💐🌸🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌸💐
#داستان١٨۴
#برشۍازڪتاب 📚
پارچه لباس پلنگی خرید بود به خیاط داد و گفت:
یک دست لباس کردی برایم
بدوز.
دو سه روز بعد لباس را تحویل گرفت و پوشید و بسیار زیبا شده بود
از مقر گروه خارج شد...
ساعتی بعد با لباس سربازی برگشته پرسیدم لباس کو!؟
گفت :
یکی از بچههای کرد از لباس من خوشش آمد من هم هدیه دادم به او....
ساعتش را هم به یک شخص دیگر داده بود.. آن شخص ساعت را پرسیده بود و ابراهیم ساعت را به او بخشیده بود...
این کارهای ساده باعث شده بود بسیاری از بچه ها مجذوب اخلاقی ( شهید ) ابراهیم ( هادی) شوند...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال
#داستانای_خوبان_روزگار
#در_ایتا
@dastanayekhobanerozegar
#نثار_روح_شهید_ابراهیم_هادی
#صلوات