eitaa logo
💥کشکول مبلغین و مبلغات استان یزد 💥
392 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.6هزار ویدیو
212 فایل
این کانال به منظور اطلاع رسانی و محتواسازی برای مبلغین و مبلغات راه اندازی شد هرروز تقویم نجومی ،حدیث ،احکام ، داستان، لطیفه،شعر و مطالب ارزشمند را در این کانال مطالعه فرمایید 💠امور مساجد استان یزد💠
مشاهده در ایتا
دانلود
از منظر سعدی، تفاوت عالم و عابد در آن است که عابد، سر در سودای خویش دارد و عالِم دل در هوای دیگران؛ عابد بر آن اندیشه است که تنها، «گلیم خویش از موج به در برد»، ولی عالِم می‏کوشد که «بگیرد غریق را»: صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را گفتم میان عابد و عالِم چه فرق بود؟ تا اختیار نمودی از آن، این فریق را گفت آن گلیم خویش بدر می‏برد ز موج وین سعی می‏کند که بگیرد غریق را 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
⭕ و از نبی اکرم صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله در باره فرق عالم و عابد روایت است: آن گاه که عالِم و عابد در روز رستاخیز محشور می‏شوند، به عابد گفته می‏شود: به بهشت درآی و به برکت عبادت خود، از نعمت‏های بهشت بهره‏مند شو! ولی به عالِم می‏گویند: اینجا بایست و هر کس را که می‏خواهی شفاعت کن! و هیچ‏کس را شفاعت نخواهی کرد، مگر آنکه شفاعت تو پذیرفته می‏شود و بدین ترتیب، عالِم در جایگاه پیمبران می‏ایستد. حکایت از مرحوم آیت‏ الله بروجردی نقل است که فرمود: «در ایام اقامتم در بروجرد، شبی در خواب دیدم به خانه‏ ای وارد شدم، گفتند: رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله آنجا تشریف دارد، وارد شدم و سلام کردم و در آخر مجلس که جا بود، نشستم. دیدم حضرت رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله در صدر مجلس جلوس فرموده است و بزرگانی از علما و زُهّاد در کنار ایشان نشسته‏اند و مقدّم بر همه و نزدیک‏تر از سایرین به رسول خدا صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله ، سید جواد طباطبایی ـ برادر کوچک‏تر علامه سید مهدی بحرالعلوم ـ نشسته است». به فکر فرورفتم که در میان این جمع، کسانی هستند که هم عالِم‏تر از سید جوادند و هم زاهدتر از او، چرا این امتیاز، نصیب سید جواد شده است. در همین اندیشه بودم که نبی اکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله فرمود: «سیدجواد به کار مردم و اهل حاجت، از همه کوشاتر بوده است». اَلا گر طلبکار اهل دلی ز خدمت مکن یک زمان غافلی به حال دل خستگان درنگر که روزی تو دلخسته باشی مگر درون فروماندگان شاد کن ز روز فروماندگی یاد کن نکته‏ ای قرآنی عنایت قرآن کریم بر توجه به دیگران، به حدی است که انفاق و گره‏گشایی از کار دیگران را از شرایط مهم بهره‏ جستن از روح هدایت‏گری قرآن می‏داند. چنان که خداوند در آیه‏ های 2 و 3 سوره بقره می‏فرماید: آن کتاب [قرآن]که تردیدی در آن راه ندارد، مایه هدایت پرهیزکاران است.[پرهیزکاران]کسانی هستند که به غیب [یعنی آنچه از حس، پوشیده است]ایمان دارند و نماز به پا می‏دارند و از مواهبی که روزی‏شان دادیم، انفاق می‏کنند. بنابر این آیات خداوند، آنهایی را هدایت می‏کند و کسانی را از شهد شیرین حقایق خود می‏نوشاند که در کنار ایمان به غیب و به‏پاداشتن نماز، اهل انفاق و در اندیشه احسان و خدمت به دیگران نیز باشند. چو غنچه گرچه فروبستگی است کار جهان تو همچو باد بهاری ، گِره ‏گشا می‏باش (حافظ) 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
💫🔸️💫🔸️💫🔸️💫🔸️💫 پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله می‏فرماید: مردم، خانواده خدا هستند و محبوب‏ترین انسان‏ها نزد خدا، کسانی هستند که به خانواده خدا نفع‏ وسود برسانند. همچنین فرمود: به درستی که برای خداوند، بندگانی است که آنها را برای برآوردن حوائج مردم برگزید که مردم برای رفع حوائج خویش، به آنها پناه می‏برند، این بندگان فریادرس، از عذاب خداوند در امان خواهند بود. تیره ‏روزان جهان را به چراغی دریاب که پس از مرگ ترا شمع مزاری باشد 🍃🍃🍃 شنیدم که پیری به راه حِجاز به هر خُطوه کردی دو رکعت نماز چنان گرم رو در طریق خدای که خار مغیلان نکندی ز پای یکی هاتف از غیبش آواز داد که ‏ای نیک‏بخت مبارک نهاد به احسانی آسوده کردن دلی بِه از اَلْف رکعت به هر منزلی خرّم آن کس که در این محنت‏گاه خاطری را سبب تسکین است (پروین اعتصامی) شود جهان لب پر خنده ‏ای اگر مردم کنند دست یکی در گره‏ گشایی هم (صائب) سحر دیدم درخت ارغوانی کشیده سر به بام خسته جانی به گوش ارغوان، آهسته گفتم بهارت خوش که فکر دیگرانی (فریدون مشیری) قرآن کریم می‏فرماید: «اگر احسان کردید، [در واقع]، در حق خود خوبی کرده‏اید». (اسراء: 7) سعدی در این باره، حکایتی این چنین نقل می‏کند که: شخصی خاری از پای یتیمی درآورد. در شب آن روز، کسی به نام «صَدْرِ خُجَند» وی را به خواب می‏بیند که در روح و ریحان بهشتی غرق در سرور و شادی است و با خویش می‏گوید: «با درآوردن خاری از پای یتیمی، چه گل‏ها بر من دمید!». یکی خار پای یتیمی بِکَند به خواب اندرش دید صدر خُجَند همی گفت و در روضه ‏ها می‏چمید کز آن خار بر من چه گل‏ها دمید 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
به نام خدا داستان شماره سه داستانی با موضوع برکتِ خدمت به خلق، درباره فردی که به یک پیرزن کمک نمود و دعای آن پیرزن باعث شد تا توفیق آشنایی و شاگردی شیخ رجبعلی خیاط، نصیب آن فرد شود آقای حاج ابوالفضل صنوبری (که در سال هشتاد فوت کرده‌اند) از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط می‌گوید: در سال سی و هفت یا سی و هشت با تاکسی کار می کردم، به خیابان بوذر جمهری غربی رسیدم . آن ساعت، شرکت واحد نبود. مردم در صف ایستاده بودند، دیدم دو زن جلو آمدند، یکی بلند قد و یکی کوتاه قد، گفتند یک نفر از ما می‌رود چهارراه لشکر و دیگری می‌رود خیابان آریانا و هر یک پنج ریال می‌دهیم. من قبول کردم. زن بلند قد پیاده شد و کرایه خود را داد، من به طرف خیابان آریانا حرکت کردم تا زن کوتاه قد را به مقصد برسانم. او ترک زبان بود، متوجه شدم که با خود زمزمه می‌کند که: خدایا! من فارسی بلد نیستم و منزل خود را نمی‌دانم کجاست، هر روز سوار اتوبوس می‌شدم و با دو قران(دو ریال) جلوی منزلم پیاده می‌شدم، از صبح رفته‌ام و رخت شسته‌ام و دو تومان گرفته‌ام و حالا پنج ریالش را باید بدهم به تاکسی. من (که ترکی دست و پا شکسته‌ای بلد بودم) به او گفتم: ناراحت نباش می‌روم آریانا، هر کجا منزلت بود پیاده‌ات می‌کنم. خیلی خوشحال شد. بالاخره آدرس را پیدا کردم و ایستادم او یک کیسه از داخل بقچه‌اش بیرون آورد و یک اسکناس دو تومانی از آن در آورد که به من بدهد، من گفتم که پول نمی‌خواهم، خداحافظ. او را پیاده کردم و دور زدم و به سراغ کارم رفتم. فردا یا پس فردای آن روز با یکی از دوستان برای اولین بار خدمت جناب شیخ رسیدم. در همان اتاق محقری که داشت نشسته بود، چند نفر دیگر هم در حضورش بودند، پس از سلام و احوالپرسی، شیخ نگاهی به من کرد – و ضمیر مرا گفت- و فرمود: ((تو شبهای جمعه منتظر هستی؟ تو هستی.)) من در رابطه با ولی عصر(عج) برنامه‌ای داشتم و منظور ایشان از جمله ((تو هستی)) این بود که در فرج قائم آل محمد(عج) تو هم هستی با توجه به سوابقی که خداوند به من مرحمت فرموده بود، با این سخن شیخ آن شب محشری به پا شد، ما گریه کردیم، شیخ گریه کرد، اطرافیان گریه کردند، خیلی زیاد! بعد جناب شیخ به من فرمود: ((می دانی چطور شد تو آمدی پیش من؟ آن زن کوتاه قد که سوار کردی و از او پول نگرفتی، او دعا کرد در حق تو و پروردگار عالم دعای او را در حق تو مستجاب کرد و تو را فرستاد پیش من)). کیمیای محبت، ری شهری،1380،ص230 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
قطع طواف ابان بن تغلب گفت: به همراه امام صادق علیه السلام مشغول طواف کعبه بودم. در اثناء طواف یکی از دوستانم از من خواست که کنار بروم و به حرف و خواسته‌اش گوش بدهم. من دلم نمی‌خواست که از حضرت جدا بشوم، لذا توجهی به او نکردم. در دور بعدی طواف آن شخص به من اشاره کرد که به سوی او بروم این بار امام صادق علیه السلام اشاره او را دید و به من فرمود: ای ابان آیا او با تو کاری دارد؟ گفتم: آری. فرمود: او کیست؟ عرض کردم: از دوستان من است، فرمود: او هم مؤ من و شیعه می‌باشد؟ گفتم: آری، فرمود: پس به سوی او برو و خواسته‌اش را برآورده کن. عرض کردن: آیا طواف را قطع کنم؟ فرمود: آری گفتم: آیا اگر طواف واجب هم باشد می‌توان آن را به جهت برآوردن حاجت مؤ من قطع کرد و نیمه کاره رها نمود؟ فرمود: آری. من طواف را قطع کرده و نزد آن شخص رفتم. سپس نزد امام آمدم و از حضرت خواستم حق مؤ من بر مؤ من را بیان کند…
اهتمام در حوائج واقدی می‌گوید: در یکی از زمان‌ها تنگدستی بمن رو آورد، ناگزیر شدم از یکی از دوستانم که علوی بود در خواست قرض کنم مخصوصاً که ماه رمضان نزدیک شده بود. نامه ای برای آن دوستم نوشتم؛ و او کیسه ای که هزار در هم در آن بود برایم فرستاد. اندکی نگذشت که نامه ای از دوست دیگری بمن رسید که تقاضای قرض نمود. من آن کیسه هزار درهمی که قرض گرفته بودم برایش فرستادم تا کمک کارش شود و خداوند گشایشی فرماید. روز دیگر آن دوست علوی و این دوست که کیسه پول را به او دادم، نزدم آمدند و آن علوی پرسید: پول‌ها را چه کردی؟ گفتم در راه خیری صرف کردم. او بخندید و کیسه پول را نزدم گذاشت؛ بعد گفت نزدیک ماه رمضان جز این پول نداشتم که برایت فرستادم و از این دوست درخواست پول کردم دیدم همان پول را که برایت فرستادم به من داد که به مهر خودم به کیسه پول زده بودم. حال آمدیم با هم پول‌ها را قسمت کنیم تا خداوند گشایشی فرماید. پول را سه قسمت کردیم و از یکدیگر جدا شدیم. چند روز از ماه رمضان گذشت پول‌ها تمام شد روزی یحیی بن خالد مرا طلب کرد، چون نزدش رفتم گفت: در خواب دیدم که تو تنگدست شدی، حقیقت حال خود را بیان کن؛ من هم قضایای گذشته خود را نقل کردم، او متعجب از این قضایا شد و دستور داد سی هزار درهم به من بدهند و دوست علوی و آن دیگر را هر کدام ده هزار درهم بدهند و همگان بخاطر قضاء حوائج برادران گشایشی در کارمان شد . 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
کاهو یکی از علمای نجف گوید: روزی به دکان سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم آیت الله الحق سید علی آقا قاضی (م ۱۳۶۶) خم شده و مشغول کاهو سوا کردن است. ولی به عکس معمول، کاهوهای پلاسیده و آنهائی که دارای برگهای خشن و بزرگ هستند برمی دارد. من کاملاً متوجه بودم، تا مرحوم قاضی کاهوها را به صاحب دکان داد و ترازو کرد و بعد آن‌ها را در زیر عبا گرفت و روانه شد. من به دنبال ایشان رفتم و عرض کردم: آقا شما چرا این کاهوهای غیر مرغوب را سوا کردید؟! فرمودند: آقا جان! این مرد فروشنده است و شخص بی بضاعت و فقیر، من گاهگاهی به او کمک می‌کنم، و نمی‌خواهم به او چیزی بلاعوض داده باشم تا اولاً آن عزت و شرف و آبرو از بین برود، و ثانیاً خدای ناخواسته عادت کند به مجانی گرفتن، و در کسب هم ضعیف شود. برای ما فرقی ندارد کاهوی لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها؛ من می‌دانستم که این‌ها بالاخره خریداری ندارد، ظهر تابستان که دکان خود را می‌بندد به بیرون می‌ریزد لذا برای جلوگیری از خسارت و ضرر کردن او این‌ها را خریدم. 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
*🌈 راز برگ گل...*🌹🍎🌹 *حکایت📚* گویند روزی ناصر الدین شاه تمام ادیبان را جمع کرد و گفت : تمام اشعارحافظ را خوانده و فهمیده‌ام اما معنای این بیت را نفهمیده‌ام که درغزلی گفته است : *🍃بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت* *🥀و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت* اگر این بلبل خوش بوده، پس چرا ناله‌های زار داشته؟! شعرا و ادبای فراوانی آمدند و هرکس از ظن خود توضیحاتی داد، اما پاسخ هیچیک شاه را راضی نکرد. بنابراین نامه‌ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، وصال شیرازی نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. نامه زمانی بدست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا که روح حروف و کلماتست میکند وغزلی برهمان وزن و قافیه میسراید و در میابد که عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد، چرا که بلبلی به ابجد میشود 74، برگ 222، گلی 60، جمع اینها: 356 همچنین: علی هم به ابجد110، حسن١١٨، حسین128، جمع 356 به عبارتی حافظ خواسته به استعاره در آن زمانیکه شیعه درخفا بوده این حقیقت را بیان کند. لذا وصال شیرازی که عزادار فرزند خود نیز بوده است پاسخ پادشاه را بزبان شعر به اینصورت بیان میکند : صاحبا درحالتی کین بنده را غم یار داشت. یادم آمد کز سؤالی آن جناب اظهار داشت درخصوص شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن بلبلی برگ گلی خوشرنگ در منقار داشت فکرها بسیارکردم هیچ مفهومم نشد چونکه شعرش درمیان، راز نهان بسیار داشت نیمه شب غواص گشتم درحروف ابجدی تا ببینم این صدف چندين گهر در بار داشت بلبلی برگ گلی شد سیصد و پنجاه و شش باعلی و باحسین و باحسن معیار داشت بلبلی باشد علی کزحسرت زین برگ و گل دائما آه و فغان و ناله بسیار داشت برگ گل سبز است دارد آن نشانی ازحسن چونکه در وقت شهادت سبزی رخسار داشت رنگ گل سرخ است دارد او نشانی از حسین چونکه هنگام شهادت عارضی گلنار داشت *روز عاشورا حسین بن علی در کربلا* *اصغر زار و ضعیف خویش در منقار داشت* *🍃🥀السلام علیک یا اباعبدالله الحسین یا قتیل العبرات* 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❗️امام صادق علیه السلام به جعفر بن عنان فرمودند: به من خبر رسیده که در مورد امام حسین علیه السلام به خوبی شعر می گویی. ▫️عرض کرد: بله پس برای امام شعر خواند و هر کس که در اطراف حضرت بودند گریه کردند تا اینکه اشک بر صورت مبارک ایشان جاری شد ▪️سپس فرمود ای جعفر به خدا قسم که اینجا ملائکه مقرب خداوند نزد تو حاضر شده اند سخن تو را در مورد امام حسین علیه السلام می شنوند؛ و به درستی که ملائکه نیز گریه می ‌کردند همچنان که ما گریستیم بلکه بیش از ما و به درستی که ای جعفر در این ساعت بهشت را بر تو واجب نمود و تو را آمرزید ▫️سپس فرمودند: آیا از این بیشتر برایت نگویم؛ ▪️عرض کرد: آری ▫️حضرت فرمودند: هیچ کس نیست که در مورد امام حسین علیه السلام شعری بگوید و گریه کند و بوسیله آن بگریاند مگر اینکه خداوند بهشت را بر او واجب کند و او را می ‌آمرزد. 📚 بحار الأنوار/ ج 44 / ص 282 ( بنقل از رجال کشّى / ص 289) 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
⚠️ *آنکس که منکر فضیلت گریه بر مصیبت فرزندم حسین باشد* ⚠️ ⚪️ سید علی حسینی می گوید: با عده ای از مومنان مجاور حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع) بودیم. روز دهم محرم (عاشورا) یکی از همراهان شروع کرد به خواندن مقتل حضرت امام حسین علیه السلام، به روایتی از حضرت باقر (ع) رسید که آن حضرت فرموده است: «هر کس دیدگانش بر مصیبت حضرت حسین (ع) به اندازه ی یک بال مگس اشک بریزد خداوند گناهان او را هر چند به اندازه کف های روی دریا باشد خواهد بخشید». ❕در آن مجلس مرد نادانی بود که مدعی علم و دانش بود، ولی چیزی نمی فهمید، گفت: این روایت صحیح نیست و عقل نمی تواند آن را باور داشته باشد، بحث و جدال در این باره زیاد شد و از آن مجلس پراکنده شدیم در حالی که او بر عناد و تکذیب خود نسبت به حدیث اصرار داشت. ▫️آن مرد در آن شب خواب دید که قیامت برپاشده و مردم در زمینی صاف و هموار بدون فراز و نشیب همگی محشور شده اند، ترازوها نصب شده، صراط کشیده شده، دستگاه های سنجش و حساب نهاده شده، نامه های اعمال پخش شده، دوزخ برافروخته گردیده و بهشت زیور یافته است. وی در گرمای شدیدی قرار گرفته و به سختی تشنه شده است، دنبال آب می گردد و نمی یابد. ⚪️به چپ و راست نگاه کرده حوضی بزرگ با طول و عرض فراوان می بیند، با خود می گوید این همان حوض کوثر است، آب سردی که از برف خنک تر و از عسل گواراتر و شیرین تر می باشد می بیند. در کنار حوض، دو مرد و یک زن که نور وجودشان بر تمامی مخلوقات می تابد ایستاده اند، لباس سیاه بر تن داشته و غمناک و محزون هستند. ❔با خود می گوید: اینان کیستند؟ ❕به او گفته می شود ایشان حضرت محمد مصطفی (ص) و این علی مرتضی (ع) و این زن فاطمه زهرا (س) است. ❔با خود می گوید چرا من اینها را سیاه پوش و گریان و غمناک می بینم؟ 🏴 گفته می شود: مگر امروز عاشورا، روز کشته شدن حسین (ع) نیست؟ اینان به خاطر این غمگین و محزونند. ⚠️ نزد حضرت فاطمه سیدة نساءالعالمین (س) می رود و عرض می کند: ای دختر رسول خدا (ص)، تشنه هستم، حضرت با بی اعتنایی نگاهی به او کرده و می فرماید: تو همانی که فضیلت گریه بر مصیبت فرزندم حسین و پاره دلم و نور چشمم را که به ظلم و ستم شهید و کشته شده منکر هستی؟! 🔥 خداوند کشندگان و ستم کنندگان و بازدارندگان او را از نوشیدن آب لعنت کند. 📚 فاطمه سرور دل پیامبر (ص) / ص۴۱۴ و ۴۱۵ 📚 بحارالانوار / ج۴۴ / ص۲۹۳ 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
🤔 علامه سید بحر العلوم در راه سامرا به این فکر می‌کرد که چطور گریه بر سید الشهداء(علیه‌السلام) باعث آمرزش گناهان می‌شود؟ همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : "جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته‎ای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم" گفت: چطور می‎شود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید_الشهداء (علیه‌السلام) می‎دهد، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی‎دارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان می‎نویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده می‎شود؟! چطورممکن است گریه برای سید الشهداء(علیه‌السلام) سبب آمرزش گناهان شود؟ سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم. پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار می‎رفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العاده‎ای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمه‌ای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید. آنها در گوشه خیمه فقط یک بُز شیردهی داشتند که تنها از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می‎گذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. فردا که سلطان برگشت قصه را برای درباریان گفت و پرسید: "چطور لطف این پیرزن را جبران کنم؟" هر کسی جوابی داد. یکی گفت یک گوسفند کشته؛ شما صد برابر به او بدهید و... حرف ها که تمام شد. سلطان گفت: اگر من بخواهم مثل او لطفش را جبران کنم، باید تمام سلطنت و دارایی خودم را بدهم؛ که تازه آن وقت، مقابله به مثل کرده‌اید و بدون هیچ لطف اضافه‌ای؛ فقط محبت‌شان را جبران نموده‌اید چرا که آنها هر چه را داشتند به شما تقدیم کردند و شما هم باید آنچه دارید به آنها تقدیم کنید. ای سید بحر العلوم سیدالشهداء(علیه‌السلام) هر چه داشت از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر، همه را در راه خدا داد؛ خدا که نمی‌تواند تمام سلطنت و دارایی‌اش را به حسین(علیه‌السلام) دهد. پس تعجب ندارد که در ازای آن هرگونه ثواب و منزلتی به زائران و گریه کنندگان سید الشهداء(علیه‌السلام) بدهد... سوار این را گفت و سید بحرالعلوم در فکر فرو رفت ولی تا سربلند کرد دید هیچ کس کنارش نیست! سید با خود گفت این مرد که بود؟ چگونه از فکر من خبر داد و یکباره آمد و رفت؟ اشک می‌ریخت که امام زمان(علیه‌السلام) را دیده و نشناخته... 📚منبع:عبقری الحسان، شیخ علی اکبر نهاوندی، ج1، ص119‏ 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰خرید و فروش در روزهای تاسوعا و عاشورا 🔹سوال: خرید و فروش در روزهای تاسوعا و چه حکمی دارد؟ 🔸جواب: فی نفسه حرام نیست، لکن شایسته است شخص به اشتغال داشته باشد و خود را از محروم نسازد. 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 تجمع عاشوراییان یزد حسينيه ایران سه شنبه ۳ مرداد (هفتم محرم) ساعت ۱۷:۳۰ حسینیه امیرچقماق با حضور موکب های هیئات عزاداری یزد 💢 همراه با پخش زنده از شبکه های ملی و شبکه یزد 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
💠 خواندن مداحی به سبک آهنگ 💬 سوال : مداحی و مولودی به سبک آهنگهای ایرانی و سنتی که گاه همراه با اشعاری زیبا و فاخر در مدح اهل بیت (علیهم السلام) خوانده می‌شود، چه حکمی دارد؟ بعضی از مردم معتقدند اگر خواندن به سبک و آهنگ ایرانی و سنتی باشد، اشکال ندارد. ✅ پاسخ: اگر به صورت غنا باشد، یعنی صدا همراه با ترجیع و طرب بوده و مناسب مجالس لهو و گناه باشد، خواندن به این صورت و گوش دادن به آن حرام است و در غیر این صورت اشکال ندارد و فرقی بین ایرانی و غیر ایرانی و سنتی و غیر آن نیست. 📚 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بخواب ای غنچه‌ی نشکفته اصغر ... 🏴 مرثیه‌خوانی مرحوم کوثری در حرم مطهر - سال ۱۳۷۵ ▪️◾️🔳◾️▪️ 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
🥀هر گُلی زیباست اما یاس چیز دیگری ست در میان سنگ ها الماس چیز دیگری ست💚 💚ما میان عمر خود خیلی برادر دیده ایم در وفاداری ولی عباس چیز دیگری ست💚 هر گل خوشبو که گل یاس نیست هر چه تلألو کند الماس نیست ماه زیاد است و برادر بسی هیچ یکی حضرت عباس نیست 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
🔹️🔶️🔹️ به ژولیده نیشابوری گفتند به صورت بداهه شعری بگو درباره حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام که 5 عدد کلمه "چشم"  درآن به کار رفته باشد. ژولیده دو بیتی گفت که بجای آن 10 کلمه چشم درآن بود : «چشم ها از هیبت چشمم، به پیچ و تاب بود محو چشمم، چشم ها و چشم من بر آب بود چشم گفتم، چشم دادم، چشم پوشیدم ز آب من سراپا چشم و چشمم جانب ارباب بود» 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
  ▪️◾◼◼◾▪️ بسم الله الرحمن الرحیم روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم ‌به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد: 🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار می‌شود، ‌شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع می‌کند و می‌رود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه می‌کند و در جریان سرقت پول‌ها، صاحب مغازه به قتل می‌رسد. او متواری می‌شود؛ اما مدتی بعد، دستگیرش می‌کنند و به اینجا منتقل می‌شود. 🔸حکم قصاص جوان صادر می شود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول می‌انجامد؛ می‌گویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به‌ قول‌ معروف پوست‌ انداخته و اصلاح‌ شده بود. آن‌قدر تغییر کرده بود که همه زندانی‌ها قلبا دوستش داشتند. 🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری‌ بودند، برای اجرای حکم می‌آیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمه‌چینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرف‌نظر کنند. همسر مقتول گفت: " من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کرده‌ام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچک‌ترین برادرمان واگذار شده است. به‌هرحال برادر کوچک‌تر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمی‌گذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سال‌ها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم." 🔸به‌هرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آن‌ها روبه‌رو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا به‌شدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم." 🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آن‌ها گفت که اگر از قصاص صرف‌نظر کنند شیرش را حلالشان نمی‌کند. به‌هرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همه‌چیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه‌ دارید تا آخرین خواسته‌اش را هم بگوید. 🔸 شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کرده‌اید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقی‌مانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. می‌خواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید. *من سال‌هاست که سهمیه قند هر سالم را جمع می‌کنم و روز تاسوعا به نیت حضرت عباس (علیه السلام )، شربت نذری به زندانی‌های عزادار می‌دهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کرده‌ام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت حضرت ابوالفضل (علیه السلام ) بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم 🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یک‌دفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل درنمی‌افتم من قصاص نمی‌کنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچ‌کس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد. 🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص می‌کردید شیرم را حلالتان نمی‌کردم. *خلاصه ماجرا با اسم حضرت عباس(علیه السلام ) ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند. سلام عزاداران ومحبان اهل البیت انشاءلله تامیتوانیم باشوروشعور حسینی دل صاحب عزاامام زمان عج راشاد کنیم وبارفتار واعمالمون سرباز و محبان امام زمان عج رازیادکنیم : هدیه بمحمدوال محمدخصوصا قمر منیربنی هاشم عباس (ع) ودوستانشون حمدوسوره وصلوات 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾•• 🏴⚫🏴⚫🏴
🔸️حکایت جواب دندان شکن به متوکل روزی امام‌هادی (علیه‌السلام) به مجلس متوکل خلیفۀ عباسی وارد شد و کنار او نشست. متوکل در عمامۀ امام (علیه‌السلام) دقت کرد و دید پارچۀ آن بسیار نفیس است. از روی اعتراض گفت: این عمامه را چند خریده‌اید؟ امام (علیه‌السلام) فرمود: کسی که برای من آورده، پانصد درهم نقره خریده است. متوکل گفت: اسراف کرده‌ای که پارچه‌ای به قیمت پانصد درهم نقره بر سر بسته‌ای. امام (علیه‌السلام) فرمود: شنیده‌ام در این روزها کنیز زیبائی به هزار دینار زر سرخ خریداری کرده‌ای؟ گفت: صحیح است. امام (علیه‌السلام) فرمود: من عمامه‌ای به پانصد درهم برای شریف‌ترین عضو بدنم خریداری کرده‌ام و تو هزار زر سرخ برای پست‌ترین اعضایت خریده‌ای، انصاف بده کدام اسراف است؟ متوکل بسیار شرمنده شد و گفت: انصاف آن است که ما را حق اعتراض نسبت به بنی‌هاشم نبود . و صد هزار درهم بابت صلۀ این جواب، برای حضرت فرستاد 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
🌴🏴🌴🏴 . ♻️ آیا می‌دانید "ذُخرُ الحُسین" کیست؟ در جنگ صفین بود که امیرالمومنین (علیه السلام) نوجوانی سیزده ساله را نقاب بر صورتش زد و زره پوشانید و روانه میدان کرد . معاویه، ابوشعتاء که دلاور عرب بود و در شام او را حریف هزار اسب سوار می‌دانستند به میدان فرستاد ولی او گفت: در شأن من نیست که با این دلاوری‌هایم با او بجنگم، پسرم برای او کافیست. ابوشعتاء ٩ پسر خودش را به میدان فرستاد و آن نوجوان همه را به درک واصل کرد! ابوشعتاء برای انتقام خون پسرانش، خود به میدان آمد اما فقط با یک ضربه به هلاکت رسید! امیرالمومنین (علیه السلام) به نوجوان فرمودند : بس است پسرم برگرد... تمام لشگر گفتند: یا علی بگذار جنگ را تمام کند؛ اما امیرالمومنین (علیه السلام) فرمودند : نه او پسرم عباس قمر بنی هاشم است... اِنَهُ ذُخرُ الحسین، او ذخیره برای حسین است...! 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انستیتوی چشم پزشکان ژاپن ورزشی را برای چشم ابداع کردند که برای پیرچشمی، خشکی چشم و رفع خستگی چشم مفید است. این ورزش را هفته ای ۴ بار و بدون حرکت دادن سر و فقط با دنبال کردن توپ توسط چشم انجام دهید انجام این ورزش به افرادی که زیاد مطالعه میکنند، کسانی که از موبایل و کامپیوتر استفاده میکنند و همچنین افراد بالای ۵۰ سال توصیه می شود. 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
📚مسخ شدن زنان آوازه خوان در سال ظهور رسول خدا (ص):گروهی از امت من در آخرالزمان به صورت خوک و میمون مسخ می شوند .عرض شد:یا رسول الله آیا اینها شهادت به یگانگی خدا و رسالت شما میدهند و روزه می گیرند و نماز می گذارند ؟ فرمود بلی عرض شد پس چرا باید مسخ شوند؟ فرمود: برای اینکه ایشان آلت موسیقی می نوازند و شراب می‌نوشند .پس ایشان صبح می کنند در حالی که به صورت خوک و میمون مسخ شده اند. 📚کنزالعمال جلد ۱۴صفحه ۲۸۱ 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟ گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند، چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند... 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
✅گویند "حر بن يزيد رياحي" اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد. 🔘"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد! ✳️کي مي‌داند آخر کارش به کجا مي‌رسد؟ دنيا دار ابتلاست... 💠با هر امتحاني چهره‌اي از ما آشکار مي‌شود، چهره‌اي که گاهي خودمان را شگفت‌زده مي‌کند. چطور مي‌شود در اين دنيا بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟ ♻️ مي‌گويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد تا بداني که نمي‌شود به عبادتت، به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني. 🌹خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است. ▪️شايد به همين دليل است که سفارش شده، وقتي حال خوبي داري و مي‌خواهي دعا کني، يادت نرود "عافيت" و "عاقبت به خيري‌ات" را بطلبي... ‌ 👤مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی 💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••