eitaa logo
کشکول صلوات بر محمدوآل محمدص
240 دنبال‌کننده
26.4هزار عکس
27هزار ویدیو
208 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم درشب #میلادحضرت_امام_حسن_عسگری_ع #پدرحضرت_صاحب_الزمان_عج #درسال_١۴٠١ این کانال درایتاراه اندازی می‌شود. #بیادشهیدبسیجی_علیرضا_فرج_زاده_وپدرمرحوممون_کربلایی_حاج_هوشنگ_فرج_زاده. که در ایام چهارمین سالگرد درگذشتش هستیم #صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹با چه کسی مشورت کنیم؟🔹 ▫️اسْتَشِيرُوا فِي أَمْرِكُمُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم‏ 💡در امور خود با کسانی مشورت کنیدکه از پروردگارشان می ترسند . 📚«المحاسن» ج ۲ ص ۶۰۱ ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ سلام و بر امام ششم ع @dastanayekhobanerozegar
٠ 💟 💟 ➕چادر جهاد! 👈آمده بود مرخصی. داشتیم درباره منطقه حرف می زدیم. لابه لای صحبت گفتم: «کاش می شد من هم همراهت به جبهه بیایم! حرف دلم را زده بودم.» لبخندی زد و پاسخی داد که قانعم کرد. گفت: «هیچ می دانی سیاهی چادر تو از سرخی خون من کوبنده تر است؟! همین که حجابت را رعایت کنی، مبارزه ات را انجام داده ای.» 📚کاش با تو بودم، ص42، به روایت از همسر شهید 📌 که : ! زینب‏ گونه را که تر از است حفظ کن. ✨الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرَج✨ ✳️┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
١ سال چون مى‌گذرد يك شب يلدا دارد يار من بين كه به يك ماه دو يلدا دارد شب يلدا نخستين شب ماه دى است كه : شب اوّل چلّه بزرگ زمستان است و درازترين شب سال است؛ و مراد از يك ماه، چهره يار؛ و از دو يلدا دو زلف سياه درازش مى‌باشد. ✏️ کتاب 📕هزارویک کلمه، کلمه ۸۵۱ 💢کانال 👇 آی دی کانال:👇 کپی بدون ایدی کانال👈مجاز با . ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
💐💐💐💐💐💐💐🔶🔷 📚 دختر بچه کوچکی هر روز پیاده به مدرسه می‌رفت و بر می‌گشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده به سوی مدرسه راه افتاد… بعد از ظهر که شد، ‌هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت. مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل به دنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد. اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او می‌ایستاد ، به آسمان نگاه می‌کرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار می‌شد. زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار می‌کنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟ دخترک پاسخ داد: من سعی می‌کنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون ! در طوفانها ! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ همیشه فراموش نکنیم .┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
محمدرضا فرج زاده: 💠 ۶ راهکار قرآنی برای مقابله با جنگ شناختی ترکیبی در سوره‌ی حجرات 🔹۱-از رهبری جامعه پیشی نگیرید. ✨ ✨ 🔸۲- صدای خود را بالاتر از صدای رهبری قرار ندهید. ✨ ✨ 🔹۳-اگر فاسقی برای شما خبری آورد در مقام تحقیق و تبیین برآیید، به‌راحتی قبول نکنید. ✨ ✨ 🔸۴-اگر نزاعی بین مؤمنین رخ داد آتش بیار معرکه نباشید بین آن‌ها صلح و آشتی برقرار کنید. ✨ ✨ 🔹۵-مبادا گروهی از شما گروهی دیگر را مسخره کنند. ✨ ✨ 🔸۶- از بسیار گمان‌ها دوری‌کنید، زیرا برخی گمان‌ها گناه است. در کار یکدیگر تجسس نکنید. غیبت یکدیگر را هم نکنید. ✨ ✨ .┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ قرآن_خوانان @dastanayekhobanerozegar
٣ 📌وقتی می‌فهمد نبوده است ... 🌿 عشق آثار دارد و آن بی خود شدن است ... ☘ عاشق همیشه به یاد معشوق خود است ⬅️ تصویر رو مطالعه بفرمایید (ماجرای بسیار تامل برانگیز) 🆔 @shahid_farajzade ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ نتار روح مرحوم رجبعلی خیاط @dastanayekhobanerozegar
🌸🍃🌸🍃 شاید ضرب المثل “ارزن عثمانی، خروس ایرانی” رو شنیده باشید. در جریان نبرد با روزی فرستاده دولت عثمانی با دو گونی ارزن نزد نادرشاه شرفیاب می‏شود و آنها را در مقابل نادرشاه بر روی زمین می‏گذارد و می‏گوید : لشکر ما این تعداد است و از جنگ با ما صرفنظر بکنید. نادرشاه دستور می‏دهد دو خروس بیاورند و دو خروس را در برابر دو گونی ارزن قرار دهند و خروس ها شروع به خوردن ارزنها می‏کنند. در این هنگام نادرشاه رو به فرستاده عثمانی می‏کند و می‏گوید : برو به سلطانت بگو که دو خروس همه لشگریان ما را خوردند ! این ضرب‌المثل زمانی به کار می رود که کسی از کُری خوانی رقیب باک نداشته باشد و آن را با کُری قوی تری پاسخ بدهد واین گونه دو طرف با به رخ کشیدن قدرت خود بخواهند باج بگیرند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• مارا ببخش به برکت .┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥خدایا چگونه از تو تشکر کنم 🔥چگونه بگویم که من از تو ممنونم به خاطر این همه نعمت هایت به خاطر چشمانی که می بینند 🔥به خاطر قلبی که در سینه می زند 🔥به خاطر روزی بی منتت و به خاطر هزاران هزار دلیل که قادر به شمارش آن نیستم 🔥خداوندا من چگونه می توانم 🔥این همه لطف تو را جبران کنم من که از خود چیزی ندارم که نثار تو کنم چون هر چه دارم و ندارم را خودت به من داده ای 🔥واگر بگویم جانم را فدای تو کنم 🔥آن را نیز تو به من داده ای و در آخر می بینم که من از خود هیچ ندارم که فدای تو کنم جز اینکه شکر درگاه تو کنم 🙏🏻حاجت داری بگو خدایا شکرت🙏🏻 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• به برکت صلوات بر محمدوآل محمدص برای اینکه بنده ی خوبی نبوده ونیستیم ببخشمون وشکر گذارمون کن ┅═✼🍃🌷🍃✼═┅ @dastanayekhobanerozegar
📕 🌟 💫 از زمانی که بدون دغدغه جانشین پدر شد به دلیل ضعف روحی و جسمی همواره اطرافیان بر او تسّلط داشته و به انحاء مختلف جهت پر کردن جیب خود از او سوء استفاده می‌کرده‌اند. ✨تملّک اموال منقول و غیر منقول توسط اطرافیان پادشاه به طرق گوناگون انجام می‌گرفته است که این مثال می‌تواند پاسخگوی یکی از روش‌های درباریان باشد. « _شاه گاهی برای تفریح و زمانی برای انتخاب گردن‌ بند و تسبیح امر می‌کرد کیسه‌ی بیست و چهار من مرواریدی که در خزانه‌ی اندرون بود، بیرون می‌آوردند. 🔆روی این کیسه سفره‌ای از تافته‌ی مشکی گذارده بودند و سر آن به مُهرِ دستی پادشاه مُهر بود. بعد از وارسی مُهر دستور می‌داد سر کیسه را باز می‌کردند. سفره‌ی تافته را می‌گستردند و محتویات کیسه را میان سفره می‌ریختند. بعد از تماشا یا انتخاب تسبیح یا گردن‌ بندی که برای هدیه‌ی یکی از ملکه‌های اروپا لازم داشت یا اضافه‌کردن مروارید تازه‌ای که از سواحل خلیج فارس برای او هدیه آورده بودند سر کیسه را با مُهر دستی خود مُهر می‌کرد و کیسه را به خزانه می‌فرستاد. _شاه که از این رویّه‌ی شاه سابق خبر داشتند شاه را وا می‌داشتند. 🌟او کیسه‌ی مروارید را می‌خواست. محتویات آن در سفره پهن می‌شد. شاه ‌دانه‌های درشت آن را جدا می‌کرد و به سرِ پیشخدمتان نشانه می‌زد. آن‌ها هم از خوردن این تیر قیمتی خیلی دردشان می‌آمد. شکلک می‌ساختند و میمون ‌بازی در می‌آوردند که شاه نشانه زنی خود را تکرار کند و آن‌ها به جای یک تیر، هر یک پنج شش تا از این تیرهای شاهانه بخورند و یک مشت از این قماش کار‌ها که اکثراً قابل نوشتن نیست. 💫 یا نا خوش بود و حکیم‌الممالک او را می‌دوشید یا سلامت بود و خلوتیان با این بازی‌های خنک او را مشغول می‌داشتند. ‎‎‌‌‎ 👇👇👇 ✾📚 @Dastanayekhobanerozegar 📚✾ عاقبت بخیر بمیران به برکت بر محمدوآل محمدص