🎥 لحظه وقوع زلزله هنگام مصاحبه فرماندار خوی @kashkolkashkol

البته از چنین پدر هول و مادر فاحشه‌ای خیلی طبیعیه چنین توله‌های متولد بشن😂😂😂 @kashkolkashkol

محمدرضا حسینا، رئیس مجمع فعالین اقتصادی: بزودی آنهایی که در ترکیه خانه خریده بودند، با مشکل مواجه خواهند شد. قوانین ترکیه آنقدر سخت گیرانه شده که نمی‌توان در آنجا ملک فروخت @kashkolkashkol

⭕️ سردار باقری 🔻خیانت فتنه گر میرحسین موسوی در جنگ ۸ ساله @kashkolkashkol

#انسان_شناسی ۱۲۱ #آیت‌الله_جوادی_آملی #استاد_شجاعی 💥من هرچی تلاش میکنم نمی‌تونم حسادتم رو درمان کنم! 💥من هرچی تمرین میکنم، نمی‌تونم افکار منفی رو از خودم دور کنم! من هرچی زور میزنم حریفِ تکبر و غرورِ درون خودم نمیشم! - چقدر این جاده سخته ... میانبر نداره ؟ 🌷اللهم صل علی محمدص وآل محمدص وعجل فرجهم🌷 🌹کانال قرآنی جامع شامل 👇 ⏪ متن عربی و ترجمه با صوت ⏪ تفسیر صوتی : استاد قرائتی ⏪ مبحث انسان شناسی صوتی ⏪ پندانه و مفیدانه های مختلف @quran384 @kashkolkashkol

🔴 فکر کن؛ پرچمدار کاروان مردان و زنان یه کشور تو المپیک یه زن باشه، بعد همون بیاد بگه تو کشورم به من و بقیه زن‌ها توجه نمیشه! همینقدر مضحک 😏 #بی_وطنی @kashkolkashkol

🎥 قهرمان تو کیست؟ علی کریمی یا نادر مهدوی ▪️ماجرای ناوچه های سهند و سبلان چه بود؟از نادر مهدوی چه میدانید؟ @kashkolkashkol

🎥 نظرات جالب مردم درباره تورم و گرانی پیش از انقلاب 🔺یادش بخیر زمان شاه از تورم خبری نبود! تاآخر کلیپ تماشا کنید @kashkolkashkol

🎥 تصاویری از ریزپرنده‌هایی که بالای مجتمع کارگاهی وزارت دفاع سرنگون شد @kashkolkashkol

🎥 معاون سیاسی امنیتی استانداری اصفهان: صدای انفجار ناشی از صدایی بود که پدافند ریزپرنده را مورد اصابت قرار داد. @kashkolkashkol

📍 شعر یه مامان خوش ذوق با اجرای دختر نازش برای بابای طلبه‌ 💐 روز #پدر پیشاپیش مبارک @kashkolkashkol

ابراهیم را دیدم ؛ خیلی ناراحت بود ؛ پرسیدم چیزی شده؟ گفت:دیشب با بچه ها رفته بودیم شناسایی؛ هنگام برگشت درست مقابل مواضع دشمن ماشاالله عزیزی رفت روی مین و شهید شد.عراقی ها تیر اندازی کردند ما مجبور شدیم برگردیم. ..تازه فهمیدم ابراهیم نگران بازگرداندن همرزمش بوده.. هواکه تاریک شد ابراهیم حرکت کرد و نیمه های شب برگشت ؛ آن هم خوشحال و سرحال ...! مرتب داد میزد امدادگر ؛ امدادگر ...سریع بیا، ماشاالله زنده است! بچه‌ها خوشحال شدند، مجروح را سوار آمبولانس کردیم و فرستادیم عقب. ولی ابراهیم گوشه ای نشست و رفت توی فکر... رفتم پیش ابراهیم گفتم چرا توی فکری؟ بامکث گفت ماشاالله وسط میدان مین افتاد؛ آن‌هم نزدیک سنگر عراقی ها.💔 اما وقتی رفتم آنجا نبود،کمی عقب تر پیدایش کردم و در مکانی امن! بعدها ماشاالله ماجرا را این گونه توضیح داد: خون زیادی از من رفته بود و بی حس بودم. عراقی هاهم مطمئن بودند زنده نیستم. حال عجیبی داشتم، زیرلب فقط می گفتم: یا صاحب الزمان عجل الله ادرکنی🌱 هوا تاریک شده بود؛ جوانی خوش سیما و نورانی بالای سرم آمد. چشمانم را به سختی باز کردم. مرابه آرامی بلند و از میدان مین خارج کرد و به نقطه ای امن رساند. من دردی احساس نمی کردم. آن آقا کلی با من صحبت کرد؛ بعد فرمودند کسی می آید و شما را نجات می دهد. او دوست ماست! لحظاتی بعد ابراهیم آمد.باهمان صلابت همیشگی مرا به دوش گرفت و حرکت کردیم. آن جمال نورانی ابراهیم را دوست خودش معرفی کرد ؛ خوشا به حالش #شهید_ابراهیم_هادی🕊🌹 📚سلام بر ابراهیم۱📕 @kashkolkashkol