✳️ وصلهٔ نفس!
🔻 تراشهٔ کبریت را در جاظرفی انداخت و به طرف در رفت. از پشت چشمی نگاه کرد. «عباس است!» در را باز کرد.
- چه عجب از این طرفها؟!
- برای مأموریتی آمدم به پایگاه. گفتم سری به تو بزنم.
نگاهی به لباس پرواز او انداخت.
- لباس را در بیاور.
عباس بلند شد تا لباسش را درآورد. روحالدین نگاهی به او انداخت؛ وصلهای بر سر زانو!
- هنوز همان اخلاق دانشجویی را داری؟ بابا دیگر برای خودت کسی هستی.
عباس بابایی خم شد و وصلهٔ سر زانویش را نوازش کرد.
- میدانی رفیق، این وصله را به نفسم زدم تا زیاد بلندپروازی نکند.
📚 از کتاب #آواز_پرواز | زندگینامهٔ داستانی #شهید_عباس_بابایی
📖 صفحات ۳۰ و ۳۱
✍ #راضیه_تجار
❤️ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم
✅ اینجا #حرف_حساب بخوانید؛ (برشهای ناب از کتابهایی که خوانده و سخنرانیهایی که شنیدهایم)
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
✳️ عزاداری فرمانده با پای برهنه در بین سربازان
🔻 از ساختمان عملیات که بیرون آمدیم، راننده منتظر بود، اما عباس به او گفت ما پیاده میآییم؛ شما بقیه بچهها را برسانید. دنبالش راه افتادم. جلوتر که رفتیم صدای جمعیت عزاداری شنیده میشد. عباس گفت برویم به دستهی عزاداری برسیم. به خودم آمدم و دیدم عباس کنارم نیست. پشت سر من نشسته بود روی زمین. داشت بند پوتینهایش را گره میزد و بعد آن را آویزان گردنش کرد. عباس وسط جمعیت رفت و شروع کرد به نوحهخواندن و سینهزدن. جمعیت هم سینهزنان و زنجیرزنان راه افتاد به سمت مسجد پایگاه. تا آن روز فرمانده پایگاهی را ندیده بودم که اینطور عزاداری کند. پای برهنه بین سربازان و پرسنل؛ بدون اینکه کسی او را بشناسد.
📚شور حسینی چهها میکند، ص ۸۵-۸۴
راوی: یکی از نزدیکان سرلشکر خلبان #شهید_عباس_بابایی
#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••
✅ کمک پنهانی به خدمتکار پیر مدرسه
▪️در دوران تحصیل، خدمتکار پیر مدرسه به دلیل درد پا و کمر، توان نظافت حیاط را نداشت. ناظم مدرسه خبر داد که ممکن است او را اخراج کنند. یک شب، پیرمرد متوجه شد حیاطِ مدرسه بهطور معجزهآسایی تمیز شده است. چند شب بیدار ماند تا راز این اتفاق را بفهمد. نیمهشب دید یکی از دانشآموزان مشغول نظافت است! وقتی نزدیک شد، متوجه شد آن دانشآموز "#عباس_بابایی" است. عباس با چشمانی پایینانداخته گفت: «وقتی شنیدم میخواهند شما را اخراج کنند، گفتم کمکتان کنم تا پیش ما بمانید».
▫️شهید سرلشکر خلبان عباس بابایی متولد ۱۳۲۹ قزوین، پس از ورود به دانشکده خلبانی در سال ۱۳۴۸ و نشان دادن رشادتهای فراوان در دفاع مقدس، به معاونت عملیاتی نیروی هوایی ارتش رسید. وی در صبح ۱۵ مرداد ۱۳۶۶ (عید قربان) حین بازگشت از یک مأموریت شناسایی در عراق با هواپیمای اف-۵، در منطقه سردشت هدف تیربار ضدهوایی قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله به گلو در کابین عقب هواپیما، در ۳۷ سالگی به شهادت رسید. پیکر این شهید که ۳۰۰۰ ساعت پرواز و ۶۰ مأموریت جنگی موفق داشت، در گلزار شهدای قزوین دفن شد.
▫️پانزده مرداد سالروز شهادت خلبان عباس بابایی گرامی باد 🌹
#تقویم_تاریخ
#مرداد_۱۵
#شهید_عباس_بابایی
💠کشکول مبلغین ومبلغات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈