📚 #داستان١٢٠٧
#حاضر_نشده
#پدر_و_مادرشوبیدارکنه...
🌼برف شدیدی باریده بود.
وقتی قطار دوکوهه وارد ایستگاه تهران شد، ساعت دو نصف شب بود.
🌹با چند نفر از رفقا حرکت کردیم.
علی اصغر را جلوی خانه شان پیاده کردیم.
هنوز پایش مجروح بود.
🍃فردا رفتیم بهش سر بزنیم. وقتی وارد خانه شدیم مادرش جلو آمد و بی مقدمه گفت:
آقا سید شما یه چیزی بگو!
دیشب دو ساعت با پای مجروح پشت در خونه، تو برف نشسته ولی حاضر نشده در بزنه و ما رو صدا کنه.
صبح که پدرش میخواسته بره مسجد، اصغر رو پشت در دیده...
🌷 #شهیدعلی_اصغرارسنجانی🌷
@seiro_solook_ta_khoda
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat