
🔘 غرق شدن در جزئیات، مهمترین آسیب و مانع کلاننگر شدن است
🔘 آنهایی که میخواهند ما را به بردگی بکشند، سعی میکنند ما را محصور در جزئیات کنند
🔘 روش شبکههای ماهوارهای مثل بیبیسی این است که شما را درگیر جزئیات کرده و از کلاننگری باز میدارند
🔘 علامهطباطبایی: نگاه نکن غربیها در جزئیات رفتارشان یک مهربانی و اخلاقی هست، ببین با جهان چهکار کردند!
👈🏻 ادامه متن را در کانال @Panahian_text ببینید.
👤علیرضا پناهیان - ۱۴۰۱/۵/۱۰
🔻دانشگاه امام صادق(ع)
📢صوت: @Panahian_mp3
@Panahian_ir
🌱هرچه که دارم...
.
میان خیمه نشسته بود به راز و نیاز. شبِ ظهرِ وقوع واقعهی عظیم بود.
دستهایش رو به آسمان بود و چشمهایش پیِ بندهای انگشت.
نگاهش خطوط کف دست را دنبال کرد تا رسید به انگشتری که به انگشت داشت.
همین دستها را در عرفه رو به آسمان گرفت و گواهی داد. با هر رکوع و سجودش. با نور چشمهایش، رگها و روزنههای پوستش، قلبش، استخوانش، گوشتش، خونش و... با همهچیزش گواهی داده بود حسین (ع).
دستها را به صورت کشید و نجوا کرد: خدایا، حسین هرچه که دارد برای توست.
از پردهای که قلبش در آن محاصره شده تا سوی چشمهایش. هر تکه از استخوانش. پارههای گوشت تنش و قطره قطرهی خونش. بند بند وجود حسین برای توست. همهاش را از حسین بپذیر.
دستها را که از تماشای نگاه دور کرد، صدای گریهی طفل شش ماهه از چند خیمه آن طرفتر پیچید. علیِ کوچکش کنارش نبود اما غنچهی دهان بیدندانش را خوب میدید و همینطور سپیدی گلویش را.
کودک زیر گردنش عطر رضوان داشت. انگار آن حنجرِ کوچک سر منشأ جویهای شیر و عسل بهشت باشد. به همان لطافت و شیرینی...
تبسم لبهای حسین (ع) را نرم کشید. به نرمی گلوی علی. با همان لبخندی که به شیرینی طفل بود، زمزمه کرد: خدایا، حسین هرچه که دارد برای توست.
قصد کرد برای نمازی دیگر. قامتش میان قیام و رکوع بود که نسیم پردهی خیمه را بالا کشید و ماه پدیدار شد.
قامت عباس (ع) را دید. عباسی که تمامِ برادرهای عالم بود.
میان خیمهها راه میرفت مبادا آب در دل کسی تکان بخورد.
انگار پردهی شب به زمین رسیده باشد و ماه پا داشته باشد. راه رفتن عباس (ع) همین قدر زیبا بود. تبسمِ حسین (ع) با بغض حل شد. عباس (ع) فقط برادرش نبود، نسبتش بالاتر و عزیزتر بود از برادر. با چشمهایش از دور به بازوهای عباس (ع) بوسه داد و باز هم زمزمه کرد: خدایا، حسین هرچه که دارد برای توست.
خواست چشم از ماهش بگیرد که ستارهای به گلاب آغشته کنار ماه ایستاد.
سرو سبزی بود که گلستان داشت! نگاهش که میکردی انگار فصل گلابگیری بود. فضا معطر میشد. بوی گل محمدی همهجا را برمیداشت. راه که میرفت، یاس زیر قدمهایش سبز میشد. خرامیدنش شبیه مادرش زهرا (س) بود.
نسیم موهای مجعدش را به دست گرفت. رقص موهایش پیش چشمهای حسین (ع) شد بهانهی دانههای اشک برای هر تکه از قامتِ علی اکبر (ع)...
این بار وقتی اشک لبهای خشکش را میبوسید زمزمه کرد: خدایا، حسین هرچه که دارد برای توست...
.
#حدیث_گرافی
آن که برای ظلمی که به ما وارد شده ، اندوهگین باشد، نَفَسش تسبیح و حُزنش، عبادت است!
#امام_صادق_علیه_السلام
(بحارالانوار/ج۴۴/ص۲۷۸)
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثلا تو رو تاب میدم؛ مثلا به تو آب میدم!
مثلا تو صدام کردی؛ من با خنده جواب میدم…
مثلا عمو برگشته؛ شدم آره خیالاتی
مثلا همه جمعیم و توی آغوش باباتی!
یه مادر وقتی لالایی نخونه! میمیره گوشه ی خونه… درد منو کی میدونه؟
یه مادر که زیر سایه نمیره؛ همش بهونه میگیره
لالایی گلم؛ تشنه ی یه جرعه آب علی…
لالایی گلم؛ بیا بغلم بخواب علی!
امان و صد امان از کوفیجماعت
لعنت بر آن مردنمایان نامرد
ما که اهل #کوفه نیستیم، علی تنها بماند!
مگر میشود اینهمه بیغیرت بود؟
اینهمه دنیاپرست و نادان!
با آنهمه اشتیاق و انتظار
نامهٔ «فدایت شوم» بنویسی
که #امام بیاید و بعد
با فرستادهٔ امام #بیعت کنی و بعد
پشت سرش #نماز بخوانی و بعد...
بعد
فریب #تزویر و دروغهای خواص را بخوری
یا بترسی از جان همسر و فرزندت
یا بیم کنی که خانهات بدون نانآور شود
یا برق مال و #مقام دنیا چشمت را پر کند
و بعد بروی تا بمانی
و امامت تنها بماند!
شاید هم از تمام اینها گذشته باشی
اما به بهانهٔ اینکه منتظر امامی، در مقابل #ظلم سکوت کنی
یا به حرف #عقل، عقب بنشینی تا شکست نخوری و برای پیروزی در زمان مناسبتر آماده شوی
یا دنبال یکی از خواص که گذاشت و رفت، تو هم میدان را رها کنی.
خلاصه آنقدر امام در قلبت تو را بخواند
و تو آنقدر #بهانه و برهان بیاوری
تا راه به سوی او بسته شود
و دست و پای تو در بند؛
تا دیگر نتوانی بروی
و امامت تنها بماند!
آری؛ از نزدیک که ببینی
سخت است کربلایی بودن
سخت است #حرّ و #زهیر شدن
سخت است #میثم و #هانی ماندن
و چه آسان است
چه دمدست است
چه آشناست
کوفی شدن...
چه راحت میشود #سلیمانبنصُرد شد و به امام نرسید!
چه راحت میشود #مختار شد و با همهٔ تواناییها از قافله جا ماند!
#عاشورا نزدیک است
اینک این تو و این امام
ببین اهل کدام قبیلهای
#من_مال_توام
#محرم
📱@Lotfiiazar
🌐 hamgaman-institute.ir