eitaa logo
کشکول مشکول
340 دنبال‌کننده
1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
10 فایل
این کانال اخلاق مدار با هدف ارائۀ مطالب مفید، متنوع و شاد تاسیس شده است
مشاهده در ایتا
دانلود
🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
▫️وقت طواف دور حرم فکر میکنم این خانه بی دلیل ترک برنداشته است 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
💎کار بد خود را چگونه پاک کنیم؟ 🔻پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم: إذا عَمِلتَ سیّئةً فَاعمَلْ حَسَنةً تَمْحوها ✳️هر گاه کار بدی کردی، کار خوبی انجام بده که آن کار خوب، بدی را پاک می کند. 📚الأمالی للطوسی : ۱۸۶/۳۱۲ ‌ 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
🌷فردا پنجشنبه روز مباهله 🌷 🙏🗣🙏 نماز روز مباهله در قبل از ظهر مرحوم شیخ حرّ عاملی در «وسائل الشّیعه»، نماز روز مباهله را به نقل از مرحوم شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» نقل می کند: از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است که هرکس در روز بیست و چهارم ذی الحجّۀ، به جهت شکر خداوند از نعمتی که به امیرالمؤمنین علیه السلام ارزانی داشته و به او اختصاص داده است، نیم ساعت قبل از ظهر، 2 رکعت نماز بخواند ؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد، 10 بار سوره توحید، 10 بار آیۀ الکرسی تا «هُمْ فِيها خالِدُونَ»، و 10 بار سوره قدر ؛ عمل او نزد خداوند معادل صد هزار حجّ و صد هزار عمره می باشد. چنین فردی حاجتی از حوائج دنیا و آخرت را از خداوند درخواست نمی کند، هر حاجتی که باشد، مگر آن که خداوند، اگر بخواهد، آن را برآورده می سازد. آیة الکرسی مطابق با روایت فوق، عبارت است از: «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ،  لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ، مَنْ ذَا الَّذي يَشْفَعُ عِنْدَهُُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ، يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ، وَ لا يُحيطُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ، وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ، وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما، وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظيم، لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ، قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ، فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى‏ لاَ انْفِصامَ لَها، وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ، اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا، يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ، وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ، يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ، أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ». ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
✍ فردا ۲۴ ذی الحجه روز مباهله است. 🔰 شصت نفر از بزرگان مسیحیان نجران با لباس های فاخر با زنجیر های طلا برای دیدار با پیامبر وارد مسجد می شوند اما پیامبر اکرم بخاطر لباس های فاخری که به تن دارند آنان را نمی پذیرد بعد از این که با لباس های ساده به دیدار رسول خدا می روند با گرمی از آنان استقبال می کند. علت حضور نامه ای است که پیامبر خدا برای مسیحیان فرستاده بودند. 🔸شرحبیل اسقف مسیحیان می گوید: چندي پيش نامه‌اي از شما به دست ما رسيد، آمديم تا از نزديك، حرف‌هاي شما را بشنويم. 🔹پيامبر مي‌فرمايد: آنچه من از شما خواسته‌ام، پذيرش اسلام و پرستش خداي يگانه است. 🔸اسقف اعظم پاسخ مي‌دهد: اگر منظور از پذيرش اسلام، ايمان به خداست، ما قبلاً به خدا ايمان آورده‌ايم و به احكام او عمل مي‌كنيم. 🔹پیامبر خدا می فرماید: شما مسيح را خدا مي‌دانيد، در حالي كه اين اعتقاد،‌ با پرستش خداي يگانه متفاوت است.؟ 🔸یکی از مسیحیان می گوید: مسيح به اين دليل فرزند خداست كه مادر او مريم، بدون اين كه با كسي ازدواج كند، او را به دنيا آورد. اين نشان مي‌دهد كه او بايد خداي جهان باشد. 💠 در همان لحضه آیه ای نازل شد (آل عمران/59) و رسول خدا (ص) فرمودند: اگر چنین باشد حضرت آدم هم بدون پدر مادر و از خاک بوجود آمدند. 🔸مسیحیان پاسخی ندارند که بدهند و می گویند ما قانع نشدیم و رسول اکرم را به دعوت می کنند. (یعني ما و شما دست به دعا برداريم و از خداوند بخواهيم كه هر كس خلاف مي‌گويد‌، به عذاب خداوند گرفتار شود) 💠 آیه نازل شد (آل عمران 61) : «پس هر كس با تو درباره او (عيساى مسيح عليه السّلام) پس از آنكه تو را علم آمده محاجّه و ستيز كند، بگو: بياييد ما پسرانمان را و شما پسرانتان را و ما زنانمان را و شما زنانتان را و ما خودمان را و شما خودتان را (كسانى را كه مانند جان ماست) فرا خوانيم، آن گاه به يكديگر نفرين كنيم، پس لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.» 🔰 صبح روز بعد زمان مباهله است همه مسیحیان میهمان و مسلمانان در بیرون از دروازه شهر به تماشا نشسته اند که چه اتفاقی خواهد افتاد. ❤️ پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله) در حالی که حسين (علیه السلام) را در آغوش دارد و دست حسن (علیه السلام) را در دست، از دروازه مدينه خارج مي‌شود. پشت سر او تنها يك مرد و زن ديده مي‌شوند. اين مرد علي بن ابیطالب (علیه السلام) است و اين زن فاطمه (علیها السلام) تعجب و حيرت، همراه با نگراني و وحشت بر دل مسيحيان سايه مي‌افكند. شرحبيل به اسقف مي‌گويد: نگاه كن. او فقط دختر، داماد و دو نوة خود را به همراه آورده است. بین مسیحیان ول وله سر و صدایی به پامی شود که ما به این مباهله تن نمی دهیم اسقف به بالاي سنگي مي‌رود مي‌گويد: من معتقدم كه مباهله صلاح نيست. اين پنج چهره نوراني كه من مي‌بينم، اگر دست به دعا بردارند، كوه‌ها را از زمين مي‌كنند، در صورت وقوع مباهله، نابودي ما حتمي است. 🔰 اسقف در مقابل پيامبر، با خضوع و تواضع، سرش را به زير مي‌افكند و مي‌گويد: (ما را از مباهله معاف كنيد. هر شرطي كه داشته باشيد، قبول مي‌كنيم.) پيامبر با بزرگواري و مهرباني، انصراف‌شان را از مباهله مي‌پذيرد و مي‌پذيرد كه به ازاي پرداخت ماليات، از جان و مال آنان و مردم نجران، در مقابل دشمنان، محافظت كند. خبر اين واقعه، به سرعت در ميان مسيحيان نجران و ديگر مناطق پخش مي‌شود و مسيحيان حقيقت‌جو را به مدينة پيامبر سوق مي‌دهد. 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ اینان در کدام دانشگاه تحصیلات عالی مهندسی و معماری را فرا گرفته‌اند!؟ 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
🔴 الله اکبر باور کردنی نیست ولی حقیقت دارد 🔹خاطره‌ای از ۱۸ سال اسارت سیدالاسراء، شهید سرلشگر خلبان حسین لشگری، اولین اسیر ایرانی در جنگ تحمیلی بود و آخرین اسیری که آزاد شد و مدتی بعد به فیض عظیم شهادت رسید!!! 🔸وقتی بازگشت از او پرسیدند: این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ او گفت: برنامه ریزی کرده بودم و هرروز یکی از خاطرات گذشته‌ام را‌ مرور می‌کردم. 🔸سال‌ها در سلول‌های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت؛ قرآن کریم را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می‌دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود. 🔸حسین می‌گفت: از هیجده سال اسارتم ده سالی که تو انفرادی بودم سالها با یک "مارمولک" هم‌صحبت می‌شدم! 🔸بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود. سرباز عراقی نگهبان یک لیوان آب یخ می‌خورد می‌خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد. دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت‌ها از این مسئله خوشحال بودم. 🔸این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال (نه ۱۲ روز یا ۱۲ ماه) در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم. حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم... شهید حسین‌ لشگری 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلمی از قلعه خیبر که توسط امیرالمومنین علی علیه السلام فتح شد. 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه خوراکیام تموم شه چی کار بکنم؟ الان دیگه بچه‌ها هم اقتصادی فکر می‌کنن😄 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
🔸یکی از سرکرده های اشرار، شخصی به اسم «عید محمد بامری» - معروف به «عیدوک» - بود. حاج قاسم گفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشان بدهم آقا خوشحال شدند. بعد فرمودند «چطور او را گرفتید؟» گفتم «با او قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم». آقا فرمودند «یعنی به او امان دادید؛ بعد دستگیرش کردید؟ همین الآن بروید او را آزاد کنید.»! عرض کردم «آقا آزادش کنیم؟» فرمودند «بله. شما به او تأمین داده اید، آمده اسلام اجازه چنین کاری نمیدهد». از همان جا مستقیم رفتم زندان به عیدوک گفتم «مقام معظم رهبری، حکم به آزادی ات دادند. برو. آزادی!». باور نمیکرد گفت «من از زندان بیرون نمیروم». وقتی فهمید خبر درست است از مریدان آقا شد و همکاری مؤثری با ما کرد 🖋 خاطرات علی شیرازی از رفاقت 40 ساله با حاج قاسم 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 از آسمان منادی ماتم رسیده است فابک علی الحسین محرم رسیده است. 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
چرا اسبها که حیوانات فهمیده و نجیبی هستند، روز عاشورا بر پیکر مطهر امام حسین علیه السلام تاختن؟! حدود هشتاد سال پیش یکی از علمای اصفهان که از سادات خیلی اصیل هم هستند ، دهه اول محرم بوده ، به يكى از روستاهای اطراف منبر می رود. آن روز برف سنگينى مى ‏آمده است. وقتى روضه اش تمام مى ‏شود بايد به يك روستای ديگر با فاصله مثلاً يك فرسخ برود. نقل می کند : عباى زمستانيم را به سر كشيدم و سوار بر الاغ شدم و رفتم. برف سنگينى مى‏ آمد. مقدارى كه آمدم احساس کردم ، گويا يك سوارِ ديگر از پشت سر من ، دارد مى‏ آيد. حدس زدم یه نفر از روستا آخرش آمده مراقب من باشد. بعد آن آقا كه پشت سر من مى ‏آمد گفت : « آ سيد مصطفى سلامٌ عليكم». گفتم : « سلام عليكم» . گفت : «مسئلةٌ»(یعنی سوالی داشتم؟) گفتم : « بفرماييد». گفت : « آيا در روز عاشورا دشمن بر جسد حضرت سيدالشهداء اسب تاخت؟ گفتم : « بله من در تاريخ خوانده‏ ام كه چنین کاری کرده اند. آن آقا گفتند : « و اسب ها هم بر بدن رفتند؟» گفتم: «بله در تاريخ هست كه اسب ها هم بر بدن رفتند.» مدتى گذشت و يك خورده جلوتر آمديم. باز آن آقا گفتند:« آسيد مصطفى! آيا متوكل عباسی خواست قبر حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) را، منهدم كند؟» گفتم : بله سعى كرد كه از بين ببرد». گفت : « گاوها را فرستاد كه قبر را شخم بزنند و مساوى كنند؟» گفتم : من در تاريخ خوانده‏ ام كه فرستادند اما گاوها نرفتند. گفت « چطور؟ اسب كه حيوان نجيب و خوش فهمى است و در عالم خودش بيش از گاو متوجه می شود، اما بر جسد و بدن مبارك حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) رفت ولى آن گاوها حتى بر قبر مطهر هم نرفتند و قبر را از بين نبرند؟!» آقا سید می گوید: من به فکر رفتم که عجب سوالى شد! اين از محدوده توانائى فکری اين آبادى و اين منطقه بيرون است! داشتم به جوابش هم فكر مى‏ كردم. گويا حس كردم از همان پشت سر نورى به دلم افتاد و جوابی برای این سوال به نظرم آمد. گفتم : « البته اين قضيه يك جوابى دارد». گفتند : « چى هست؟» گفتم : « روز عاشورا حضرت سيد الشهداء (عليه ‏السلام) خواسته بودند كه هر چه دارند را براى خدا بدهند حتى اين يك مشت استخوان را گذاشتند وسط و خودشان اجازه دادند و خودشان خواسته بودند كه اسب بر بدن مبارکشان برود. خود حضرت خواستند هر چه داشتند را در راه خدا داده باشند. اما در جريان متوكل، اينها مى‏ خواستند آثار حضرت را از بين ببرند. نظر امام حسین (علیه السلام) بر از بين رفتن آثارشان نبود، از اول خود حضرت مى‏ خواستند، آثارشان محفوظ بماند تا مردم به اين وسيله بهره ببرند و مقرّب به خدا شوند». آن آقا كه پشت سر بود، فرمود:« درست است.» آقا سید مصطفی می گوید: بعد پشت سرم را نگاه كردم ديدم هيچ كسى نيست حتى جاى پائى غير از همين مسيرى كه من آمده‏ ام، نيست...(فهمیدم آقا امام زمان علیه السلام بوده اند) 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
 حکایتی زیبا از عزاداری خالصانه سیدالشهدا علیه السلام ﺍﺯ ﻋﻠﻤﺎﯼ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ، یکی ﻣﺮﺣﻮﻡ ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺣﺒﯿﺐ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﺎﺷﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﯽ‌ﻧﻮﯾﺴﻨﺪ ﮐﻪ در ﺍﯾﺎﻡ ﻣﺤﺮﻡ، ﺟﻠﺴﺎﺗﯽ را ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﻭ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩه ﺑﻮﺩ. ۵ - ۶ ﺟﻠﺴﻪ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﺮﺩه ﺑﻮﺩ. ﯾﮏ ﭘﯿﺮﺯﻧﯽ ﺭﻭﺯ ﺍﻭّﻝ ﻣﺤﺮّﻡ ﯾﮏ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺁﻣﺪ، ﺟﻠﻮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ و ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺣﺒﯿﺐ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺎ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ‌ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ؛ ﺍﮔﺮ ﻣﯽ‌ﺷﻮﺩ ﺑﯿﺎﯾﯿﺪ ﺭﻭﺿﻪ‌ ﺧﺎﻧﻪ‌ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﺪ. ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻦ ۵ - ۶ ﺟﻠﺴﻪ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩه‌ﺍﻡ و ﺩﯾﮕﺮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﻤﯽ‌ﮐﻨﻢ. ﮔﻔﺖ: ﺭﻭﺿﻪ‌ ﻣﺎ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(ع) ﺍﺳﺖ، ﭼﻪ ﻓﺮﻗﯽ ﻣﯽ‌ﮐﻨﺪ؟ ﺑﯿﺎ ﺭﻭﺿﻪ‌ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺨﻮﺍﻥ. من فقط ﺳﺎﻋﺖ ۲ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ  ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ‌ﮐﻪ ﺭﺩ ﻧﮑﻨﺪ، ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺘﯽ ﺭﺍ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺁﻥ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻣﻦ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﻋﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ‌ﺧﻮﺍﻫﻢ، ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﯿﺴﺖ. بنابراین ﮔﻔﺖ: ﻣﺎﺩﺭ، ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺳﺎﻋﺖ ۲ ﻭﻗﺖ ﺩﺍﺭﻡ. ﺳﺎﻋﺖ ۲ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ حال ﺭﻭﺿﻪ ﮔﻮﺵ کردن دارد؟ ﺁﻥ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﯿﺮ ﺑﺪﻫﺪ، ﺧﯿﻠﯽ ﺳﺎﻋﺖ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﺳﺖ، ﻫﻤﺎﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﯿﺎ. ﺩﯾﮕﺮ ﺩﯾﺪ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﺪﺑﯿﺮﯼ ﮐﺮﺩه ﭼﺎﺭه‌ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﺪ. میرزا حبیب‌الله رﻭﺯﺍﻧﻪ ﻣﯽ‌ﺭﻓﺖ به این جلسه و ﻣﺴﺘﻤﻊ ﺍﻭ ﻫﻢ ۵ - ۶ ﺯﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﺒﻮﺩ. ﺭﻭﺿﻪ‌ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽ‌ﺧﻮﺍﻧﺪ و ﻧﯿﻢ ﺳﺎﻋﺖ هم ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽ‌ﮐﺮﺩ. ﺗﺎ ﺭﻭﺯ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻃﺒﻖ ﺭﺳﻢ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ، ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺿﻪ‌ﻫﺎ ﻭ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺒﺢ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻇﻬﺮ ﮐﺎﻣﻼ‌ً ﺧﺎﻟﯽ ﺑﺎﺷﺪ و ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ بتواند ﺷﺐ ﻋﺮﺽ ﺍﺩﺏ ﮐﻨﺪ. ﻫﻤﻪ‌ ﺭﻭﺿﻪ‌ﻫﺎ ﻭ ﻣﺠﺎﻟﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﺒﺢ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﺩ. حضرت زهرا به او فرمود: آن پیرزن منتظر توست، چرا نرفتی؟ ﻣﺠﻠﺲ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ تا ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺭ ﺻﺒﺢ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪه، ﻧﮕﻔﺖ. ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﻇﻬﺮ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﻧﻬﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ و خوابید. ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺳﻼ‌ﻡ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﯿﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮا(س) ﻓﺮﻣﻮﺩند: ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺣﺒﯿﺐ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺳﺎﻋﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﻫﺪ، ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﭼﺮﺍ ﻧﺮﻓﺘﯽ؟ ﺧﺎﻧﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﻭ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪ، ﺳﺮﺍﺳﯿﻤﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﭘﻮﺷﯿﺪ. ﺑﺎ ﺍﯾﻦ‌ﮐﻪ ﻓﺎﺻﻠﻪ‌ ﺍﻭ ﺗﺎ ﺧﺎﻧﻪ‌ ﺁﻥ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺯﯾﺎﺩ ﺑﻮﺩ، ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﺩﻭﯾﺪ. ﻫﻮﺍ ﮔﺮﻡ ﺑﻮﺩ. ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻣﯽ‌ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ ﻣﯽ‌ﺁﯾﺪ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﻣﯽ‌ﺭﻭﺩ. ﻣﻀﻄﺮﺏ ﺍﺳﺖ. ﺁﻥ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ‌ﺩﯾﺪ اما ﺍﻭ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻣﯽ‌ﺩﯾﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﺯﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺣﺒﯿﺐ ﺍﻟﻠﻪ ﭼﺮﺍ ﻧﯿﺎﻣﺪﯼ؟ ﺧﺎﻧﻢ ﺣﻀﺮﺕ ﺯﻫﺮﺍ ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ. میرزا حبیب‌الله ﺩﺭ ﺳﺮ ﺧﻮﺩ ﺯﺩ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﻢ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺑﯿﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﯽ‌ﺑﯿﻨﺪ. به نقل از حجت الاسلام والمسلمین مسعود عالی 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 یادی کنیم از مرحوم آیت الله ناصری 🔹 روز قیامت اوضاع ما خرابه! ولی... 🌹 تو یاد حسین بودی😔😔 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥از الان تا آخرت عمرت این کار رو ترک نکن! 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظه رسیدن به سنگ قبر حضرت رقیه سلام الله علیها😭 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاید از هر کسی بجز آیت الله بهجت این جمله را می‌شنیدیم قابل هضم نبود.. 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool
✳️ پیچ و مهرۀ ایمان! 🔻 آیت‌الله بهجت هر وقت قصهٔ کسی [امثال شمر و...] را نقل می‌کردند همیشه می‌فرمودند: «فکر نکنید ما از این امور بَری هستیم! باید جای آن پیش بیاید، در همان شرایط ببینیم که ما هم مثل آن‌ها رفتار می‌کنیم یا نه. دنیا خیلی به آن‌ها رو کرده بود.» 🔸 «اعمال» انسان در «تصمیم‌گیری» او خیلی اثر دارد؛ یعنی یک موقع از انسان نعوذ بالله «معصیتی» سر زده است، همین باعث می‌شود راحت‌تر از «ائمه» ببُرد. اما یک جایی «طاعتی» از انسان سر زده است، به همین خاطر با وجود وسوسهٔ شیطان، سخت‌تر از آن‌ها می‌بُرد. یعنی همهٔ اعمالی که انسان به‌طور روزمره انجام می‌دهد دائما دارد این پیچ را شل‌وسفت می‌کند. این‌طور نیست که یک پیچ سفتی تمام مانده باشد و خیال ما راحت باشد که دیگر آن را کنار بگذاریم و بقیهٔ فضائل را درست کنیم! نه، دائما دارد این پیچ شل‌وسفت می‌شود و آچار آن ‌دست انسان است که از کدام طرف بچرخاند. 🔺 ایستادن در مقابل وسوسه‌های شیطان، محکم کردن پیچ «ایمان» است و اجابت شیطان، شُل کردن آن پیچ و یک دفعه هم ممکن است کاملاً باز شود و از محبت «اهل‌بیت» و بلکه ایمان به خداوند سبحان جدا شود. 👤 📚 از کتاب | ج ۱ 📖 ص ۲۱۲ 🎲 کشکول مشکول 🍂 @kashkool_mashkool