eitaa logo
کشکول مجازی
107 دنبال‌کننده
45.6هزار عکس
42.5هزار ویدیو
871 فایل
📥 موضوعات متنوع و مختلف 🤔 موضوعاتی که شاید ربطی به هم نداشته باشند در اینجا ذخیره و مطالب بعد از ارسال در کانال اصلی، از اینجا پاک خواهد شد. در صورت تمایل، در کانال اصلی ما عضو شوید👇 🖱️ https://eitaa.com/joinchat/2307129358C448afc1e38
مشاهده در ایتا
دانلود
🎤 | در کنار هم؛ در جستجوی ماه نو! 👈 گزارش کوتاهی از نشست مشترک ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری و نمایندگان فقهی مراجع معظم تقلید 🔹️ بین مردم رسم نیست که در شب پایانی ماه مبارک رمضان که احتمال زیاد شب عید فطر خواهد بود، مهمانی افطاری برگزار شود اما مؤسسه موضوع‌شناسی احکام فقهی قم پنج سالی است که دقیقاً در همین شب، میزبان جمعی از فقها و نمایندگان مراجع معظم تقلید است تا با همکاری ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری، موضوع رصد هلال ماه شوال را به صورت جمعی بررسی نمایند. 🔹️ موضوع «رؤیت هلال» اصلی‌ترین مؤلفه برای اثبات آغاز هر ماه قمری است که این رؤیت گاهی از اوقات در شب بیست‌ونهم ماه رخ می‌دهد. دفتر مقام معظم رهبری با توجه به اهمیت مسئله استهلال در تعیین آغاز و پایان ماه‌های قمری علی‌الخصوص مشخص‌شدن وضعیت شروع ماه مبارک رمضان و حلول ماه شوال و عید فطر و مسئله‌ی روزه‌داری آحاد جامعه، توجه جدی به این مقوله داشته و با تشکیل ستاد ویژه متشکل از برجسته‌ترین منجمان کشور و بهره‌گیری از امکانات و دسترسی‌های کشوری و لشگری، و سازماندهی بیش از یکصد و پنجاه گروه رصد‌گر رسمی و هزاران نفر از رصدگران غیر گروهی، قوی‌ترین سازوکار رصد هلال ماه در جهان اسلام را آماده بهره‌برداری کرده است. 🔹️ با توجه به این سطح از اشراف موجود در ستاد استهلال، طبیعی و ضروری است که اطلاعات واصله و گزارش‌های رصدی که از دوردست‌ترین نقاط کشور به دست می‌رسد در اختیار سایر مراجع معظم تقلید قرار گیرد. فلسفه‌ی تشکیل این نشست نیز، به اشتراک گذاشتن گزارش‌های دریافتی به صورت برخط است و مرحله‌ی بعد نیز ارسال این گزارش‌ها برای حضرات مراجع برای تصمیم‌گیری مبتنی بر مبانی فقهی آنهاست. به همت مرکز موضوع‌شناسی احکام فقهی و تلاش‌های حجت‌الاسلام فلاح‌زاده -مؤسس مرکز- این مهم محقق شده‌است و با استقبال دفاتر مراجع معظم و فقهای عالی‌مقام نیز مواجه شده‌است. علاوه بر این نشست، از گذشته نیز همواره گزارش‌های مدون رصدی از طرق دیگر از سمت دفتر مقام معظم رهبری در اختیار دفاتر مراجع معظم تقلید قرار میگرفت و این روال همچنان ادامه دارد. 🔹️ جلسه رأس ساعت ۱۷ یکشنبه ۱۰ فروردین‌ماه ۱۴۰۳ با ورود مدعوین آغاز میشود. در ابتدای برنامه حجت‌الاسلام فلاح‌زاده نکاتی پیرامون جلسات سال‌های اخیر و نتایج آن بیان می‌کند. همچنین حجت‌الاسلام رضا مختاری محقق و پژوهشگر استهلال درباره چگونگی تصمیم‌گیری سایر کشورهای اسلامی برای رویت هلال ماه شوال ۱۴۴۶ توضیحاتی ارائه می‌دهد. به‌هم‌ریختگی معیارهای برخی کشورهای عربی در اعلام روز عید فطر که حتی مورد انتقاد علمای اهل‌سنت هم قرار گرفته از مواردی بود که استاد مختاری به صورت مصداقی بیان نمود... 🔍 متن کامل گزارش را بخوانید👇 khl.ink/f/59889
🎤 | دژ مردم ✍ روایتی از دیدار عیدانه فرماندهان عالی نیروهای مسلح با فرمانده کل‌قوا 🔹️ «اینها اینجا نشسته‌اند من بیایم جلو؟!» این را سرلشکر صالحی مشاور فرمانده کل قوا در امور ارتش و فرمانده سابق این نهاد نظامی به یکی از دست‌اندرکاران برگزاری مراسم می‌گوید که او را دعوت به نشستن در ردیف‌های جلو کرده است. اشاره‌ی امیر صالحی به امیر موسوی فرمانده کل ارتش و تعدادی دیگر از سرداران و اُمرایی است که در همان صف‌های انتهایی دور هم نشسته‌ و گعده کرده‌اند. پیش از این امیر موسوی را هم دعوت به رفتن به صف‌های جلو کرده بودند که در پاسخ گفت تا زمان اذان همین‌جا می‌نشیند. 🔹️ الله اکبر اذان که بلند می‌شود سردار باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به همراه سردار شیرازی، رئیس دفتر نظامیِ فرماندهی معظم کل قوا هم دست در دست هم می‌رسند. 🔹️ چند دقیقه بعد هم آقا می‌آیند. کوچه‌ای میان فرماندهان باز می‌شود برای سلام و تبریک عید و حال و احوال. یک دور ابتدا تا انتهای صف را دقیق نگاه می‌کنم که می‌بینم همان سردار جانباز هم خودش را به کوچه رسانده و آن وسط‌ها جاگیر شده. کِی از روی صندلی بلند شد و کِی دو عصایش را از گوشه اتاق برداشت که من نفهمیدم! فرمانده کل قوا از میان کوچه‌ای که فرماندهان تشکیل داده‌اند به آرامی عبور و با هر یک از افراد هم به تناسب میزان آشنایی حال و احوال می‌کنند. هر چه به صف‌های جلو نزدیک‌تر، حال و احوال‌ها هم بیشتر و صمیمی‌تر می‌شوند؛ نشانه‌ای از عمق و سابقه آشنایی‌ طرفین. 🔍 مطالعه متن کامل گزارش:👇 khl.ink/f/59983
🎤 | تألیف مشترک شهید مطهری و آیت‌الله خامنه‌ای که نیمه تمام ماند 👈 بخشی از گزارش مراودات علمی آیت‌الله خامنه‌ای و شهید مرتضی مطهری پیش و پس از انقلاب: 🔹 ... نمونه این همکاری‌ها زمانی بود که شهید مطهری می‌خواست یادداشت‌های «اسلام و مقتضیات زمان» خود را به اثری تألیفی تبدیل کند. آیت‌الله خامنه‌ای، گزینه اصلی او برای این تحقیق و تألیف بود: 🔹 «ایشان یک مقدار سخنرانى کرده بودند گمانم یک ماه رمضان، درباره‌ى اسلام و مقتضیات زمان. یک وقتى به من گفتند که من یک چنین سخنرانى‌ای کردم و مایلم شما این را تحصیل کنید، یعنى پخته و تکمیل کنید، اگر آماده باشید. گفتم باشد. البته مرد بزرگوارى بود آقاى مطهرى، واقعاً براى کارهایش هدف‌هاى معنوى در نظر داشت، نه هدف‌هاى ظاهرى. 🔹 من این را گرفتم از ایشان، یک مقدارى مطالعه کردم، دیدم ابتدایى است یعنى خیلى رویش کار لازم است انجام بگیرد و به ایشان گفتم، ایشان یک مقدارى یادداشت در آوردند براى من فرستادند، یادداشت‌هاى زیادى بود به قدر یک کتاب بود خودش، یادداشت‌هاى گوناگونى بود که ایشان فرستادند براى من و گفتند این‌ها هم هست. 🔹 البته من همان اوقات ظاهراً زندان افتادم یادم نیست که یک همچنین حادثه این جورى بود، سال ۴۹ بود به نظرم افتادم یا ۵۰ بود که کار لنگ ماند و بعد هم این‌ها فرستاده شد براى خود ایشان، یعنى من یک مقدار شروع کرده بودم خلاصه‌گیرى بکنم و اینها که به این مانع دچار شدیم و اینها را فرستادیم براى خود ایشان» 🔍 متن کامل گزارش را از اینجا بخوانید👇 khl.ink/f/29541
🎤 | آقا گفت: سه چهار خط آخر را بردار؛ گفتم برنمیدارم! 👈 بخشی از گزارش «گل‌آقای مردم ایران» که به بررسی گوشه‌هایی از زندگی و کارنامه‌ی مرحوم کیومرث صابریِ فومنی، هنرمند طنزپرداز میپردازد: 🔹 ... او به همان میزان که به اطاعت از امام وفادار بود، به خَلف او نیز وفادار ماند. بعد از ارتحال امام خمینی، به یاری رهبر جدید می‌شتابد و متنی نیز برای بیعت با او می‌نویسد تا در روزنامه اطلاعات منتشر کند. ۲۸ سطر از متن او، در رثای امام و سه سطر پایانی چنین بود: «غروب خورشید وجودت بر طالبان نور، تسلیت و طلوع ستاره رهبری عزیز دلت بر عاشقان عدالت، مبارک‌باد.» 🔹 رهبر انقلاب اسلامی که از نگارش چنین متنی با خبر می‌شوند، قصد مطالعه آن قبل از انتشار را دارند. «من این قدر خط می‌زنم یک مطلب را که جز من کسی نمی‌تواند بخواند، گفتم آقا نمی‌توانی بخوانی. گفت که من از سال ۶۰ دارم نوشته‌هایت را می‌خوانم، چطور نمی‌توانم بخوانم، بده. [...] عینک زدند و شروع کردند به خواندن [...] گفتند که این ۳ - ۴ سطر آخر را بردار. گفتم چرا؟ گفت چون مربوط به من است. 🔹 گفتم: برنمی‌دارم، گفت که اِ ! من می‌گویم بردار. گفتم: آقا شما اگر به عنوان رهبر به من تکلیف شرعی بکنید من مرتکب گناه می‌شوم، حرف‌تان را گوش نخواهم کرد؛ من خواهش می‌کنم به من تکلیف نکنید الان، من باید این را چاپ کنم. [...] من تکلیف دارم به عنوان یک روشنفکر فوکل کراواتی که به نام امام کراواتش را باز کرده، با شما بیعت بکنم. بیعت من با امام بیعت خالص بود و باید هم اعلام کنم و الا برای ما ریش تراشیده‌ها، ضد انقلاب خیلی برنامه دارد.». 🔍 متن کامل گزارش را بخوانید👇 khl.ink/f/60079
🎤 | گلستان توحید ✍ روایتی از دیدار دست‌اندرکاران حج با رهبر انقلاب 🔹️ ساعت هفت صبح گنجشک‌ها محوطه‌ی حسینیه را روی سرشان گذاشته بودند. جزو نفرات اول وارد حسینیه شدم. همراه جمعیتی که می‌خواستند ردیف‌های جلو بنشینند. پنجاه‌شصت نفر اول را راه دادند آن جلو جلوها و بقیه کمی عقب‌تر نشستند. در اغلب دیدارها ردیف‌های ابتدایی مخصوص مهمانان ویژه است. اما حج از این حرف‌ها ندارد. اسمش که می‌آید همه برابر می‌شوند. 🔹️ کنار یک خانم میانسال نشستم. گفت: «اولین بار است آقا را می‌بینم. اولین بار هم هست که حج می‌روم.» پرسیدم: «فیش داشتی؟» گفت: «نه، همه چیز دقیقه‌ی آخر و معجزه‌وار جور شد. به یک خادم امام حسین خدمت کردم و فردایش همسرم پیشنهاد داد من را هم ببرد مکه. خودش از قبل فیش داشت و قرار بود برود. مطمئنم کار امام حسین بود.» 🔹️ نشستم کنار زنی که فردایش عازم بود. با خوشحالی زائدالوصفی می‌گفت: «آمده‌ام از آقا خداحافظی کنم و بروم.» گفتم: «حج تو با دیدار آقا شروع شده و خدا کند که به دیدار آقا امام زمان تمام شود.» به قول کرمانی‌ها گریه شد. زیر لب گفتم: «و تمام الحج، لقاء امام». 🔹️ آقا که آمدند همه بلند شدند و صف‌ها به هم ریخت. می‌توانستم دوباره خودم را به صف اول برسانم. دلم نیامد. حق آن‌هایی بود که دو سه ساعت به انتظار نشسته بودند. من که همه‌ش دور حسینیه گشته بودم. شعارها که تمام شد حجاج نشستند و مجری دوباره لبیک‌ها را گفت و همه تکرار کردیم... 🔍 مطالعه متن کامل روایت:👇 khl.ink/f/60104
دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای امدادگر با رهبر انقلاب 📣 جمعی از خانواده‌های شهدای امدادگر، امدادگران جبهه مقاومت و دست‌اندرکاران نخستین کنگره بین‌المللی شهدای امدادگر دفاع مقدس و مقاومت، روز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند. آنچه در ادامه می‌آید روایتی از این دیدار صمیمانه است که مشروح آن روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت همزمان با برگزاری این کنگره منتشر خواهد شد: 🔹️ بخش اول | مکرمه، علیرضا، فاطمه و آدم‌هایی از این دست واژه‌‌های انگلیسی و عربی و فارسی را شکسته و بسته از گوشه‌ و اطراف ذهنش جمع می‌کند و تحویلم می‌دهد تا بلکه منظورش را برساند: «مع سیدقائد... Take photo... نیست امکانش؟!» همزمان چشم‌هایش می‌درخشند و نم اشکی هم روی صورتش می‌لغزد. فاطمه در یکی از بیمارستان‌های لبنان متعلق به حزب‌الله پرستار است و عضو سازمان امداد و نجات حزب‌‌الله. سازمانی که وظیفه‌اش امداد و رسیدگی به رزمندگان خط مقدم نبرد بوده اما خودش در جنگ تعداد زیادی شهید تقدیم مقاومت کرده است. من رفته بودم از او بخواهم بیاید جلوی دوربین و با همان زبان شکسته و بسته‌اش از شاهکاری بگوید که با دیگر همکارانش خلق کرده‌اند اما انگار که توی ابرها باشد؛ اصلاً پایش روی زمین نیست. انگار که در یک دنیای دیگری است. مانده‌ام جوابش را چه بدهم. توی ذهنم می‌گویم باید یقه‌ی دبیرخانه‌ی کنگره را گرفت که وسط برگزاری کنگره‌ی شهدای امدادگر ما را توی همچین وضعیت‌هایی انداخته‌اند. آدم‌هایی مثل فاطمه و دیگرانی که حالا اینجا در چند صف‌ معدود، مرتب منتظر آقا نشسته‌اند تا نماز را به ایشان اقتدا کنند و بعدش هم ساعتی پای بیاناتشان بنشینند، خارج از قد فهم و قواره‌ی امثال من هستند و کوچکی امثال من را بدجور به رخم می‌کشند. نه من به قدر مُکفی عربی می‌دانم که پاسخی مُشبع به زن جوان لبنانی بدهم که هر لحظه ممکن است از شدت شوق بزند زیر گریه و نه او به قدر کافی انگلیسی می‌داند که با جملات شکسته بسته‌ی من متوجه شود که من صرفاً خبرنگاری هستم که قرار بوده با او گفت‌وگو کنم اما حالا خودم آچمز شده‌ام. بی‌خیال می‌شوم و می‌روم سراغ پدر یکی از شهدای وطنی که سیلی بعدی محکم‌تر می‌خورد توی صورتم! ... 🖼 متن کامل روایت را از اینجا بخوانید👇 🖥 https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=60170
دیدار دست‌اندرکاران کنگره شهدای امدادگر با رهبر انقلاب 📣 جمعی از خانواده‌های شهدای امدادگر، امدادگران جبهه مقاومت و دست‌اندرکاران نخستین کنگره بین‌المللی شهدای امدادگر دفاع مقدس و مقاومت، روز دوشنبه ۲۲ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۴ با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند. آنچه در ادامه می‌آید روایتی از این دیدار صمیمانه است که مشروح آن روز چهارشنبه ۲۴ اردیبهشت همزمان با برگزاری این کنگره منتشر خواهد شد: 🔹️ بخش اول | مکرمه، علیرضا، فاطمه و آدم‌هایی از این دست واژه‌‌های انگلیسی و عربی و فارسی را شکسته و بسته از گوشه‌ و اطراف ذهنش جمع می‌کند و تحویلم می‌دهد تا بلکه منظورش را برساند: «مع سیدقائد... Take photo... نیست امکانش؟!» همزمان چشم‌هایش می‌درخشند و نم اشکی هم روی صورتش می‌لغزد. فاطمه در یکی از بیمارستان‌های لبنان متعلق به حزب‌الله پرستار است و عضو سازمان امداد و نجات حزب‌‌الله. سازمانی که وظیفه‌اش امداد و رسیدگی به رزمندگان خط مقدم نبرد بوده اما خودش در جنگ تعداد زیادی شهید تقدیم مقاومت کرده است. من رفته بودم از او بخواهم بیاید جلوی دوربین و با همان زبان شکسته و بسته‌اش از شاهکاری بگوید که با دیگر همکارانش خلق کرده‌اند اما انگار که توی ابرها باشد؛ اصلاً پایش روی زمین نیست. انگار که در یک دنیای دیگری است. مانده‌ام جوابش را چه بدهم. توی ذهنم می‌گویم باید یقه‌ی دبیرخانه‌ی کنگره را گرفت که وسط برگزاری کنگره‌ی شهدای امدادگر ما را توی همچین وضعیت‌هایی انداخته‌اند. آدم‌هایی مثل فاطمه و دیگرانی که حالا اینجا در چند صف‌ معدود، مرتب منتظر آقا نشسته‌اند تا نماز را به ایشان اقتدا کنند و بعدش هم ساعتی پای بیاناتشان بنشینند، خارج از قد فهم و قواره‌ی امثال من هستند و کوچکی امثال من را بدجور به رخم می‌کشند. نه من به قدر مُکفی عربی می‌دانم که پاسخی مُشبع به زن جوان لبنانی بدهم که هر لحظه ممکن است از شدت شوق بزند زیر گریه و نه او به قدر کافی انگلیسی می‌داند که با جملات شکسته بسته‌ی من متوجه شود که من صرفاً خبرنگاری هستم که قرار بوده با او گفت‌وگو کنم اما حالا خودم آچمز شده‌ام. بی‌خیال می‌شوم و می‌روم سراغ پدر یکی از شهدای وطنی که سیلی بعدی محکم‌تر می‌خورد توی صورتم! ... 🖼 متن کامل روایت را از اینجا بخوانید👇 🖥 https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=60170
📢 | ما روی آیه‌های قرآن حساب کرده‌ایم 👈 گزارشی از مراسم عزاداری ایام شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام در حسینیه امام خمینی در شب هفتم محرم ۱۴۴۷؛ چهارشنبه، ۱۱ تیر ۱۴۰۴؛ به قلم خانم فائضه غفارحدادی نویسنده ادبیات مقاومت و پایداری. ▪️دیروز خدا تنظیمات هوای تهران را گذاشته بود روی «برشته کردن» و هنوز تا ساعت چهار و نیم عصر که صف درازی جلوی ورودی خیابان کشوردوست منتظر باز شدن درهای حسینیه بودند، روی همان حالت بود. به هر کس می‌گفتم:‌ «چرا این قدر زود اومدی تو این گرما؟ مگه مراسم شب نیست؟» می‌گفت: «برای این که برم داخل حسینیه و آقا رو ببینم.» شوق عجیبی توی صورت همه‌شان بود. شاید هم اثرات گرما بود که لُپ‌ها را گل انداخته بود. ▪️درها باز شدند. ولی صف به کندی پیش می‌رفت و فرصت بود من همچنان سؤال بپرسم. «به نظرتون آقا امشب میان؟» جواب‌ها مختلف بود. از «بله حتما میان.» و «نمی‌دونیم.» تا «چرا نیان؟» وقتی می‌گفتم: «خب معلومه به خاطر تهدیدها دیگه.» جوش می‌آوردند که «اونا رو بدید ما خودمون ریز ریزشون کنیم! دونه‌دونه موهاشونو بِکنیم!» روحیه‌ها عجیب بالا بود. به‌نظرم رسید همین یک صف زن و بچه‌ی هلاک شده از گرما برای اجرای فتوای علما کفایت می‌کند! 🔎 مطالعه متن کامل روایت:👇 https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=60592
🦋 یک سایت روایی عالی Alvahy.com روی هر سوره ای از قرآن که کلیک کنید، ذیل هرآیه،روایات را همراه ترجمه میآورد. اين سایت در واقع همان «کتاب ۱۸ جلدی»تفسیراهل بیت علیهم السلام تالیف آقای علیرضا برازش یک مجموعه بسیار ارزشمند میباشد. ✅حتماًیکبارامتحان کنید،ضررنمیکنید🌺 👈 با لمسِ آدرسِ Alvahy.com واردِ سایت میشوید ارسال همگانی اين پست صدقه جاريه است. التماس دعا برای ظهور @ir_tammol تأمل 🧐🤔
🔴فرمانده‌ای که همسرش هم او را منافق می‌دانست ↩️برای خواندن روایتی امنیتی از این فرمانده شهید، روی بخش‌های مختلف زیر بزنید و به ترتیب تمام قسمت‌ها را بخوانید. 1⃣ بخش اول روایت 2⃣ بخش دوم روایت 3⃣ بخش سوم روایت 4⃣ بخش چهارم روایت 5⃣ بخش پنجم روایت 6⃣ بخش ششم روایت ↩️ وقتی تمام این روایت را خواندید، شادی روح تمام شهدای مبارزه با دشمنان اسلام و انقلاب صلوات و فاتحه‌ای قرائت بفرمایید ➖➖➖➖➖➖➖ ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
📝 | سیاوشانی در کشتی نجات 👈روایتی مصوّر از مراسم بزرگداشت چهلمین روز شهادت شهدای جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی برضد ملّت ایران در حسینیه امام خمینی(ره) به‌قلم و عکاسی خانم سارا عرفانی👇 🔹 مراسم چهلم شهدای جنگ دوازده‌روزه در حالی برگزار شد که داغ فقدان آن‌ها هنوز تازه بود و زخم دل‌ها مرهم نگرفته بود. خانواده‌های شهدا، به‌ویژه مادران و همسرانشان، بارها اشک در چشم نشاندند؛ اشک‌هایی که نه از ضعف، بلکه از بزرگی غم و وسعت صبرشان بود. دل‌های داغدار، در سکوت می‌لرزید؛ گویی صدای آخرین خداحافظی هنوز در گوششان زنده بود و خاطره‌ی حضور عزیزان، لحظه‌ای رهایشان نمی‌کرد. 🔹 نشسته بود روی صندلی، کنار دیوار. قاریِ سوّم، حامد شاکرنژاد که شروع کرد به قرائت، انگار او حوصله‌اش سر رفته باشد، رو کرد به من و گفت: «چرا پس آقا صحبت نمی‌کنند؟ خیلی قرآن خوندن.» گفتم: «شاید صحبت نکنند، چون منبر گذاشتن و گویا آقای رفیعی قراره صحبت کنن.» با ناباوری گفت: «دوست دارم صحبت‌های خودشونو بشنوم. ای کاش خودشون حرف بزنند!» 🔹در میان سکوتی آکنده از شکوه و اندوه، حضرت آقا روی صندلی نشسته بودند؛ قرآن در دستانشان بود و آیات را زیر لب می‌خواندند. مادران و همسران شهدا، با چشمانی سرشار از اشتیاق و احترام، به چهره‌ی ایشان چشم دوخته بودند؛ گویی در آن سیمای آرام و مقتدر، نشانی از فرزندان و همسران آسمانی‌شان می‌جستند و اگر کسی می‌ایستاد یا از جلویشان رد می‌شد، درخواست می‌کردند که کنار برود یا بنشیند... 🔍 مطالعه متن کامل روایت:👇 farsi.khamenei.ir/others-report?id=60812
📝 | اسطوره‌ها بر فراز قلب‌ها 👈 پای خاطرات شهدایی که آن روز در حسینیه‌ی امام خمینی (ره) حضور داشتند؛ برگرفته از گپ‌وگفت راوی رسانه ریحانه KHAMENEI.IR با خانواده‌های شهدای جنگ تحمیلی اخیر در حاشیه مراسم بزرگداشت چهلم این شهیدان در حسینیه امام خمینی 🔎 مطالعه متن کامل روایت:👇 farsi.khamenei.ir/others-report?id=60841