eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
251 دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
27.1هزار ویدیو
208 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨﷽✨ ‏📚 که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت شفا یافت عالم جلیل القدر، محدث متقى، فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند. بعد از جستجوى زیاد،جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش ‍مى گوید. پدرش مى گوید: مگر ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم. پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد. مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش بکنید. مادر و پسر هر دو به مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکی‌هاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش ‍ برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: من هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم. گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشک‌هایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون را جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست. 📚منبع: بعد از شهادت 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺 وپیروان ومحبینشان اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar کانال
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨﷽✨ ‏📚 که دستانش توسط پدرش که از دشمنان سرسخت اهل بیت بود جدا شد و باعنایت شفا یافت عالم جلیل القدر، محدث متقى، فرمود: یک عده از شیعیان در عباس آباد هندوستان دور هم جمع مى شوند و را در مى آورند، هر چه دنبال شخص تنومند و رشید گشتند، تا نقش حضرت را روى صحنه در آورد پیدا نکردند. بعد از جستجوى زیاد،جوانى را پیدا کردند، ولى متأسفانه پدرش از دشمنان سرسخت (ع) بود، بناچار او را در آن روز شبیه کردند، وقتى که شب فرا رسید و جوان راهى منزل مى شود موضوع را به پدرش ‍مى گوید. پدرش مى گوید: مگر ؟ جوان مى گوید: چرا دوست نداشته باشم، جانم را فداى او مى کنم. پدرش مى گوید: اگر اینطور است، بیا تا دستهاى تو را به یاد دست بریده عباس قطع کنم! جوان دست خود را دراز مى کند. پدر ملعون بدون ترس دست جوانش را مى برد. مادر جوان گریان و ناراحت مى شود و گوید: اى مرد تو از شرم نمى کنى؟ مرد مى گوید: اگر را دوست دارى بیا تا زبان تو را هم ببرم، خلاصه زبان آن زن را هم قطع مى کند و در همان شب هر دو را از خانه بیرون مى اندازد و مى گوید: بروید شکایت مرا پیش بکنید. مادر و پسر هر دو به مى آیند و تا سحر دم منبر ناله و ضجه مى زنند، آن زن مى گوید: نزدیکی‌هاى صبح بود که چند بانوى مجلله اى را دیدم که آثار عظمت و بزرگى از چهره هایشان ظاهر بود. یکى از آنها آب دهان روى زخم زبان من مالید فورى شفا یافتم. دامنش را گرفتم و گفتم: جوانم دستش بریده و بى هوش افتاد، بفریادش ‍ برسید. آن بانوى مجلله فرموده بود آن هم صاحبى دارد. گفتم: شما کیستید؟ فرمود: من هستم؛ این را فرمود و از نظرم غایب شد، پیش پسرم آمدم، دیدم دستش خوب و سلامت است. گفتم: چطور شفا یافتى؟ گفت: در آن موقع که بى هوش افتاده بودم، جوانى نقاب دار بر سر بالینم آمد و فرمود: دستت را سر جاى خود بگذار وقتى که نگاه کردم هیچ اثرى از زخم ندیدم و دستم را سالم یافتم. گفتم: آقا مى خواهم دست شما را ببوسم یک وقت اشک‌هایش جارى شد و فرمود: اى جوان عذرم را بپذیر؛ چون را جدا کردند! گفتم: آقا شما کى هستید؟ فرمود: من هستم؛ یک وقت دیدم کسى نیست. 📚منبع: بعد از شهادت 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺 وپیروان ومحبینشان اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar کانال
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
✨﷽✨ زنى با دو فرزند كوچك خود وارد خانه آله شد. سه دانه خرما به مادر بچه ها داد. او به هر يك از آنها يك دانه خرما داد و خرماى سوم را نصف و به هر يك نيم از آن داد. وقتى به منزل آمد، عايشه جريان را براى عليه_و_آله تعريف كرد. فرمود: . آيا از عمل آن زن تعجب كردى ؟ به سبب مساوات و عدالتش او را به بهشت مى برد. و نقل شده كه پدرى با دو فرزند خود شرفياب شد. . يكى از فرزندان خود را بوسيد و به فرزند ديگر اعتنا نكرد. عليه_و آله اين رفتار نادرست را مشاهده نمود و فرمود: ؟(1) 1- ص 73 - الحديث - 2/ 267. 🌺الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم🌺 . ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar کانال
هدایت شده از  آیت الله بهجت (ره)
از آیت‌الله بهجت قدس‌سره ❓ سؤال: «السرّ المستودع فیها؛ و آن رازی که در وجود او به ودیعه نهادی» یعنی چه؟ ✅ حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔘شاید سرّ، همین قیام ولدش باشد که به امانت گذاشته‌اند تا به وقت معین ظهور بکند. خدا می‌داند چه مصائبی می‌رسد. صُبَّتْ عَلَيَّ مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا / صُبَّتْ عَلَى الْأَيَّامِ صِرْنَ لَيَالِيَاً [١]. (بر من مصائبى فرود آمد كه اگر آنها / بر روزها آمده بود، شب مى‏‌شدند. ) 🔻 پی‌نوشت: ۱. یکی از ابیات شعری که حضرت زهرا علیها‌السلام، بعد از خاکسپاری پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم خواندند. ⭐ کانال آیت الله بهجت 👇 https://eitaa.com/joinchat/1560805625C87976a81f9
هدایت شده از  آیت الله بهجت (ره)
✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: 🔷بازگو کردن مقامات عالیه‌ی ایمان، مقام عالی انسانیت، تعلیم اسما، اسم اعظم، لیلةالقدر و این‌گونه امور معنوی برای مثل عمروعاص و معاویه هیچ فایده ندارد، و آنها با این‌گونه مطالب اصلاً سنخیت ندارند. 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص١١٧ ⭐ کانال آیت الله بهجت 👇 https://eitaa.com/joinchat/1560805625C87976a81f9
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
٧ 💬از نقل شده است: ✨ تقاضا کردیم به ما بدهد. گفت: «اخلاق درسی نیست.» ✅گفت: «همین آقای بهجت را نگاه کنید، مجسمۀ اخلاق است. همۀ کارهایش درس است؛ اخلاق است؛ درسش، نمازش، عبادتش، راه‌رفتنش.» 📚 برگرفته از کتاب « » مجموعه خاطرات حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین علی بهجت ⭐ کانال 👇👇 ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
٨ جالبه بدونیم که : تا قبل از اینکه انگلیسیا بیان هند، 😐 نگین که نمی‌دونسّین؟؟😒 ولی خب بود، دیگه نیست. سه‌سال پیش که اومد تهران گفت: اگر انگلیسی‌ها در قرن نوزدهم به هند نیامده بودند، نیازی به مترجم نداشتیم، همه‌ی ما به فارسی صحبت می‌کردیم 🆔کانال 👇👇 ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
❤️ هرکس به اندازه ذره‌ای خوبی و بدی... انجام داده باشد در قیامت نتیجه‌اش را می‌بیند.... 📖 سوره زلزال آیات ۷-۸ ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar بحق
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
1_2183615017.mp3
15.65M
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی بابت ریشه استعمار در منطقه و مخالفت با اصل انقلاب اسلامی ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ کانال @dastanayekhobanerozegar
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ٩ ! رفتم خونه یه خورده احوالپرسی کردم گفتم: کجا وضو بگیرم؟ گفت: که دو سه تا پله باید بری پایین رفتم وضو گرفتم دیدم پیرمرد حوله آورده گفت : حوله آوردم دست و صورتت روخشک کنی. گفتم : حدیث داریم اگروضو رو گرفتید و جای اون رو خشک نکنید ثوابش سی برابره! : حدیث نداریم که :. اگه یه پیرمرد با درد پا براتون حوله آورد ؟ : ! .خدایا بمن وما به برکت اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar کانال
هدایت شده از محمدرضا فرج زاده
٠ 🚨 ⭕️ خیلیامون یادمون نمیاد متاسفانه تاریخ وکتاب هم نمیخونیم ولی در زمان آنچنان قدرتی داشتیم که وقتی یه اخم کوچیک به ما کرد از ترس، منطقه چکاب، کوه شمتیغ، چشمه زنگلاب، نصف موسی آباد، منطقه نمک زار، قریه آسپران، کلاته نظرخان رو در دادیم بهش رفت. لامصب اگه یه کم بیشتر اخم میکرد شایدخراسانم میدادیم میرفت. 📙 کتاب ، نوشته محمدعلی بهمنی، ج۱،ص۳۱۶ 🔴 🔵┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar به برکت
11.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 فیلم/ تا کسی نیامده، بیایید سوریه؛ نگذارید دیر شود/ ترک‌ها، عرب‌ها و اروپایی‌ها در حال ورود به سوریه هستند، اما فعالان اقتصادی ما فعلا برای ورود به بازار این کشور مردد هستند! 🔹 حسن شمشادی، دبیرکل اتاق مشترک بازرگانی ایران و سوریه در گفتگو با «نود اقتصادی»: ایران فقط تا زمانی فرصت استفاده از ظرفیت سوریه را دارد که تحریم‌های این کشور ادامه داشته باشد. فرصت ما برای ورود به بازار سوریه در حال تمام شدن است. کسی بعدا نگوید شهیدش را ما دادیم بازسازی سوریه را کشورهای دیگر انجام می‌دهند. ☫به جمع سربازان گمنام بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/3617980416C11748e2114