هدایت شده از میدان ورزش | آخرین اخبار
19.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نشست خبری ایران - آمریکا
باید بهترین عملکرد دفاعی خود را داشته باشیم
کارلوس کیروش: اعتقاد داریم که میتوانیم فوتبال خوبی بازی کنیم
🔻 جام جهانی ۲۰۲۲ قطر
@Qatar2022_Fa
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌸🍃🌸🍃
#داستان٢٠۶
مسلمانان به مسابقات اسب دوانی، شتردوانی،
تیراندازی و امثال اینها خیلی علاقه نشان میدادند؛
زیرا اسلام تمرین کارهایی را که دانستن و مهارت در آنها برای سربازان ضرورت دارد، سنت کرده است.
خود #رسول_اکرم_ص،
که رهبر جامعه اسلامی است، عملا در این گونه مسابقات شرکت میکردند و این بهترین تشویق برای یاد گرفتن فنون سربازی بود.
تا وقتی این سنت معمول بود و پیشوایان اسلام عملا مسلمانان را در این امر تشویق میکردند،
روح شهامت،
شجاعت و سربازی در جامعه ی اسلامی محفوظ بود.
رسول اکرم ص گاهی اسب و گاهی شتر، سوار میشدند و شخصا با مسابقه دهندگان مسابقه میدادند.
آن حضرت شتری داشت به نام «عضباء» که به دوندگی معروف بود و با هر شتری که مسابقه میداد برنده کم کم این فکر در برخی ساده لوحان پیدا شد که شاید این شتر از آن جهت که به رسول اکرم ص تعلق دارد، از همه جلو میزند.
بنابراین ممکن نیست در دنیا شتری پیدا شود که با این شتر برابری کند، تا آن که روزی یک اعرابی بادیه نشین با شترش به مدینه آمد و مدعی شد حاضرم با شتر پیامبر مسابقه بدهم.
اصحاب پیامبر، با اطمینان کامل برای تماشای این مسابقه ی جالب آمدند.
رسول اکرم ص و اعرابی روانه شدند و از نقطه ای که قرار بود مسابقه از آن جا شروع شود، شتران را به طرف تماشاچیان به حرکت درآوردند.
هیجان عجیبی در تماشاچیان پیدا شده بود، اما بر خلاف انتظار مردم، شتر اعرابی شتر پیامبر ص را پشت سرگذاشت.
آن دسته از مسلمانان که درباره ی شتر پیامبر ص عقاید خاصی پیدا کرده بودند، از این پیشامد بسیار ناراحت شدند.
قیافه هاشان در هم شد.
رسول اکرم ص به آنها فرمودند:
این که ناراحتی ندارد، شتر من از همه ی شتران جلو میافتاد، به خود بالید و مغرور شد و پیش خود گفت:
من بالادست ندارم؛
اما #سنت_الهی_این_است_که روی هر دستی،
دست دیگری پیدا شود و پس از هر فرازی،
نشیبی برسد و هر غروری در هم شکسته شود!
به این ترتیب رسول اکرم ص، ضمن بیان حکمتی آموزنده، آنها را به اشتباهشان واقف ساخت.
#داستان_راستان ۱۰۲. ۱۰۰/۲ ؛
به نقل از: #بحار الانوار ۱۴/۶۳ ؛ وسائل الشیعه ۲/ ۴۷۲.
.┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
@dastanayekhobanerozegar
#خدایا از تو، توفیق رفاقت با
#امام_زمان_عج_را_میطلبیم
به برکت
#صلوات_بر_محمد_و_ال_محمد_ص
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌸🍃🌸🍃
#داستان٢٠۶
مسلمانان به مسابقات اسب دوانی، شتردوانی،
تیراندازی و امثال اینها خیلی علاقه نشان میدادند؛
زیرا اسلام تمرین کارهایی را که دانستن و مهارت در آنها برای سربازان ضرورت دارد، سنت کرده است.
خود #رسول_اکرم_ص،
که رهبر جامعه اسلامی است، عملا در این گونه مسابقات شرکت میکردند و این بهترین تشویق برای یاد گرفتن فنون سربازی بود.
تا وقتی این سنت معمول بود و پیشوایان اسلام عملا مسلمانان را در این امر تشویق میکردند،
روح شهامت،
شجاعت و سربازی در جامعه ی اسلامی محفوظ بود.
رسول اکرم ص گاهی اسب و گاهی شتر، سوار میشدند و شخصا با مسابقه دهندگان مسابقه میدادند.
آن حضرت شتری داشت به نام «عضباء» که به دوندگی معروف بود و با هر شتری که مسابقه میداد برنده کم کم این فکر در برخی ساده لوحان پیدا شد که شاید این شتر از آن جهت که به رسول اکرم ص تعلق دارد، از همه جلو میزند.
بنابراین ممکن نیست در دنیا شتری پیدا شود که با این شتر برابری کند، تا آن که روزی یک اعرابی بادیه نشین با شترش به مدینه آمد و مدعی شد حاضرم با شتر پیامبر مسابقه بدهم.
اصحاب پیامبر، با اطمینان کامل برای تماشای این مسابقه ی جالب آمدند.
رسول اکرم ص و اعرابی روانه شدند و از نقطه ای که قرار بود مسابقه از آن جا شروع شود، شتران را به طرف تماشاچیان به حرکت درآوردند.
هیجان عجیبی در تماشاچیان پیدا شده بود، اما بر خلاف انتظار مردم، شتر اعرابی شتر پیامبر ص را پشت سرگذاشت.
آن دسته از مسلمانان که درباره ی شتر پیامبر ص عقاید خاصی پیدا کرده بودند، از این پیشامد بسیار ناراحت شدند.
قیافه هاشان در هم شد.
رسول اکرم ص به آنها فرمودند:
این که ناراحتی ندارد، شتر من از همه ی شتران جلو میافتاد، به خود بالید و مغرور شد و پیش خود گفت:
من بالادست ندارم؛
اما #سنت_الهی_این_است_که روی هر دستی،
دست دیگری پیدا شود و پس از هر فرازی،
نشیبی برسد و هر غروری در هم شکسته شود!
به این ترتیب رسول اکرم ص، ضمن بیان حکمتی آموزنده، آنها را به اشتباهشان واقف ساخت.
#داستان_راستان ۱۰۲. ۱۰۰/۲ ؛
به نقل از: #بحار_الانوار ۱۴/۶۳ ؛ وسائل الشیعه ۲/ ۴۷۲.
.┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
@dastanayekhobanerozegar
#خدایا از تو، توفیق رفاقت با
#امام_زمان_عج_را_میطلبیم
به برکت
#صلوات_بر_محمد_و_ال_محمد_ص
هدایت شده از روشنگری
هدایت شده از عرفان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐نام زینب خاک را زر می کند
🎊دخت حیدر کار حیدر می کند
💐نام زینب دلنشین و دلرباست
🎊دختر مشکل گشا مشکل گشاست
💐پیشاپیش میلاد
🎊حضرت زینب کبری
💐سلام الله علیها و
🎊روز پرستـار مبارک 🎉💐
🌴 کانال عرفان👇
@erfan1212
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
💦☘💦🍀💦💚💚💦🍀💦☘💦
#داستان٢٠٧
❇️ #چشم_برزخی علامه حسن زاده آملی و
رؤیت روح میرزا جواد اقا ملکی تبریزی❇️
#علامه_حسن_زاده_آملی_رضوان_الله_عليه:
تامدتها فکر می کردم قبر مرحوم #حاج_میرزا_جواد_آقاى_ملكى در نجف اشرف است ،
تا این كه در شبى از نیمه دوم رجب ١٣٨٨(نیمه دوم مهر ۱۳۴۷) در حدود سه ساعت از شب رفته(گذشته بود) ، با جناب آیه الله آقا سید حسین قاضى طباطبایى تبریزى برادرزاده مرحوم آقاى حاج سید على آقاى قاضى ، در كنار خیابان ملاقات اتفاق افتاد.
با جناب ایشان در اثناى راه از مرحوم حاج میرزا جواد آقاى ملكى سخن به میان آوردم و سؤال از تربتشان كردم ،
فرمودند:
قبر ایشان همین شیخان قم نزدیكى قبر مرحوم میرزاى قمى صاحب قوانین است و لوح قبر دارد.
من به محض شنیدن این كه لوح قبر دارد از ایشان نپرسیدم كه در كدام سمت قبر میرزاى قمى و چون با جناب آقاى آسید حسین قاضى خداحافظى كردم
شتابان به سوى شیخان قم رفتم كه مبادا در را ببندند، رفتم به شیخان و بسیارى از الواح قبر را نگاه كردم كه بعضى را تا حدى تشخیص دادم .
بعضى را چون شب بود و برق هاى آن جا هم ضعیف بود تشخیص دادن بسیار دشوار بود؛
با خود گفتم حالا كه شب است و تاریك است باشد تا فردا،
داشتم از شیخان به در مى آمدم ولى آهسته آهسته كه باز هم نظرم به الواح قبور بود كه دیدم شخصى ناشناس از درب شرقى شیخان وارد قبرستان شده است و مستقیم به سوى من مى آید تا به من رسیده گفت :
آقا قبر میرزا جواد آقاى ملكى را مى خواهید؟
و مرا در كنار قبر آن مرحوم برد و از من جدا شد و به سرعت به سوى درب غربى شیخان رهسپار شد كه از قبرستان به در رود،
من بى اختیار تكانى خوردم و مضطرب شدم و ایشان را بدین عبارت صدا زدم گفتم :
آقا من كه قبر ایشان را مى خواستم اما شما از كجا
مى دانستید؟
آن شخص در همان حال كه به سرعت به سوى درب غربى شیخان مى رفت، صورت خود را برگردانید و نیم رخ به سوى من نموده گفت :
✨ #ما_مشترى_هاى_خود_را_مى_شناسیم .✨
📚 #هزار_و_یک_کلمه.
🌐 كانال عرفان أهل البيت عليهم السلام🌐
✨به نيت هديه به
#ارواح_شهداء و
#اموات گراميتان وكسب
#ثواب با ذڪر صلوات پستها را با دوستان خود به اشتراڪ بگذارید✨
🔽🔽🔽👇براى عضويت👇🔽🔽🔽
@dastanayekhobanerozegar
#نثار_روح_پیامبران_الهی
#صلوات
#رفته_بودم_نانوایی
#که_اینا_رو_دیدم
✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@dastanayekhobanerozegar
#خدایا
بما هم #نگاه_شهید_سلیمانی راعطا کن
به برکت #صلوات_بروحش
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
###&&&&&$$$$&&&&##
#داستانک٢٠٧
#تلنگر
💫 #قبری_در_مغازه
#ابن_بطوطه :
در سفرنامه اش می نویسد:
در شیراز سه روز بودم و این سه روز در مسجد جامع شیراز ماندم، مردم در این مسجد اعتکاف می کردند که این مسجد مربوط به ششصد سال قبل است
بعد رفتم بازار شیراز چشمم به دکانی افتاد که یک نفر نورانی اهل تقوی ظاهر الصلاح در آن نشسته قرآن می خواند،
رفتم نزدیک سلام کردم
نشستم او هم پذیرایی کرد،
گفتم :
شما اینجا چه می کنی؟
گفت:
من شغلم تجارت است هرگاه مشتری نباشد قرآن می خوانم، نگاه کن فرشها را عقب زد دیدم قبر است،
گفت:
این گور خودم است،
کنار قبر خودم می نشینم برای خودم قرآن می خوانم،
قبرم را در مغازه ام قرار داده ام که گول دنیا را نخورم.
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
🌐 #صلوات_بر_أهل_البيت_السلام🌐
✨به نيت هديه به
#ارواح_شهداء و
#اموات گراميتان و
كسب #ثواب با ذڪر صلوات پستها را با دوستان خود به اشتراڪ بگذارید✨
🔽🔽🔽👇براى عضويت👇🔽🔽🔽
═✧❁🔻🔴🔻❁✧═
@dastanayekhobanerozegar
#خدایا
بما هم #عاقبت بخیری عطا کن
به برکت
#صلوات_برمحمد_وآل_محمدص
═✧❁🔺🔴🔺❁✧═
هدایت شده از کانال سیداحمد معصومی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشگویی که نتیجه دیدار ایران - ولز را ۴ روز قبل، درست پیشبینی کرده بود، حالا نتیجه مسابقه ایران و آمریکا را هم اینگونه پیشبینی کرده
ایران : ۱
آمریکا: ۰
@samasouminejad1
هدایت شده از عجائبُ الاَرض🇵🇸
سالاک/ میوه مار مانند از پوست پولکی و قرمز-قهوه ست این میوه از نخلی کوچک و بومی کشورهای مالزی، اندونزی، بالی و تیمور حاصل میشود
🌍•➣ @AjayeboAlarz [📡]
🌺🌸💐💐💐💐💐💐🌸🌺
#داستان٢٠٨
#مردی_در_خواب_دید ...
در جنگل قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دائم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید.
به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنهایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش میآید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم میزد داشت به او نزدیک و نزدیکتر میشد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود.
سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.
تا مقداری صدای نعرههای شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه ماری عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظهشماری میکند.
مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر میکرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا میآیند و همزمان دارند طناب را میخورند و میبلعند.
مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان میداد تا موشها سقوط کنند اما فایدهایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیوارهی چاه برخورد میکرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد.
خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیوارهی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موشها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید.
خواب ناراحتکنندهای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب میکرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است:
شیری که دنبالت میکرد ملک الموت(عزراییل) بوده…
چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است…
طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است…
و موش سفید و سیاهی که طناب را میخوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را میگیرند…
مرد گفت :
ای شیخ پس جریان عسل چیست؟
گفت:
عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کردهای…
ــــــــــــــــ
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
#خدایا
توفیق بهره مندی بهتر وبیشتر از عمری که بما اعطا کرده ای عطا فرما
#به_برکت
#صلوات_بروح_نبی_اعظم_ص
@dastanayekhobanerozegar
#نثار_روح_پیامبران_الهی_هم
#صلوات