eitaa logo
کشکولیات خیرخواه
100 دنبال‌کننده
122 عکس
53 ویدیو
1 فایل
کشکولیسم و آرامشیسم آیدی من @mahdinig
مشاهده در ایتا
دانلود
برنامه تشییع پیکر ابراهیم رئیسی 🔹️سه‌شنبه صبح شهر تبریز 🔹️سه‌شنبه بعدازظهر شهر قم 🔹️چهارشنبه صبح شهر تهران 🔹️پنج‌شنبه صبح شهر بیرجند 🔹️پنج‌شنبه بعدازظهر شهر مشهد
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
⚫️ابراهیم تاتلیسس استوری گذاشته و به مردم ایران تسلیت گفته ، اونوقت خیلی‌ از سلبریتی های ما لال شدن و خفه خون گرفتند!!! نمک خور های نمکدان شکن که ادعای انسانیت دارند اما حیف نام حیوان که روی اینها بزارند! یه سری هم دارن از هم سبقت میگیرن که بگن ما از بقیه هرزه تر و کثیف تر هستیم..😏
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
27.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظات اولیه پیدا شدن بالگرد یاحسین😔
۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
زبان اعتراضش مدام بلند بود. عصای همت را به دست گرفتم تا از بلندی آن اعتراض کمی بکاهم. گفتم: «دردت چیست؟🧐» از دهان گشادش، دکمه خرابش، جوراب سوراخش و آفتاب داغ روزگارش لب به شکایت باز کرد. آن قدر گفت که گوش من را که هیچ، گوش عالم را ناجوانمردانه بر زمین زد!☹️ ناگاه فریاد از دل برآوردم که: «مردک! 😖 این چیست که بر آن زبان درازی می‌کنی؟!» باران چشمش را با ناله دلش به سر انداخت و گفت: «نَفَسَت از جای گرم بلند می‌شود!» ✏️ایزدپناه
۲ خرداد ۱۴۰۳
روزگار دو نمازگزار چه باشکوه، شبیه به هم شده است!🥺 نمازگزاری که روزی نمازِاولِ وقتش در اتاق پوتین بود(سید ابراهیم رئیسی) و دیگری در اتاق ژنرالِ امریکایی! (عباس بابایی) آن نمازِ اولِ وقت مگر چه داشت که آسمان را وادارِ به تعظیمِ دربرابرشان کرد؟ تعظیمی که از جنسِ ملکوتی شدن باشد. ✏️ایزدپناه
۲ خرداد ۱۴۰۳
۲ خرداد ۱۴۰۳
۲ خرداد ۱۴۰۳
✍حکایت عرفانی (عابد و ابلیس): در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند: فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند! عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند... ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت: ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش! عابد گفت: نه، بریدن درخت اولویت دارد... مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند، عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است... عابد با خود گفت: راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم، و برگشت... بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت، روز دوم دو دینار دید و برگرفت، روز سوم هیچ پولی نبود! خشمگین شد و تبر برگرفت و به سوی درخت شتافت... باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: کجا؟! عابد گفت: می روم تا آن درخت را برکنم! ابلیس گفت: زهی خیال باطل، به خدا هرگز نتوانی کند! باز ابلیس و عابد درگیر شدند و این بار ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: دست بدار تا برگردم! اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟! ابلیس گفت: آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی...
۵ خرداد ۱۴۰۳
✍لغزش زبان 🔹آدمی از لغزش زبانش چنان آسیبی می‌بیند که هرگز از لغزش پایش چنان آسیب نمی‌بیند، چنان که لغزش او در گفتار سرش را بر باد می‌دهد و لغزش پایشبه آرامی بهبود می‌یابد. ▪️علامه حسن زاده آملی
۵ خرداد ۱۴۰۳
هرکسی با میل شدید به یادگیری متولد می‌شود. نوزادان روزانه مهارتهای خود را گسترش می‌دهند. نه تنها مهارت‌های عادی، بلکه سخت‌ترین کارهای طول عمرشان را، مانند راه رفتن و صحبت کردن را یاد می‌گیرند، آنها هرگز تصور نمی‌کنند،که این کارها بیش از حد سخت است یا ارزش تلاش کردن ندارد، نوزادان نگران اشتباه کردن یا تحقیر شدن نیستند ، آنها راه می‌روند، می‌افتند و بلند می‌شوند ،آنها فقط به سوی پیشرفت تقلا می‌کنند. حالا به نظر شما چه چیزی می‌تواند به این یادگیری پرشور و هیجان پایان دهد؟ طرز فکر ثابت. میم.خ✏️
۵ خرداد ۱۴۰۳
دوستان سلام چندین سال پیش وقتی که بیشتر از الان مشغول مطالعه و نوشتن بودم یک دفتری داشتم که چیزهای مختلفی رو توی اون می نوشتم. یکی از موضوعاتی که خودم خیلی دوست داشتم این بود که روزهایی که اتفاق مهم و حیاتی برام میافتاد رو یادداشت می کردم و بعد ها دفترم رو ورق می زدم و به یاد اون تاریخ ها و اتفاقات ساعت ها فکر میکردم و لذت میبردم. اما حالا دفتر من شده این کانال و فضای ذخیره شخصی که یادداشت های خودم رو می نویسم. امروز یکی از بهترین روزهای زندگی من توی چندسال اخیر بود و خبری بسیار خوشحال کننده شنیدم که به این اتفاق به خودم افتخار می کنم. از عزیزترین وجود زندگیم خیلی ممنونم که این خبر رو به بهترین شکل ممکن و با یک سوپرایز ویژه بهم رسوند و من تموم دلخوشی و زندگیمو مدیونش هستم ازش بخاطر همه چیز ممنونم. امروز رو اینجا به تاریخ ۷ خرداد ماه سال ۱۴۰۳ ثبت می کنم تا روزی که دوباره این خبر خوش رو بشنوم و توی پوست خودم نگنجم. بهترین اتفاق زندگیم:امروز دوشنبه ۷ خرداد ۱۴۰۳ میم.خ✏️
۷ خرداد ۱۴۰۳
تظاهر به دوست داشتن، سخت است. روزی شروع به دوست داشتن واقعی می‌کنید، و متوجه نمی‌شوید چه هنگام، تظاهر را متوقف کرده اید.
۹ خرداد ۱۴۰۳