🇮🇷
💠🌺💠🍃💍📿💠🌺💠
🎥 روزمان را با #قرآن آغاز کنیم
🍃🌹🍃
🌺 امام صادق (ع) میفرمایند:
«قِراءَةُ القُرآنِ فِی المُصحَفِ تُخَفِّفُ العَذابَ عَنِ الوالِدَینِ وَ لَو کانا کافِرَینِ»
خواندن قرآن از روی آن، عذاب را از والدین سبک میسازد ؛ اگر چه آن دو کافر باشند.
(اصول کافی ۲/۶۱۳)
💠کانال ائمه جماعات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
🎙💠🌺💠📿💍🍃💠🌺💠
6.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥هشدار حزبالله لبنان به رژیم موقت اسرائیل
🔹رسانههای حزب الله لبنان با انتشار ویدیوئی از سخنان اخیر سیدحسن نصرالله، دبیر کل این جنبش که به زبان عبری زیرنویس شده است، بار دیگر بر هشدار اخیر سید حسن نصرالله مبنی بر هرگونه اشتباهی از سوی صیونیستها پاسخ سریع و مستقیم مقاومت را در پی خواهد داشت، تأکید کردند.
💠کانال ائمه جماعات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
داستان واقعی وپندآموز
ناصرالدینشاه قاجار در ماه مبارک رمضان نامه ای به مرجع تقلید آن زمان میرزای شیرازی به این مضمون نوشت:
که من وقتی روزه میگیرم از شدت گرسنگی و تشنگی عصبانی میشوم و ناخودآگاه دستور به قتل افراد بیگناه میدهم؛ لذا جواز روزه نگرفتن مرا صادر بفرمایید!🧐😳
آیت الله العظمی میرزای شیرازی درجواب ناصرالدین شاه نوشت:
باسمه تعالی
حکم خدا قابل تغییر نیست. لکن حاکم قابل تغییر است. اگر نمیتوانی به اعصابت مسلط شوی از مسند حکومت پایین بیا تا شخص با ایمانی در جایگاه تو قرار گیرد و خون مومنین بیهوده ریخته نشود!
💠کانال ائمه جماعات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
💠کانال ائمه جماعات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ جنبشی زنانه برای آزادی قدس!
🔹چند سالی است که در ایام ماه مبارک رمضان، زنان مبارز فلسطینی با راه اندازی پویشی، در مسجدالاقصی افطار میکنند.
🔸این حرکت با هدف جلوگیری از روند یهودی سازی و تجاوزات یهودیان تندرو به مسجدالاقصی انجام میشود و جلودار آن هم خانم حلوانی، یک معلم قرآن است.
🔹نماد این جنبش زنانه هم #مقلوبه است. غذایی که برای سرو آن باید قابلمه را وارونه کرد؛ که این وارونگی و ریختن غذا نمادی از بیرون کردن صهیونیستها از مسجدالاقصی و فلسطین است! به خاطر همین هم سرو این غذا عصبانیت صهیونیستها را به همراه دارد.
🔸حالا مقلوبه تبدیل شده به نمادی برای حامیان آزادی قدس در شهرهای مختلف جهان شده است.
🚸 جنس اول| رسانه زنان، خانواده و زیست جنسی
💠کانال ائمه جماعات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
حیدر امام ما و حیدر امام قنبر
قنبر غلام حیدر ، ما هم غلام قنبر
خدمت به مرتضی را لایق نبود هرکس
مرغ سعادت اما پر زد به بام قنبر
او احترام دارد از احترام مولا
ما احترام داریم از احترام قنبر
هرکس به رتبه ی خود جایی مقام دارد
او زیر پای حیدر ما زیر گام قنبر
از شیعیان زهرا ، زنها به فضه معروف
از شیعیان مولا ، مردان به نام قنبر
وقتی سلام حیدر در شهر بی جواب است
می شد دل علی شاد از یک سلام قنبر
القصه ما کجا و درک مقام مولا
مائیم و آرزوی درک مقام قنبر
💠کانال ائمه جماعات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
‼️علی رغم هشدارهای پلیس فتا فرماندهی انتظامی استان یزد به شهروندان یزدی در خصوص کلاهبرداری با شگرد برنده شدن در قرعه کشی، از اول تا بیستم فروردین ماه سال جاری، مبلغ پنج میلیارد و هشتصد و بیست میلیون ریال از حساب تعداد22 از همشهریان عزیز در کل استان یزد به سرقت رفته است . 📌لطفا این موضوع را به هر طریق ممکن، به دیگران گوشزد کنید. #کلیک_امن
💠کانال ائمه جماعات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
💥💥💥💫💥💥💥
#یک_نکته_از_هزاران 🌱
خاطره ای از یک پزشک متخصص اطفال
من دکتر س.ص متخصص اطفال هستم.
سالها قبل چکی از بانک نقد کردم و بیرون آمدم ؛
کنار بانک دستفروشی بساط باطری ، ساعت ،فیلم و اجناس دیگری پهن کرده بود.
دیدم مقداری هم سکه دو ریالی در بساطش ریخته است.
آن زمان تلفنهای عمومی با سکه های دو ریالی کار میکردند.
جلو رفتم یک تومان به او دادم و گفتم دو ریالی بده ؛
او با خوشرویی پولم را با دو سکه بهم پس داد و گفت: اینها صلواتی است!
گفتم: یعنی چه؟ گفت: برای سلامتی خودت صلوات بفرست و سپس به نوشته روی میزش اشاره کرد.
(دو ریالی صلواتی موجود است)
باورم نشد ، ولی چند نفر دیگر هم
مراجعه کردند و به آنها هم...
گفتم: مگر چقدر درآمد داری که این همه دو ریالی مجانی میدهی؟
با کمال سادگی گفت:
۲۰۰ تومان که ۵۰ تومان آن را در راه خدا و برای این که کار مردم راه بیفتد دو ریالی میگیرم و صلواتی میدهم.
مثل اینکه سیم برق به بدنم وصل کردند، بعد از یک عمر که برای پول دویدم و حرص زدم ،دیدم این دست فروش از من خوشبخت تر است که یک چهارم از مالش را برای خدا میدهد،
در صورتی که من تاکنون به جرأت میتوانم بگویم یک قدم به راه خدا نرفتم و یک مریض مجانی نیز نپذیرفتم .
احساساتی شدم و دست کردم ده تومان به طرف او گرفتم .
آن جوان با لبخندی مملو از صفا گفت: برای خدا دادم که شما را خوشحال کنم . این بار یک اسکناس صد تومانی به طرفش گرفتم و او باز همان حرفش را تکرار کرد.
من که خیلی مغرور تشریف دارم مثل یخی در گرمای تابستان آب شدم...
به او گفتم : چه کاری میتوانم بکنم؟ گفت: خیلی کارها آقا! شغل شما چیست؟ گفتم: پزشکم.
گفت: آقای دکتر شب های جمعه در مطب را باز کن و مریض صلواتی بپذیر. نمیدانید چقدر ثواب دارد!
صورتش را بوسیدم و در حالی که گریان شده بودم ، خودم را درون اتومبیلم انداختم و به منزل رفتم.
دگرگون شده بودم ،
ما کجا اینها کجا؟!
از آن روز دادم تابلویی در اطاق انتظار
مطبم نوشتند با این مضمون؛
<شبهای جمعه مریض صلواتی میپذیریم>
دوستان و آشنایان طعنه ام زدند،
اما گفته های آن دست فروش در گوشم همیشه طنین انداز بود و این بیت سعدی:
گفت باور نمی کردم که تو را
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفت این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و ما خاموش .
شما برای صاحب غریب مان حجت بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف
حاضرید چه کاری انجام دهید و چه هدیه ایی را خالصانه برای رضای خدا به ایشان تقدیم کنید؟
💠کانال ائمه جماعات استان یزد
https://eitaa.com/joinchat/1851588616Cd0c71383ae
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
💠 خاطره بسیار مهم و خواندنی نوه علامه مصباح یزدی ره از ایشان به مناسبت شب های قدر
🔸️تقریباً چهلوپنج دقیقهای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاجآقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاجخانم هم نبودند. حاجآقا داشتند پاهایشان را چرب میکردند. سالها بود زانودرد و پادرد همپایشان شده بود. دکترها روغنهایی را تجویز کرده بودند و باید هر روز پایشان را چرب میکردند.
🔸️احوالپرسی همیشگی و خوشوبشی کردیم. حاجآقا همچنان مشغول بودند که از من خواستند چیزی برایشان بیاورم. میخواستند بگویند متکا را بیاور که کلمهاش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم.
🔸️سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقهای سکوت شد. رو کردند به من و بغضآلود و با صدای لرزان گفتند: «آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش میرود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟»
آن بغض سنگین اشک شد و کمکم از چشمانشان سرازیر شد.
🔸️ این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟» فکر میکردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند.«به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند که لحظهبهلحظه تشدید میشد.
ادامه در پست بعدی 👇👇👇