هدایت شده از عرفان اهل البيت عليهم السلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◀️فرارسیدن شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بر شما مخاطبین گرامی تسلیت باد
🎥 فیلم ۵۷ سال پیش قبرستان بقیع
ویدیوی بالا برای سال ۱۳۴۴ و روضهخوانی روی تصویر برای حج سال ۱۳۵۵ است.
🌐 كانال عرفان أهل البيت عليهم السلام🌐
✨به نيت هديه به #ارواح_شهداء و #اموات گراميتان وكسب #ثواب با ذڪر صلوات پستها را با دوستان خود به اشتراڪ بگذارید✨
🔽🔽👇براى عضويت👇🔽🔽
═✧❁🔻🔴🔻❁✧═
@erfan_allah
═✧❁🔺🔴🔺❁✧═
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 توماج صالحی: بخاطر خشونتهایی که تولید کردم از جامعه معذرت میخوام
🇮🇷کانال سپاه ایران🇮🇷
https://eitaa.com/joinchat/3440967682C119ca9d180
#سپاه_پاسدار_انقلاب_است
هدایت شده از شهید علیرضا فرجزاده
27.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمدرضا فرج زاده:
#الجار_ثم_الدار
یکی ازشاهکارهای حاج مهدی رسولی ( #فرزند_شهید)
این نماهنگ #مادر_غمخوار هستش.
حتما مشاهده بفرمایید
#سالروزشهادت_حضرت_زهرا
#سلام_الله_علیها
#بر_عموم_فاطمیون_تسلیت_باد
#نثار
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
وعموم فاطمیون و علویون در طول تاریخ شیعه #صلوات_بر_محمد_وآل_محمدص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#بیاد_شهید_علیرضا_فرج_زاده
وپدر مرحومش،
#کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@shahid_farajzade
هدایت شده از شهید علیرضا فرجزاده
🌹 #بسم_رب_الشهدا_و_الصدیقین🌹
#سلام_بر_حضرت_زهراس🌹
#سلام_بر_شهدای_کربلا✋
📿📿📿📿📿📿📿📿
🌷 #زیارت_نامه_شهدا🌷
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ،
اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیمُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبیعَبدِ اللهِ ،
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
🌷📿📿📿📿📿📿📿📿🌷
.بیاد امام الشهدا
شهدای انقلاب. دفاع مقدس
ترور و امنیت ومدافع حرم و...
وپدران ومادران وخواهران وبرادران و همسران وفرزندان و اساتیدشان و...
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلوات_بر_محمد_وآل_محمدص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
#بیاد_شهید_علیرضا_فرج_زاده
وپدر مرحومش،
#کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده
#صلوات
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@shahid_farajzade
هدایت شده از حجةالاسلام عباس پور
13.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 واکنشهای عجیب و غیرمنتظرهی مردم، وقتی میفهمند، پشت ماجرا، دست مادرشون توی کار بوده!🧐
🔹 نکته ی جالبتر این که همگی معترض هستن که چرا مطالب به این مهمی رو به ما آموزش ندادند؟!؟!
🏴شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها را تسلیت عرض می کنیم🏴
#حتما_ببینید
لینک کانال ایتا 👇
https://eitaa.com/jalassateahojjatoleslamabbaspoor
لینک کانال تلگرام 👇
https://t.me/hojjatoleslamabbaspoor
#داستان٣٢٨
📌 #ماجرای شنیدنی
#فرمانده_داعشی_که_با_۶٠٠٠_نفر #تسلیم_حاج_قاسم_شد
🔹️ سال گذشته در ایام سالگرد #حاج_قاسم ، سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر در بیان خاطراتی گفت:
#حاج_قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد،
ماشینی دید که خراب شده، نزدیک رفت ،
دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند،
◇ دستور داد که بایستند و در همین حین چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند!
◇ او #سردار_سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از تکفیری ها بود را شناخت!
◇ #سردار دستور داد خانم او را به همراه شوهرش سریعاً به بیمارستان برسانند و ماشین را هم بعد از تعمیر در بیمارستان تحویل دهند.
◇ چند روز بعد به #سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند!
◇ #سردار دید همان فرمانده تکفیری ها است و تولد فرزندش را تبریک گفت.
◇ #حاج_قاسم را به آغوش کشید و گفت :
به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و...
اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی..
◇۶٠٠٠ نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند و همه در خدمت شما هستیم!
🌸🌺💐💐💐💐💐🌺🌸
🔹️ #خدایا
#مارا_قدردان_شهدامون_قراربده
#به_پدران_ومادران_باقیمانده
#صبر_واجرجمیل_عَطافرما
#پدران_ومادران_وهمسران
#وفرزندان_درفراق_آسمانی_شده_را
#با_شهدامحشورفرما
به برکت
#صلوات_بر_محمد_وآل_محمدص
🔺️ #کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
را با کلیک بر روی آدرس زیر پیگیری و به دوستان خود معرفی کنید:
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان٣٢٩
📌 شعری که دختر شهید عربی، در محضر حضرت آقا خواندند و جواب حضرت آقا به یک بیت خاص..
🔹 «شهید مدافع حرم علی اکبر عربی»
در تاریخ ۳ تیر ۱۳۵۵ در روستای سرکوبه شهرستان خمین چشم به جهان گشود.
◇ وی سابقه فرماندهی گردان بیتالمقدس لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) در قم و همچنین فرماندهی پایگاه بسیج شهید زین الدین را در کارنامه کاری خود دارد.
◇ علی اکبر سرانجام در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ در سوریه حومه حلب به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_علیاکبر_عربی🌷
🌹💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹
#نثارامام_الشهدا و
عموم شهدا وایثارگران وجانبازان
پدران ومادرانشان و
همسران و فرزندانشان
#دهانتان_را_معطر_کنید_با #صلوات_بر_محمد_وآل_محمدص
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
@dastanayekhobanerozegar
🔹️ 🔷
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
#داستان٣٣٠
#حکایت
🌿 جود و بخشش #حاتم_طائی 🌿
#علامه_حسن_زاده_آملی
💠 آن حاتم طائی که می شنوید یک شمّه ای از جود الهی را حکایت می کند.
مهمانخانه حاتم طائی چهل در داشت.
هرکس از هر دری می خواست، وارد می شد.
آدم سخی و بخشنده ای بود.
جناب سعدی در بوستان حکایتش را آورده،
مطلعش اینست:
ندانم که گفت این حکایت به من
که بودهست فرماندهی در یمن
فرماندهی در یمن بود خیلی جود و بخشش داشت.
مردم نشسته بودند بر سر سفره اش، غذا می خوردند؛
یکی به زبان آورده و از حاتم طائی تعریف کرد.
این فرمانده این تمجید را شنید و خوشش نیامد.
زیردستانش را جمع کرد و گفت:
« تا این حاتم طائی زنده است نمی گذارد ما اسم و رسمی پیدا کنیم.
او را از میان بردارید.
می توانید این کار را بکنید؟
چنین و چنان هم جایزه تعیین می کنم.»
یکی از زیردستانش گفت:
« من می روم سرش را برایتان می آورم.»
راه افتاد رفت در میان قبیله ی طی.
به یک نفر برخورد کرد گفت:
« اینجا طایفه ی طی هست؟»
_ « بله»
_ « این آقا که جود و بخشش دارد خانه اش کجاست؟
آقای حاتم .
( البته حاتِم صحیح است)
گفت:
« بفرمایید من شما را می برم و نشانتان می دهم خانه اش کجاست.
امشب پیش من باش،
فردا شما را می برم پیش حاتم طائی.
می خواهی چکار کنی؟ »
گفت:
« می خواهم او را ببینم.»
او را برد خانه.
این مهمان دید میزبان آدم بزرگواری است.
نمی داند که او خود حاتم طائی است.
میزبان او را گرم گرفت و از او پذیرایی کرد.
مهمان هم از برخورد او خیلی خوشش آمد.
_ « از کجا می آیی؟»
_ «از یمن»
_ « برای چه؟»
_ « مشکلی دارم.
نمی توانم با شما در میان بگذارم.»
_ « چرا؟ تو مهمان منی. »
هرچه بود او را به حرف آورد.
او هم اظهار کرد و گفت:
« من مشکلی دارم؛ مأمورم، اگر انجام ندهم خودم و دودمان من در معرض خطر خواهند بود.»
گفت:
« من مشکلت را حل می کنم. مشکلت چیست؟
آیا کاری از من ساخته است یا نه؟»
گفت:
« اگر اظهار نمی کنی و حرفش را جایی نمی زنی مشکل من اینست که از من سر حاتم طائی را خواسته اند.»
گفت:
« پدر آمرزیده،
این که مطلبی نیست که.
( حالا خودش حاتم طائی است)، اینکه خیلی آسان است.
فردا صبح با سر حاتم طائی می روی پیش فرمانده یمن، بدون اینکه کسی خبردار شود.»
برخاست و رفت، شمشیر به دست آمد و گفت:
« بزن».
مهمان گفت:
« چرا؟»
گفت:
« مگر سر حاتم طائی را نمی خواهی؟
فرمانده سر مرا خواسته.»
_ « شما حاتم طائی هستی؟»
_ « بله»
مرد به دست و پای حاتم طائی افتاد و بنا کرد به عذرخواهی و تضرع و زاری.
با جود و سخای حاتم طائی،
زندگی اش خوب شد.
🌸 اینها که جود و سخای خلق را می شنوی،
شمّه ای از آن جود الهی است.
.. آنچه را که در این نشئه می بینید شمّه ای است؛
همه به تعبیر قرآن کریم آیت اند؛
آیات اند.
🍁 آیت یعنی نشانه و نمونه. اگر اینجا قدرت می بینید؛
اینجا علم می بینید؛
دیگر صفات حُسنی،
اسماء علیا،
همه ، هر چه می بینید همه آیات اند.
🌿 پیاده شده از فایل صوتی
🌐 كانال
🌐 #داستانای_خوبان_ روزگار)
✨به نيت هديه به #ارواح_شهداء و #اموات گراميتان وكسب #ثواب با ذڪر صلوات پستها را با دوستان خود به اشتراڪ بگذارید✨
🔽🔽🔽👇
براى عضويت👇🔽🔽🔽
═✧❁🔻🔴🔻❁✧═
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
═✧❁🔺🔴🔺❁✧═
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🔷💦🔷💦
#داستان٣٣٠
#حکایت
🌿 جود و بخشش #حاتم_طائی 🌿
#علامه_حسن_زاده_آملی
💠 آن حاتم طائی که می شنوید یک شمّه ای از جود الهی را حکایت می کند.
مهمانخانه حاتم طائی چهل در داشت.
هرکس از هر دری می خواست، وارد می شد.
آدم سخی و بخشنده ای بود.
جناب سعدی در بوستان حکایتش را آورده،
مطلعش اینست:
ندانم که گفت این حکایت به من
که بودهست فرماندهی در یمن
فرماندهی در یمن بود خیلی جود و بخشش داشت.
مردم نشسته بودند بر سر سفره اش، غذا می خوردند؛
یکی به زبان آورده و از حاتم طائی تعریف کرد.
این فرمانده این تمجید را شنید و خوشش نیامد.
زیردستانش را جمع کرد و گفت:
« تا این حاتم طائی زنده است نمی گذارد ما اسم و رسمی پیدا کنیم.
او را از میان بردارید.
می توانید این کار را بکنید؟
چنین و چنان هم جایزه تعیین می کنم.»
یکی از زیردستانش گفت:
« من می روم سرش را برایتان می آورم.»
راه افتاد رفت در میان قبیله ی طی.
به یک نفر برخورد کرد گفت:
« اینجا طایفه ی طی هست؟»
_ « بله»
_ « این آقا که جود و بخشش دارد خانه اش کجاست؟
آقای حاتم .
( البته حاتِم صحیح است)
گفت:
« بفرمایید من شما را می برم و نشانتان می دهم خانه اش کجاست.
امشب پیش من باش،
فردا شما را می برم پیش حاتم طائی.
می خواهی چکار کنی؟ »
گفت:
« می خواهم او را ببینم.»
او را برد خانه.
این مهمان دید میزبان آدم بزرگواری است.
نمی داند که او خود حاتم طائی است.
میزبان او را گرم گرفت و از او پذیرایی کرد.
مهمان هم از برخورد او خیلی خوشش آمد.
_ « از کجا می آیی؟»
_ «از یمن»
_ « برای چه؟»
_ « مشکلی دارم.
نمی توانم با شما در میان بگذارم.»
_ « چرا؟ تو مهمان منی. »
هرچه بود او را به حرف آورد.
او هم اظهار کرد و گفت:
« من مشکلی دارم؛ مأمورم، اگر انجام ندهم خودم و دودمان من در معرض خطر خواهند بود.»
گفت:
« من مشکلت را حل می کنم. مشکلت چیست؟
آیا کاری از من ساخته است یا نه؟»
گفت:
« اگر اظهار نمی کنی و حرفش را جایی نمی زنی مشکل من اینست که از من سر حاتم طائی را خواسته اند.»
گفت:
« پدر آمرزیده،
این که مطلبی نیست که.
( حالا خودش حاتم طائی است)، اینکه خیلی آسان است.
فردا صبح با سر حاتم طائی می روی پیش فرمانده یمن، بدون اینکه کسی خبردار شود.»
برخاست و رفت، شمشیر به دست آمد و گفت:
« بزن».
مهمان گفت:
« چرا؟»
گفت:
« مگر سر حاتم طائی را نمی خواهی؟
فرمانده سر مرا خواسته.»
_ « شما حاتم طائی هستی؟»
_ « بله»
مرد به دست و پای حاتم طائی افتاد و بنا کرد به عذرخواهی و تضرع و زاری.
با جود و سخای حاتم طائی،
زندگی اش خوب شد.
🌸 اینها که جود و سخای خلق را می شنوی،
شمّه ای از آن جود الهی است.
.. آنچه را که در این نشئه می بینید شمّه ای است؛
همه به تعبیر قرآن کریم آیت اند؛
آیات اند.
🍁 آیت یعنی نشانه و نمونه. اگر اینجا قدرت می بینید؛
اینجا علم می بینید؛
دیگر صفات حُسنی،
اسماء علیا،
همه ، هر چه می بینید همه آیات اند.
🌿 پیاده شده از فایل صوتی
🌐 كانال
🌐 #داستانای_خوبان_ روزگار)
✨به نيت هديه به #ارواح_شهداء و #اموات گراميتان وكسب #ثواب با ذڪر صلوات پستها را با دوستان خود به اشتراڪ بگذارید✨
🔽🔽🔽👇
براى عضويت👇🔽🔽🔽
═✧❁🔻🔴🔻❁✧═
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
═✧❁🔺🔴🔺❁✧═
🔷💦🔷💦
#داستان٣٣٠
#حکایت
🌿 جود و بخشش
#حاتم_طائی 🌿
#علامه_حسن_زاده_آملی
💠 آن حاتم طائی که می شنوید یک شمّه ای از جود الهی را حکایت می کند.
مهمانخانه حاتم طائی چهل در داشت.
هرکس از هر دری می خواست، وارد می شد.
آدم سخی و بخشنده ای بود.
جناب سعدی در بوستان حکایتش را آورده،
مطلعش اینست:
ندانم که گفت این حکایت به من
که بودهست فرماندهی در یمن
فرماندهی در یمن بود خیلی جود و بخشش داشت.
مردم نشسته بودند بر سر سفره اش، غذا می خوردند؛
یکی به زبان آورده و از حاتم طائی تعریف کرد.
این فرمانده این تمجید را شنید و خوشش نیامد.
زیردستانش را جمع کرد و گفت:
« تا این حاتم طائی زنده است نمی گذارد ما اسم و رسمی پیدا کنیم.
او را از میان بردارید.
می توانید این کار را بکنید؟
چنین و چنان هم جایزه تعیین می کنم.»
یکی از زیردستانش گفت:
« من می روم سرش را برایتان می آورم.»
راه افتاد رفت در میان قبیله ی طی.
به یک نفر برخورد کرد گفت:
« اینجا طایفه ی طی هست؟»
_ « بله»
_ « این آقا که جود و بخشش دارد خانه اش کجاست؟
آقای حاتم .
( البته حاتِم صحیح است)
گفت:
« بفرمایید من شما را می برم و نشانتان می دهم خانه اش کجاست.
امشب پیش من باش،
فردا شما را می برم پیش حاتم طائی.
می خواهی چکار کنی؟ »
گفت:
« می خواهم او را ببینم.»
او را برد خانه.
این مهمان دید میزبان آدم بزرگواری است.
نمی داند که او خود حاتم طائی است.
میزبان او را گرم گرفت و از او پذیرایی کرد.
مهمان هم از برخورد او خیلی خوشش آمد.
_ « از کجا می آیی؟»
_ «از یمن»
_ « برای چه؟»
_ « مشکلی دارم.
نمی توانم با شما در میان بگذارم.»
_ « چرا؟ تو مهمان منی. »
هرچه بود او را به حرف آورد.
او هم اظهار کرد و گفت:
« من مشکلی دارم؛ مأمورم، اگر انجام ندهم خودم و دودمان من در معرض خطر خواهند بود.»
گفت:
« من مشکلت را حل می کنم. مشکلت چیست؟
آیا کاری از من ساخته است یا نه؟»
گفت:
« اگر اظهار نمی کنی و حرفش را جایی نمی زنی مشکل من اینست که از من سر حاتم طائی را خواسته اند.»
گفت:
« پدر آمرزیده،
این که مطلبی نیست که.
( حالا خودش حاتم طائی است)، اینکه خیلی آسان است.
فردا صبح با سر حاتم طائی می روی پیش فرمانده یمن، بدون اینکه کسی خبردار شود.»
برخاست و رفت، شمشیر به دست آمد و گفت:
« بزن».
مهمان گفت:
« چرا؟»
گفت:
« مگر سر حاتم طائی را نمی خواهی؟
فرمانده سر مرا خواسته.»
_ « شما حاتم طائی هستی؟»
_ « بله»
مرد به دست و پای حاتم طائی افتاد و بنا کرد به عذرخواهی و تضرع و زاری.
با جود و سخای حاتم طائی،
زندگی اش خوب شد.
🌸 اینها که جود و سخای خلق را می شنوی،
شمّه ای از آن جود الهی است.
.. آنچه را که در این نشئه می بینید شمّه ای است؛
همه به تعبیر قرآن کریم آیت اند؛
آیات اند.
🍁 آیت یعنی نشانه و نمونه. اگر اینجا قدرت می بینید؛
اینجا علم می بینید؛
دیگر صفات حُسنی،
اسماء علیا،
همه ، هر چه می بینید همه آیات اند.
🌿 پیاده شده از فایل صوتی
🌐 كانال
🌐 #داستانای_خوبان_ روزگار)
✨به نيت هديه به #ارواح_شهداء و #اموات گراميتان وكسب #ثواب با ذڪر صلوات پستها را با دوستان خود به اشتراڪ بگذارید✨
🔽🔽🔽👇
براى عضويت👇🔽🔽🔽
═✧❁🔻🔴🔻❁✧═
┅═✼🍃🌷🍃✼═┅
@dastanayekhobanerozegar
═✧❁🔺🔴🔺❁✧═
هدایت شده از یا مهدی 🙏❤
السلام علیک یا ام الائمه یا فاطمه الزهرا
┄┅❀┅┄
حضرت مادر سلام... 🖤
دنیای ما مادرها، همیشه آرام نیست، همیشه دنیا به کاممان شیرین نیست! 😔
گاهی بدجور این بالا و پایین رفتنهای زندگی، بیقرارمان میکند... 😢
آن شب ها که فرزندان در تب بیماری میسوزند و بیقرار میکنند قلب مادر را...
آن روزها که با جیغ و داد و لجبازیهای کودکانهی شان، کاسهی صبر را لبریزِ خستگی میکنند...
تک تک آن ساعت ها و لحظاتی که مادر، دلهره دارد از تربیتشان که نکند کوتاهی و خطایی سهوی، فرزندانش را از مسیر سعادت خارج نماید...
حضرت مادر...
گاهی مادرها بدجور بیقرار، دلنگران و خسته میشوند!
قربان مادریتان شوم، میشود راز آرامشتان را برای مادری بیقرار بگویید؟
چگونه میشود داغدار غم پدری از جنس محمد بود و در برابر درد سیلی و ضرب لگد، ایستاد و پشت ولیّ خدا را خالی نکرد؟...
چگونه میشود، مادری، فرزندی را، نیامده از دست داد، آن هم نه از سر حادثه، بلکه از سر ظلم و جور حسودانِ علی، اما آرام بود و نترس؟...
چگونه میشود با زخم مسمار و استخوان شکسته، یک تنه در برابر چهل نامرد ایستاد و لحظهای دست از بندگی نکشید؟...
چگونه میشود با تنی سرتا پا مجروح، دلسوزانه مادری کرد و لبخند مهربانی را نثار قلب شکستهی همسر...
حضرت مادر!
میشود مادری را، نه، همسری را، نه، میشود طریق بندگی را یادمان بدهید؟!
خسته شدیم از دنیای بی خدا... دلمان خدای زهرا را میخواهد، خدایی که فاطمه را این چنین آرام و شجاع نمود!
خدایی که آرام دل فاطمه بود در دریای مصیبت هایش...
حضرت مادر، مادرانه دعایمان کن تا بیابیم خدای تورا، تا بشناسیم خدای تو را، تا بپرستیم خدای تو را... 🤲
حضرت مادر؛ کمکمان کن آنگونه که باید خدا را بشناسیم تا بیقراری هایمان، پایان یابد و آرامش، سهم زندگیهایمان گردد.
تو خوب می دانی که ما ضعیفیم در برابر کوچکترین ناملایمتهای زمان! 😞
تو خوب میدانی برای مادری کردن، چقدر خدا را نیاز داریم اما چقدر خدای بزرگ تو را کم داریم...
تو خوب میدانی وسعت ناتوانی ما را... 😔
حضرت مادر،به حق علی، مادرانه شفاعتمان کن پیش خدای خودت...🖤
✍آينــــــــــﮫ
#این_خانه_عزادار_مادر_است
#فاطمیه