با قافله عرشیان
اقامه عزا شب دوم محرم
روستای باغ رضوان
به مناسبت دهه اول ماه محرم
چهارشنبه ۲۸ تیر ماه ۱۴۰۲
*روایتگری سیره وسبک شهدا توسط راوی دفاع مقدس مهدی اکرمی*
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم طاهرلویی، مدیحه خوانی و سینه زنی سید سلمان صابری،غرفه کودک و نوجوان، ایستگاه صلواتی و توزیع غذای نذری
علاقهمندان برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص برنامههای فرهنگسرای رضوان میتوانند با شماره تلفن: 51633816 یا 09216292752 تماس یا به پیامرسان های بله به نشانی rezvanfarhangsara@، پیامرسان ایتا به نشانی farhangsararezvan@ یا صفحه فرهنگسرای رضوان در روبیکا و روبینو به نشانی rezvanfarhangsara@ مراجعه نمایند.
#سازمان_فرهنگی_هنری_شهرداری_تهران
#فرهنگسرای_رضوان
#با_قافله_عرشیان
#روایتگری
#مهدی_اکرمی
#ماه_محرم
#روستای_باغ_رضوان
#به_سوی_آسمان
#گلزار_شهداء
#گلزار_شهدای_بهشت_زهرا_س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری از جنس انگلیسی
🔺صحبت های جالب جرج گلووی ، سیاستمدار و نویسنده مشهور بریتانیایی درباره حمایت شیعیان از فلسطین
🌿🇮🇷🌿🇵🇸🌿🇮🇷🌿🇵🇸🌿🇮🇷🌿🇵🇸
#⃣ #جبهه_مقاومت #ایران_پرچمدار_مقاومت #فلسطین
✊🏻 محکم در ایتا:
🌐 https://eitaa.com/mohkam_org
✊🏻 محکم در تیکتاک:
🌐 https://www.tiktok.com/@mohkam_org?_t=8ihCDL1YcSI&_r=1
✊🏻 محکم در تلگرام:
🌐 https://t.me/mohkam_org
✊🏻سایت محکم:
🌐 https://mohkamngo.ir/
⭕️ به خانهی شهید #سعید_بامری رفتیم، چقدر غریبانه خانوادشان عزاداری میکردند...
🔸 وضع مالی این خانواده بزرگوار آنقدر سخت بود که حتی نمیتوانستند عکس شهیدشان را چاپ کنند و آن را قاب شده به دیوار بزنند، اما هیچ گله و شکایتی نداشتند.
🔹 مرد این خانه، در راه حاج قاسم پرپر شد اما برای برخی از فرزندان این شهید تا الان حتی نتوانستند #برگه_ولادت یا اقامت بگیرند.
⚫️ چقدر تلخ است که این حماسه از اینجا شروع میشود...
🔸 این خانواده شریف #اهل_سنت که اسم یکی از بچههایشان محمدرضاست، در یک خانه کوچک مستأجری در یکی از ضعیف ترین محلهها زندگی میکنند...
❇️ راستی شنیدم شهید بامری، اسم یکی از دخترانشان را نرگس، اسم مادر امام زمان(عج) گذاشتند.
⭕️ همانطور که خمینی کبیر(ره) فرمودند مستضعفان #انقلاب چه #شیعه و چه #سنی، مثل این خانواده با همه مشکلات پای انقلاب میمانند...
#روایتگری
#شهید_سعید_بامری
🔻 به ما بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/2031289005Cf32dba70bc
⭕️ پشیمونید که شهید دادید..؟
🔹 دختر آقا سعید یه حرفی زد که دلم خیلی گرفت...
نرگس خانم خیلی به آقا سعید وابسته بود، طاقت دوری پدرش رو نداشت و خیلی بیتاب بود...
🔸 مادر نرگس با اینکه کمرش زیر بار این غم خم شده بود اما صداش نمیلرزید و سعی میکرد گریه نکنه.
🔹 اما نرگس...
با هق هق میگفت: این خونه دیگه کسی رو نداره...
شماها امروز و فردا فقط هوای ما رو دارید اما آخ از فردا...
من میمونم و بی کسیهام...
من میمونم و پدری که از دست دادم...
گریه نمیذاشت حرفش رو ادامه بده
⁉️ محمد بی تعارف و بدون رودربایستی ازش پرسید: پشیمونید که شهید دادید..؟
❇️ نرگس یک کلمه محکم جواب داد: نه....!
انقدر #قاطع این کلمه رو به زبون آورد که یک لحظه فکر کردم مادر نرگس بجای اون دختر جواب داد.
🔸اما نه... خودش بود، همون دختری که مثل ابر بهار تا چند دقیقه پیش گریه میکرد
ازش در مورد #حاج_قاسم پرسیدیم و با لطافت دخترانه جواب داد : حاج قاسم خیلی مرد گُلی بود.. .
✅ اینها رو دختری میگفت که داغ پدر دیده...
⭕️ وضع مالیشون اصلا رو به راه نیست، مشکلات زندگی دارن اما همش از مهربونی همسایه ها میگن و زبونشون به گلایه نمیچرخه...
❇️ اینها #ملت_امام_حسینن..
ملتی که در خون هم شریک اند..
#روایتگری
#قسمت_ششم
#جمعیت_افغانستانیهای_مقیم_ایران
🌐 https://zil.ink/iranafg_ir
📱 https://eitaa.com/iranafg_ir
#روایتگری
یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: بپر بغل بابا
و فاطمه به آغوش او پرید.
بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان حل بود.
توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست🌹
+همسر شهید مصطفی صدرزاده
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
#روایتگری
یکبار فاطمه را گذاشت روی اپن آشپزخانه و به او گفت: بپر بغل بابا
و فاطمه به آغوش او پرید.
بعد به من نگاه کرد و گفت: ببین فاطمه چطور به من اعتماد داشت. او پرید و میدانست که من او را میگیرم، اگر ما اینطور به خدا اعتماد داشتیم همه مشکلاتمان حل بود.
توکل واقعی یعنی همین که بدانیم در هر شرایطی خدا مواظب ما هست🌹
+همسر شهید مصطفی صدرزاده
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷