eitaa logo
کشکول طنازی...😂😂( صلواتی )
210 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
16.6هزار ویدیو
94 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کشکول داستاندونی.....( صلوات )
📚 رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، ازعربده‌کش‌های تهران بود،اما عاشق امام حسین علیه‌السلام بود. درایام عزاداری ماه محرم شب اول،بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند:تو عرق‌خوری و آبروی ما رامی‌بری!حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترک‌ها جوابم کرد، شماچه می‌گویی، شماهم می‌گویی نیا؟! اول صبح در خانه‌اش را زدند، رفت در را باز کرد، دید، ناظم ترک‌هاست، روی پای حاج رسول تُرک افتاد واصرار کرد بیا بریم،گفت:کجا؟! گفت:بریم هیئت! حاج رسول گفت:تو که من را بیرون کردی؟ گفت: اشتباه کردم، حاج رسول گفت: اگرنگویی نمی‌آیم! ناظم گفت: دیشب درعالم رؤیای صادقانه دیدم، در کربلاهستم، خیمه‌ها برپاست، آمدم سراغ خیمه سیدالشهداء علیه‌السلام بروم،دیدم یک سگ ازخیمه‌ها پاسداری می‌کند، هر چه تلاش کردم،نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است،اما سر و کله حاج رسول است، معلوم می‌شود امام حسین علیه‌السلام تو راقبول کرده است. ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زدگفت: حالا که آقام من را قبول کرده است، دیگرگناه نمی‌کنم، توبه نصوح کرد، ازاولیای خداشد. شبی عده‌ای ازاهل دل جلسه‌ای داشتند، آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در می‌زنند،رفتند دررا باز کردند، دیدند حاج رسول است! گفتند: ازکجا فهمیدی کلی گریه کرد و گفت: بی‌بی آدرس را به من داده است،شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونه‌ای! گفت:عزرائیل آمده، او را می‌بینم، ولی منتظرم اربابم بیاید💔 ❤️ 📚 .صلوات https://eitaa.com/joinchat/1155334434C46633e2342