هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷🔶🔷
#داستان٢۶٢
#ارزش_انسان
#بدگویی
#تقوا
💠 مرد دهاتی پیوسته خدمت
#امام_صادق_علیه_السلام رفت و آمد می کرد.
🔻 مدتی امام علیه السلام او را ندیدند.
حضرت از حال او جویا شدند.
🔶 شخصی محضر امام (ع) بود خواست از مرد دهاتی عیب جویی کند و به این وسیله از ارزش او نزد امام بکاهد گفت:
👈 آقا آن مرد دهاتی و بی سواد است، چندان آدم مهمی نیست.
🔷 #امام_علیه_السلام_فرمودند:
👈 شخصیت انسان در عقل اوست و
👈 شرافتش در دین او و
👈 بزرگواریش در تقوای اوست،
✅ ارزش آدمی بسته به این سه صفت است.
زیرا مردم از لحاظ نسل یکسانند و همه از آدم هستند و
مزایای مادی ارزش آفرین نمی باشند.
🔶 آن مرد از فرمایش امام علیه السلام شرمنده شد و دیگر چیزی نگفت.
📚 بحارالأنوار، ج ۷۸، ص ۲۰۲
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
@dastanayekhobanerozegar
📖 #قرآن_کریم:
🔻 يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ؛
🍃 اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفريديم و
شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يكديگر شناسايى متقابل حاصل كنيد
در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست
بى ترديد خداوند داناى آگاه است.(حجرات،آیه۱۳)
🔹🍃🔷🍃🔹🍃🔷🍃🔹
#نثار_ائمه_طاهرین_ع
وپیروان ومحبینشان
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلواتی_بر_محمد_وآل_محمد
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌼🌷🌼🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #اعتراض_زنان_اسرائیلی
به زندگی سگی در سرزمینهای اشغالی:
خشونت جنسی مارا نابود کرده است؛ ما در فقر مطلق غرق شدهایم!
یکی از برگزارکنندگان این اعتراض:
🔸دیگر نمیتوانیم ساکت باشیم، بنشینیم و ناامیدی و خشم خود را از درماندگی در برخورد با خشونت ابراز نکنیم. زندگی در این رژیم طنابی بر گردن ماست.
🔸 آزار جنسی، طنابی بر گردن ماست.
هر ساله حدود ۲۰ زن اسقاطیلی توسط شریک زندگی یا خویشاوندانشان به قتل می رسند.
🔸حداقل ۱۶۰۰۰ دختر و زن اسرائیلی در موقعیت های فحشا و خشونت هستند و این تنها نوک کوه یخ خشونت روزمره است که زنان باید با آن دست و پنجه نرم کنند.
🔸بسیاری از زنان در فقر و در خانواده های تک والدی زندگی می کنند و همه اینها در حالی است که متوسط حقوق آنها ۳۳ درصد کمتر از میانگین حقوق مردان است.
🔸ما به دنبال دنیای هستیم که در آن خانه مکانی امن است.
🔴 ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_برای_نابودی_اسرائیل
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
┄═❁๑๑🌹🌷🌹๑๑❁═┄
#داستان٢۶٣
#سلام_بر_ابراهیم
👥 به همراه چند نفر از دوستان نشسته بوديم و در مورد #ابراهيم_هادی صحبت مي كرديم.
يكي از دوســتان كه ابراهيم را نمي شــناخت تصويرش را از من گرفت و نگاه كرد.
بعد با تعجب گفت:
شما مطمئن هستيد اسم ايشون #ابراهيمه!؟
⁉️ با تعجب گفتم:
خب بله، چطور مگه؟!
گفت:
من قبلا تو بازار سلطاني مغازه داشتم.
اين آقا ابراهيم دو روز در هفته سَر بازار مي ايستاد.
يه كوله باربري هم مي انداخت روي دوشش و بار مي برد.
يه روز بهش گفتم:
اسم شما چيه؟
گفت:
من رو #یدالله صدا كنيد!
⚡️گذشت تا چند وقت بعد يكي از دوستانم آمده بود بازار، تا ايشون رو ديد با تعجب گفت:
اين آقا رو مي شناسي!؟
گفتم:
نه، چطور مگه!
گفت:
ايشــون "قهرمان واليبال و كشــتيه"،
آدم خيلي باتقوائيه،
براي شكست نفسش اين كارها رو مي كنه.
اين رو هم برات بگم كه آدم خيلي بزرگيه!
بعد از آن ماجرا ديگه ايشون رو نديدم!
🌀صحبت هاي آن آقا خيلي من رو به فكر فرو برد.
اين ماجرا خيلي براي من عجيب بود.
#اينطور_مبارزه_كردن_با_نفس #اصلا_با_عقل_جور_در_نمي_آمد.
.┅═✼🍃🌹🌷🌹🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_نثار_شهید
#ابراهیم_هادی_ودیگر_شهدای
#راه_اسلام
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان٢۶۴
#شهیدسیدمصطفیحسینی
تولد: ملایر_سامن
شهادت: ۶۱ سومار
وقت امتحان بود ومصطفی هم بخاطرمشغلههایی که داشت نتوانسته بود درست درس بخواند و تا آخرین نفر با برگه سفید سرجایش در کلاس نشسته بود.
همه بچهها که رفتن معلم کتاب را جلوی مصطفی گذاشت و از کلاس بیرون رفت تا مصطفی به راحتی بتواند از روی کتاب سوالها را نگاه کند و پاسخ بدهد.
وقتی مصطفی رفت معلم به برگه امتحانیاش نگاه کرد دید همانطور سفید است و تنها یک جمله نوشته است:
" #کسی_نیست_و_نمیبیند_اما #خدا_که_میبیند."
. 🕊┅═✼🍃🌹🌷🌹🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_نثار_شهدای_راه_اسلام
وپدران ومادران آنان
هدایت شده از تبلیغات آنلاین | ایتا ، روبیکا ، بله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوشقولی مسی به بازیکن استرالیا
⚽️ کامی دِولین، هافبک تیم ملی استرالیا قبل شروع بازی از مسی قول گرفت که در انتها پیراهنش را با فوق ستاره آرژانتینی عوض کند. بعد از اینکه مسی در انتهای بازی با جایزه بهترین بازیکن زمین عکس گرفت پیراهنش را به بازیکن حریف داد.
⚽️ @fotbali_com
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان٢۶۵
🔴 #چرا_انقدر_آرامی؟
از شیخ رجبعلی خیاط پرسیدند: چرا اینقدر آرامی!
گفت :
بعد از سالها مطالعه و تجربه؛
زندگی خود را بر اساس پنج اصل بنا کردم‼️
#خیاط
═✧❁🌸❁✧═
#نثار_مرحوم_شیخ_رجبعلی_خیاط
ودیگر خوبان همه ی روزگاران
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلوات_بر_محمد_وآل_محمدص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
@dastanayekhobanerozegar
═✧❁🌸❁✧═
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
به گروه دوستان یا حسین ع گو دعوت کنید دوستان و عزیزان دیگر را
سلام علیکم
https://eitaa.com/joinchat/229900502Cd65c126daa
هدایت شده از خبر فوری و مهم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 ویدیوی یک برعنداز شجاع رو می بینید که در حال شعار نویسی بود، زمانی که بازداشت میشه نه تنها خودشو خراب میکنه تازه میگه من خودم طرفدار حکومتم! بعد هم یکی دیگه رو لو میده...!!
🔹بابا نکشینمون انقلابیونِ برعنداز
🔥 صرفاً جهت اطلاع 👇
http://eitaa.com/joinchat/2363949065C888149b305
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌹💐🌹🌺🌹🌸🌹🌼🌹
#داستان٢۶۶
#سبک_زندگی_علماء_و_بزرگان
🍃 #همسر_استاد_شهید_مرتضی_مطهری (ره)،
در احوالات این شهید بزرگوار می فرمایند:
در مدت 27 سالی كه با ایشان زندگی كردم در شبانه روز نیم ساعت بی وضو نبودند
✅ همیشه می گفتند:
#با_وضو_باشید،
وضوی دائمی خوب است.
در بین حرفهایشان از عرفا و مقربان درگاه خداوند و اولیای خدا حرف می زدند و بدون اینكه مستقیماً با من حرف بزنند به صورت مثالهای ساده و پر معنا مرا به تقوی و فضلیت دعوت می كردند.
اگر من از مسائل مادی حرف می زدم و یا بعضاً شكایتی می كردم، با صدای آرام این شعر را برایم می خواندند:
✅ #اگر_لذت_ترك_لذت_بدانی ،
#دگر_لذت_نفس_لذت_نخوانی
#مناجاتهای_شبانه_و
#نمازهای_ایشان_حالت_عجیبی_داشت.
گاه با خود زمزمه می كردند:
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز.
(منبع: فصلنامه شورای فرهنگی و اجتماعی زنان ، شماره 10)
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️کانال
🔵 #داستانای_خوبان_روزگار 🔰
👇👇👇👇👇
🆔┅═✼🍃🌹🌷🌹🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات_نثار_شهدای_راه_اسلام
وپدران ومادران و همسرو فرزندان آنان
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
6.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#داستان٢۶٧
#شهیدی_که_با
#حرفهای_همسرش_اشک_ریخت
به ناباوران راه شهید و شهادت
چگونه باید گفت؟؟؟؟
. #نثارامام_الشهدا و
عموم شهدا وایثارگران وجانبازان
پدران ومادرانشان و
همسران و فرزندانشان
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلوات_بر_محمد_وآل_محمدص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
@dastanayekhobanerozegar
🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔🔔
📚 #داستان٢۶٨
🛎" #زنگولهای_بر_گردن"
میگویند؛
" #آقا_محمد_خان_قاجار" علاقه خاصی به شکار روباه داشته.
تمام روز را در پی یک " #روباه_میتاخته،"
بعد آن بیچاره را میگرفته و دور گردنش، " #زنگولهای_آویزان" میکرده و آخر رهایش میکرده.
تا اینجا ظاهراً مشکلی نیست.
البته که روباه بسار دَویده، وحشت کرده،
اما زنده است؛
هم جانش را دارد،
هم دُمش و هم پوستش.
"میماند آن #زنگوله!"
از این به بعد روباه هر جا که برود #زنگوله توی گردنش صدا میکند!
دیگر نمیتواند " #شکار" کند،
چون #صدای_زنگوله، شکار را فراری میدهد.
بنابراین « #گرسنه» میماند.
#صدای_زنگوله، " #جفتش" را هم فراری میدهد، پس « #تنها» میماند.
از همه بدتر،
#صدای_زنگوله، خود روباه را « #آشفته» میکند، « #آرامش» را از او میگیرد.!
"این #همان_بلایی_است که:
#انسان_امروزی_سر_ذهن_پُرتَنشِ_خودش_میآورد.
#فکر_و_خیال_رهایش_نمیکند!"
#زنگولهای از " #افکار_منفی،" دور گردنش " #قلاده"میکند.
بعد خودش را گول میزند و #فکر_میکند_که_آزاد_است، ولی نیست.
برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آنها را با خودش میبرد،
آن هم با چه سر و صدایی، درست #مثل_سر_و_صدای_یک_زنگوله!
✾📚 📚
#خدایا
#مارا_از_مرضهای_عقیدتی
#وسیاسی_نجات_بده
به برکت #صلوات_بر_محمد_وآل_محمدص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
@dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌼💐🌷🌹🌹🌹🌹🌷💐🌼
#داستان٢۶٩
🔴 #طلبه_ای_که #درس_طلبگی_را_رهاکرد_وکاسب_شد!😳
روزی طلبه جوانی كه در زمان شاه عباس در اصفهان درس می خواند، نزد شیخ بهایی آمد و
گفت:
من دیگر از درس خواندن خسته شده ام و می خواهم دنبال تجارت و كار و كاسبی بروم چون درس خواندن برای آدم، آب و نان نمی شود و كسی از طلبگی به جایی نمی رسد و به جز بی پولی و حسرت، عایدی ندارد.
شیخ گفت:
بسیار خب!
حالا كه می روی حرفی نیست.
فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر كجا می خواهی برو، من مانع كسب و كار و تجارتت نمی شوم.
جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون كرد.
پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت:
مرا مسخره كرده ای؟
نانوا نان را نداد هیچ،
جلوی مردم مرا مسخره كرد و به ریش من هم خندید.
✅ شیخ گفت:
اشكالی ندارد .
پس به بازار علوفه فروشان برو و بگو این سنگ خیلی با ارزش است سعی كن با آن قدری علوفه و كاه و جو برای اسب هایمان بخری.
او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند.
# جوان كه دیگر خیلی ناراحت شده بود نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف كرد.
✅ شیخ بهایی گفت:
خیلی ناراحت نباش.
حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دكان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سكه به من قرض بده كه اكنون نیاز دارم.
طلبه جوان گفت:
با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می دهند؟
✅ شیخ گفت:
امتحان آن كه ضرر ندارد.
طلبه جوان با این ناراحت بود، ولی با بی میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دكانی كه شیخ گفته بود و گفت:
این سنگ را در مقابل صد سكه به امانت نزد تو می سپارم.
مرد زرگر نگاهی به سنگ كرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت:
قدری بنشین تا پولت را حاضر كنم.
سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت.
پس از مدتی كمی شاگرد با دو مامور به دكان بازگشت.
✅ماموران پسرجوان را گرفتند و می خواستند او را با خود ببرد.
او با تعجب گفت:
مگر من چه كرده ام؟
مرد زرگر گفت
: می دانی این سنگ چیست و چقدر می ارزد؟
پسر گفت:
نه، مگر چقدر می ارزد؟
زرگر گفت:
ارزش این گوهر، بیش از ده هزار سكه است.
راستش را بگو،
تو در تمام عمر خود حتی هزار سكه را یك جا ندیده ای،
چنین سنگ گران قیمتی را از كجا آورده ای؟
🙊 پسر جوان كه از تعجب زبانش بند آمده بود و فكر نمی كرد سنگی كه به نانوا با آن نان هم نداده بود این مقدار ارزش هم داشته باشد با من و من و لكنت زبان گفت:
به خدا من دزدی نكرده ام.
من با شیخ بهایی نشسته بودم كه او این سنگ را به من داد تا برای وام گرفتن به این جا بیاورم.
اگر باور نمی كنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم.
✅ ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند.
ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند.
او ماموران را مرخص كرد و
گفت:
آری این مرد راست می گوید.
من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد.
✅ پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت:
ای شیخ!
قضیه چیست؟
امروز با این سنگ،
عجب بلاهایی سر من آمده است!
مگر این سنگ چیست كه با آن كاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ده هزار سكه می پردازد.
✅ شیخ بهایی گفت:
مرد جوان!
1 این سنگ قیمتی كه می بینی، گوهر شب چراغ است و این گوهر كمیاب،
در شب تاریك چون چراغ می درخشد و نور می دهد.
همان طور كه دیدی، #قدر_زر_را #زرگر_میشناسد_و_قدر_گوهر_را #گوهری_میداند.
نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی دهند و همگان ارزش آن را نمی دانند.
وضع ما هم همین طور است.
✅ ارزش علم و عالم را انسان های عاقل و فرزانه می دانند و هر بقال و عطاری نمی داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست.
حال خود دانی خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز.
پسر جوان از این كه می خواست از طلب علم دست بكشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید.
آری قدر خدا و رضای خدا را جز «اهل الله» كسی نمی داند.
#اهل_خدا_باش_تا_بفهمی_چه_داری.
موفق باشی.
🌐 منبع : وبلاگ اخلاق پرسیمانی
📩 #داستان_خیلی_خواندنی_وعبرت_آمیز👌😍
♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️❁➖❁♦️
کانال
🔵 #داستانای_خوبان_روزگار🔰
👇👇👇👇👇
🆔🚍┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
#صلوات نثار علمای اسلام