ظرفیتی بزرگ در راه تمدن سازی
#خاطرات_تبلیغی (۱)
◀️شب اول ماه مبارک توفیقی شد به همراه فرمانده حوزه مقاومت و چند نفر از فعالین فرهنگی شهر به منزل چهار نفر از معلمان پیشکسوت و ریش سفید بریم و به مناسبت هفته معلم، ازشون تقدیر و تشکر کنیم.
🔺 یکی از اون عزیزان همراه و همچنین یکی از معلمینی که به منزلشون رفتیم از برادران اهل تسنن بودن.
⭕️آنچه که توجه من را جلب کرد همین زندگی مسالمت آمیز برادران شیعه و سنی در کنار هم بود.
♦️خیرین اهل سنتی که در ماه مبارک برنج و مواد غذایی بین همه مردم توزیع می کردند و از شیعه و سنی بودن نمی پرسیدند، شیعیان خیری که به فقرای اهل سنت هم کمک می کردند،
معلمی از اهل سنت که نامش حاج علی بود. نماز جماعت عشاء و نماز تروایح رو به تاخیر انداخته بود تا از ما پذیرایی کنه(جاتون خالی سنگ تموم گذاشته بود)، توی کتابخونش تمام مجلدات تفسیر نمونه آیت الله مکارم وجود داشت و از بی انگیزگی دانش آموزان نسل جدید به خاطر فضای مجازی آلوده می گفت.
❇️این ها همه و همه باعث شد که به این مسئله فکر کنم که چرا با وجود این دغدغه های فرهنگی مشترک، نام مشترک، تفسیر مشترک، رفاقت مستحکم و... نباید از ظرفیت اهل تسنن در بستر تمدن سازی اسلامی استفاده نمود؟!
👈اختلافات اعتقادی به جای خود، کوتاه نیامدن از باورهای شیعی به جای خود، حتی مسئله اتحاد استراتژیک در برابر دشمن مشترک به جای خود، اما این مسئله تمدن سازی اسلامی شاید مسئله ایست که باید بیشتر توجه ما را به ظرفیت چندین ملیونی اهل تسنن جلب نماید.
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh
ناخوشی ها از دل بی ذوق ماست....
#خاطرات_تبلیغی (۲)
🔶امشب برای خرید با پسرم رفتیم توی شهر. خیلی بیشتر از حد انتظار مردم به ما احترام گذاشتند. همه مردم، نه فقط شیعیان!
🔸چند تا جوون موتور سوار از کنارمون رد شدند، یکیشون با صدای بلند گفت حاج آقا بوخورمت!😱 نمیدونم از باب متلک بود یا از باب تحبب!؟ ولی هر چی بود یه کم احساس کردم شاید جوونای سنی با ما حال نمیکنن. یه کم جلوتر جلوی یکی از همین موتوری ها وایسادم تا ازش آدرس نانوایی رو بپرسم، سلام کردم، اون جوون هم جواب داد، با پیش زمینه ای که از موتوری قبلی داشتم، احساس کردم سرد جواب سلامم رو داد، ولی دیدم یهو موتور رو روشن کرد گفت حاج آقا پشت سرم بیا! بنده خدا از تو کوچه پس کوچه رفت تا ما رو به نانوایی رسوند. زود در موردش قضاوت کرده بودم!
🔺اسم مسجد بزرگ اهل تسنن شهر، «علی بن ابیطالب» بود.
⭕️کسی که ما رو دعوت کرده بود میگفت پارسال اولین سالی بوده که روز قدس مشکل نداشتیم. سال های قبل تر روحانیونی که اینجا تبلیغ میومدن با مطرح کردن مسائل اختلاف برانگیز مذهبی تشنج ایجاد می کردند.
◀️من بهشون گفتم اکثریت روحانیت اینطور نیستند لکن روحانیونی که این روحیه رو دارند بیشتر انگیزه دارند مناطق سنی نشین تبلیغ بیان. و اساسا بعضی گروه های تبلیغی فقط به این مناطق اعزام دارند.
❇️البته به نظر من چه بسی هدف خوبی مثل مبارزه با نفوذ وهابیت پشتوانه این گروه های تبلیغی است اما امان از کج سلیقگی هایی که حتی شیعیان رو هم از ما میرونه چه رسد به اهل تسنن!
ناخوشی ها از دل بی ذوق ماست
ذوق اگر باشد همه دنیا خوش است*
✅یاد اون روایت امام صادق ع افتادم که فرموند حببونا إلی الناس و لا تبغضونا إلیهم...
ما رو نزد اهل سنت محبوب کنید نه مبغوض!
............................
*صائب تبریزی
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh
برگ برنده هایی حیاتی
#خاطرات_تبلیغی (۳)
🔺جاتون خالی اینجا به برکت بارندگی های زیاد، پر از حشرات و ملخ های جورواجوره.
🔸امشب با پسرم رفتیم تو شهر دنبال پشه کش و پماد و لامپ دفع حشرات.
ساعت نه و نیم شب بود، در کمال تعجب اکثریت مطلق مغازه ها با چراغ روشن به در مغازه شون قفل زده بودند، انگار که جایی رفته باشند زود برگردند.
👈یکی از اصحاب مسجد گفت حاج آقا بعد از نماز تراویح باید برای خرید برید.
❇️جالب بود! در شب های کوتاه اردیبهشت، وقتی که روزش رو در گرمای شدید منطقه جنوب روزه بودی، یک نماز یک و نیم ساعته، با این همه طرفدار، در حدی که تقریبا شهر خالی از اهل سنت میشه!
♦️اگه ذهنمون رو خالی کنیم از ماجرای «واعمراه» و «واابوبکراه»ی که مسلمین صدر اسلام در برابر مخالفت امیرالمونین علیه السلام با این نماز سردادند، انصافا این حجم از پایبندی به سنت ها و آیین های مذهبی شون قابل تحسینه!
🔺به گفته بعض اهالی مسجد، اکثریت اهل تسنن این شهر پنج نوبت در نماز های یومیه در مساجد حضور به هم میرسونند. به طوری که اهل سنت یک شهرستان بسیار کوچک و کم جمعیت مثل اینجا حداقل چهار مسجد بزرگ و آباد و شیک دارن!
👈یکی از رفقای شیعه از این عزم برادران اهل سنتمون اظهار تعجب می کرد، من گفتم شما اگه بخواید قضاوت منصفانه تری داشته باشید باید نماز تراویح رو با مراسمات چندین ساعته شب های محرم ما مقایسه کنید، باید با راهپیمایی عظیم اربعین مقایسه کنید، باید با شوق وصف ناپذیر شیعیان در زیارت بقاع متبرکه در طول سال مقایسه کنید، با جمعیت چند ملیونی سال تحویل در حرم امام رضا ع مقایسه کنید.
👈البته کم کاری ما شیعیان در توجه به نماز و جماعت و مسجد و قرآن توجیه پذیر نیست لکن ما چند تا ویژگی برجسته داریم که میتونن برگ برنده مون باشند:
◀️یکی اینکه سردمداران مناسک مذهبی ما(مثل هیئات و زیارات و اربعین و...) جوان ها هستند به خلاف اینجا که مساجد بیشتر شاهد افراد پا به سن گذاشته است تا جوانان.
◀️دوم اینکه ما در مناسک و عباداتمون بیشتر کیفی هستیم تا کمی، به خلاف برادران اهل سنتمان.
به عبارت دیگر ما خیلی عاطفی و اشکی و مناجاتی هستیم، به خلاف برادرانمان که بیشتر مناسکی و ظاهری (و قدری خشک) هستند.
⏪توجه به عشق و علاقه جوانان ما به اعتکاف و مناجات های شبانه و روضه های اهل بیت علیهم السلام و از آن طرف اهتمام برادرانمان به جماعات و ختم قرآن ها و نماز های طولانی می تواند روشنگر عرائضم باشد.
✅نکته آخر اینکه اقدام و حرکت انقلابی که نیازمند نیروی محرکه قوی است، با روحیه عاطفی ما سازگار تر است تا با روحیه مناسکی آن ها...
والله اعلم....
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh
📝یک جمعه شیرین!
#خاطرات_تبلیغی (5) / رمضان98
🔹بعد از چهار روز آماده کردن منبر و روضه و اجرای کلاس برای بیست سی تا بچه قد و نیم قد، خودم رو آماده کرده بودم برای جمعه که به برکت نماز جمعه یه نفسی بکشیم و منبر و نماز جماعت ظهرمون و کلاس عصرمون تعطیل بشه!
🔹دیشب از یکی از اصحاب مسجد پرسیدم نماز جمعه کجا برگزار میشه؟ گفتند نماز جمعه اهل تسنن؟ گفتم نه نماز جمعه خودمون! گفتند اینجا فقط اهل سنت نماز جمعه دارن!
🔹باور کنید خیلی ناراحت شدم! انگار دنیا رو روی سرم خراب کرده باشند! البته نه به خاطر اینکه اونا نماز جمعه دارند و ما نداریما! نه! به خاطر اینکه باید برای جمعه هم منبر آماده می کردم!
اما به هر حال کلاس عصرمون با بچه ها تعطیل بود. منم فرصت رو غنیمت شمردم و پیشنهاد یه تفریح خونوادگی رو دادم.
🔹جاتون خالی رفتیم یک سدی ۱۲کیلومتری شهر. یه دریاچه به نسبت زیبا، در کنار یک کوه به نسبت سبز، و ما هم ده پانزده تا آدم به نسبت خوشحال که کفشامون رو کنده بودیم و توی آب قدم می زدیم!
🔹فرصت رو غنیمت شمردم ازشون پرسیدم این چند تا دولت گذشته برای منطقه شما کاری هم انجام دادند یا نه؟ جوابشون دقیقا قابل پیش بینی بود: غیر از دوره اول احمدی نژاد دیگه هیچی! همین سد هم یادگاری همون موقعست.
👈عجیبه! هرجا میریم اگه کاری براشون انجام شده مربوط به همون دوره چهار ساله هست. قبل از اون زمانی که درگیری های جناحی و فردی و حب و بغض ها مانع خدمت رسانی و همدلی مون بشه...
🔹منم دیدم فرصت خوبیه که یه منبر براشون برم! البته نه از بالای منبر، بلکه از توی آب و با پاچه و دشداشه تا زانو بالا زده!
✅بهشون گفتم در طول تاریخ این انقلاب هر موقع به ارزش ها و گفتمان امام و انقلاب پایبندتر بودیم، نعمت های الهی هم بیشتر به سمتمون سرازیر شده و پیشرفتمون هم بهتر بوده:
ولو ان اهل القری امنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض...
اگر اهل آبادی ایمان می آوردند و پرهیزگاری می کردند، هرآینه برکات آسمان و زمین را بر رویشان می گشودیم....
🔹اون ها هم با پاچه های تا زانو بالا زده سر تکون می دادند و میگفتند: احسنت! درسته!
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh
🔻اولیاء خدا بی نام و نشانند...
#خاطرات_تبلیغی (6) / رمضان98
🔹یه سری آدم ها خیلی توجه من رو جلب می کنند. تا حالا هر مسجدی رفتم حداقل یکی دو مورد از این ها رو شناسایی کردم.
آدمایی که ظاهرشون خیلی ساده و سطح پایینه و اطرافیان کمتر بهشون توجه می کنند ولی دل دریایی شون از تو چشم های همیشه خیسشون نمایانه!
👈این آدم ها چند تا ویژگی مشترک دارند:
✔️پای منبر به ادنی مناسبتی اشکشون جاری میشه.
✔️کبوتر مسجدند و همیشه قبل از امام جماعت تو مسجد حضور دارند حتی نماز صبح!
✔️خیلی خیلی خیلی متواضع و بی شیله پیله هستند. و در گوشی بگم: مردم خیلی حسابشون نمیکنن!
🔹خیلی بهشون غبطه میخورم! امثال ما اگه یه وقت هم از قضا حال معنوی ای بهمون دست بده همه متوجه میشن و با نگاهاشون و التماس دعاهاشون فقط بر عجب و تکبرمون اضافه می کنند.
🔹تو این مسجدی که اومدم تبلیغ یکی از همین اولیاء خدا حسابی توجه من رو به خودش جلب کرده. یه پیرمرد دهاتی با ظاهری کارگری، با ریش های بلند و لباس هایی ژولیده، بسیار متواضع و خاکی....
(مترصد یک بهانه هستم که ازش عکس بگیرم و براتون بفرستم!)
🔹هر وقت میام مسجد، اون قبل تر از من اومده! از اول تا آخر منبر گوش میده، جاهایی که منبر احساسی میشه راحت اشکش جاری میشه، روضه ها رو همیشه گریه میکنه. گاهی بعد روضه میاد پیش من، انگار که هنوز از گریه دلش خالی نشده باشه، از نوار های مرحوم کافی میگه و گریه میکنه.
👈یه روز قبل نماز اومد پیشم سفره دلشو باز کرد. می گفت ۱۵سال امارات کار می کرده. دبی و ابوظبی. می گفت اونجا هم همین قدر ریش هام بلند بوده با این تفاوت که الان دیگه سفید شدن. از عشق وافرش به امام و انقلاب می گفت. اینکه یه رادیو داشته که اونجا همیشه اخبار امام رو پیگیری می کرده.
🔹می گفت یه بار همون اوایل انقلاب آیت الله خامنه ای و خلخالی اومده بودند بحرین، ما هم رفتیم استقبالشون. استقبال مردم و شعار هایی که می دادند بی نظیر بوده.
میگفت که هنوزم عاشق انقلاب و آقا هست.
خوشا آنانکه الله یارشان بی....
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh
🔻تألیف قلوبی که در دسترس است...
#خاطرات_تبلیغی (7) / رمضان98
🔹وقتی برای تشییع جنازه پدر خانوم سید عزیزمون، به قبرستان اهل سنت رفتم، احساس کردم که برخورد اهل سنت نسبت به مواقع دیگه گرم تر و مهربانانه تر هست.
🔹بعدا یکی از جوون های شیعه که رفقای سنی هم داشت بهم گفت که همه ازتون تعریف می کردند که چه آخوند خاکی ای بود! تا حالا هیچ آخوندی پاشو تو قبرستون ما نذاشته بود!
خلاصه میگفت حسابی باعث تألیف قلوب شده.
✅به حکمت کلام امام صادق ع پی بردم که فرمودند: «....و تشهدون جنائزهم»
در تشییع جنازه هایشان شرکت کنید...
👈یادم به نقلی* افتاد که میرزای شیرازی از شیعیان پرسیده بود کسی هلال شوال را دیده؟ کسی ندیده بود. از اهل سنت می پرسند یک نفر شهادت به رؤیت می دهد. بلافاصله میرزا اعلام عید می کند!
اهل سنت خوشحال می شوند و حسابی سبب تألیف قلوب می شود.
🔹به میرزا می گویند چطور با شهادت یک سنی اعلام عید کردید؟ فرموده بودند قبل از آن خودم ماه را دیدم، خواستم از آنان دلجویی شده باشد.
❗️راستی! ظاهرا سیدصادق شیرازی از خاندان میرزای شیرازیست!!!
..............................
*کتاب جرعه ای از دریا(آیت الله شبیری زنجانی)
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh
🔻نیمه پر لیوان
#خاطرات_تبلیغی (۸)/رمضان۹۸
🔹اینجا در مجاورت خانه عالم، یک پیرمرد و پیرزن زندگی می کنند که خیلی به ما لطف دارند.
🔹 پریشب دقایقی رفتیم خونشون. خاله صغری میگفت خدا اول چهار تا دختر بهمون داد، بعدش چهارتا پسر. همیشه همسایه روحانیون بودیم و باهاشون حشر و نشر داشتیم. این بچه ها هم کنار روحانی ها بزرگ شدند. به خاطر همین این عیسای ما علاقه مند به طلبگی شد و رفته قم حوزه صدوقی.
🔹مشخص بود که خودشون هم از اینکه پسرشون طلبه شده رضایت دارند. در مجموع احساس کردم از این سی سال همسایگی با روحانیون راضیند.
🔹ابازوجه بنده فرهنگی هستند. مثل بقیه فرهنگی ها چندین سال اول خدمتشون رو در روستا بودند.
🔹شبیه همین حرف ها رو هم از ایشون شنیدم. می گفتند همیشه روحانیون اعزامی به روستا رو به خونشون دعوت می کردند تا بچه هاشون از اون ها تاثیر بپذیرند.
🔹ایشون هم چندین تا رفیق طلبه دارند و خانوادتا از حشر و نشر با طلاب خاطرات رضایت بخشی داشتند، تا حدی که طلبه بودن بنده در زمان خواستگاری براشون یک پون مثبت حساب میشد نه منفی!!!
(البته نمیدونم تجربه ی داماد طلبه ای مثل من خاطرات گذشته رو خراب کرده یا نه؟!)
🔹پدر بنده سالیان سال مدیر حج بودند. و به همین واسطه قهرا با روحانیون کاروان ها مرتبط بودند، بعضا در حد ارتباطات خانوادگی.
🔹وقتی من عزم عزیمت از دانشگاه به حوزه کردم، از همه موافق تر پدرم بود.
✅نمیدونم شاید ما داریم زیادی خودزنی میکنیم! شاید فقط داریم نیمه خالی لیوان رو میبینیم! این مشاهدات حقیر که همگی ناظر به این مطلب بود که مردمی که بیشتر با روحانیت مرتبطند، بیشتر هم از اون ها راضیند.
🔹اولین باری که این ایده به ذهنم خطور کرد وقتی بود که تازه اومده بودم قم. دیدم در شهری که بیشترین حشر و نشر رو با روحانیت دارند، خبری از نگاه منفی به روحانیت نیست. نگاهی که در شیراز ما کاملا مشهوده.
🔹وقتی توی قم برای اجاره خونه تماس می گرفتم، تا می فهمیدند طلبه هستم استقبال بیشتری می شد و واقعا حاضر بودند کم تر کرایه بگیرند ولی ما مستأجرشون بشیم.
🔹گاهی توی سایت دیوار به عنوان یک پارامتر مثبت قید می کردند صاحب خونه روحانیه.
👈یه روز شیراز داشتم پیاده رو منزل پدرم رو جارو میزدم. پدرم با همسایه چند متر اون طرف تر نشسته بودند. صداشون رو میشنیدم که از پدرم پرسید شغل پسرت چیه؟ پدرم گفت طلبه. اون آقا گفت قدیم کازرونی ها یه ضرب المثلی داشتند که «نون تو گازن! گازم تو جادن!» (ترجمش این میشه که پول و نون توی رانندگی ماشین بزرگه!) ولی امروز دیگه باید بگیم که نون تو آخوند شدنه!
🔹شبیه این حرف ها رو یکی از آشناهای خیلی دورمون توی ختم مرحوم عموم وقتی از قم تازه رسیده بودم و توی خونه عموم داشتم اشک هام رو پاک میکردم، چشم تو چشم من بهم گفت!!!
✅شاید منشأ این نگاه عجیب و غیرواقعی نسبت به روحانیت این باشه که اونها از سویی ارتباطی با بدنه روحانیت ندارند و از سوی دیگه روحانیون مسئولی رو مشاهده می کنند که بعضا بسیار مرفهند و اون ها رو مسبب مشکلاتشون میدونند.
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh
🔻بعد از جناب مولی، مشکل گشا ریال است!!!
#خاطرات_تبلیغی (۹)/رمضان۹۸
🔹چند شبی بود که مردم با محبت اینجا مدام افطاری دعوتمون می کردند. اطلاعات جدیدی در رابطه با اهل سنت این منطقه کسب کردم.
🔹مثلا یکی از شب ها یکی از معلم های مسجدی دعوتمون کرد تا برای تنفس و استراحت به پارک روستای کناری بریم. روستایی تمام سنی. استقبال مردم برام عجیب بود! همه جلو میومدند و خوشامد میگفتند! از بچه کوچیک گرفته تا بخشدار و تا پیرمرد نگهبان پارک.
🔹با یک آقای مسن سر صحبت رو باز کردم. میگفت خواهر مرحومش بچه دار نمیشده و این پارک رو به عنوان خیرات اون درست کردند.
جاتون خالی باقلا آورده بودیم بخوریم. این آقا رو هم کنارمون نشوندیم تا هم سفره مون بشه. احترامی که این مرد سنی برای یک روحانی شیعه قائل بود، خارج از حد انتظارم بود! میگفت امسال به برکت حضور شما، هوا خوب شده و خبری از گرما نیست!!!
❗️وقتی این آقا رفت، تعجبم را برای رفقای مسجدیمون بازگو کردم. میگفتند مردم سنی این روستاها همینطور بی تعصبند. متعصب ترین هاشون همون هایی هستند که توی شهر ما هستند.
🔹بهانه ای شد تا با رفقامون سر بحث را درباره اهل سنت شهر باز کنیم.
🔹یه نکته جالبی رو که از چندین طریق و به تواتر متوجه شدم این بود که همه ساله در آستانه ماه مبارک رمضان، مبالغ خوبی از کشور های عربی حاشیه خلیج فارس، برای اطعام اهل سنت شهر، ارسال می شود. مثلا امسال چند تن گوشت (خانه ای 5کیلو) توزیع شده است. یا مقادیر خوبی برنج و مبالغی وجه نقد.
قدری طبیعی است که به سبب این مرسولات، دغدغه اقتصادی شان در ماه مبارک کمتر شود و به تَبَع، انتظار بیشتری از آن ها برای شرکت در جماعاتی مثل تراویح وجود داشته باشد.(۱)
🔹"اصالة الصحه فی فعل المسلم" اقتضا می کند که این وجوهات را از محل زکات شیوخ خلیج بدانیم. اما به هر حال هر چه که هست، بالوجدان اثر خوبی بر تمایل افراد به عبادات و رفع موانع عبادت دارد.(۲)
💰یا می گفتند فردی سنی در محلشان با مسجد شیعیان مرتبط بوده و متمایل به شیعه شده بوده که برایش ماشینی گران قیمت در کشورهای حاشیه خلیج فارس فراهم میکنند تا منصرف شود. (که البته شده بود!!!)
🔹از جای دیگری خبر رسید که به واسطه امثال همین کمک های مالی و مساعدت های درون مذهبی ای که بین خودشان وجود دارد، فقر چندانی در بین این عزیزان وجود ندارد و دغدغه اقتصادی کمتری بینشان حاکم است و از سوی دیگر در مساله تولید نسل، پیشگیری را از گناهان کبیره می دانند و پس از زایمان، بانوان تا مدتی مساعدت های فراوانی نسبت به یکدیگر دارند.
👈 نتیجه قابل پیش بینی است! گفتن ندارد!
✅به هر حال چه نتیجه را بپسندیم و چه نپسندیم، لاتثریب علیهم الیوم! آن ها کار خلافی مرتکب نشده اند. این نتیجه عمل به این دستورات اسلامی است: انفاق و اهتمام به امورات برادران دینی.
فلاتلوموهم و لکن لوموا انفسکم!(۳)
👈یاد آن مصرعی افتادم که استاد بلاغتمان بعضا می خواند:
بعد از جناب مولی، مشکل گشا ریال است!!!
..........................
۱.پیش تر در #خاطرات_تبلیغی (۳) درباره اهتمام مردم شهر به نماز تراویح و بسته بودن مغازه ها مطالبی نگاشته بودم.
۲.اگر به هر دلیلی بحث ما را مجرای اصاله الصحه ندانستید، ذهن ها ناخودآگاه به سمت دول عربی ای مثل سعودی می رود!
۳.متون عربی موجود در این بند هیچکدام آیه قرآن نیستند و صرفا شبیه سازی ای است که از آیات قرآن ایده گرفته شده است.
👈ان شاالله به زودی اطلاعات کامل تری درباره مسائل مطرح شده در این خاطره خواهم گفت...
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh
🔻ثمره وحدت...
#خاطرات_تبلیغی (10)/رمضان98
👈اگر کسی فکر می کند وحدت بما هی وحدت مطلوب ماست و در مسیر وحدت بناست باورهای مذهبی فدا شود، حتما این مطلب را مطالعه کند:
🔹در این سفر تبلیغی، بنده تنها به روایات حسن معاشرت با عامه و روایتی همچون «....و تشهدون جنائزهم» عمل نمودم و نتیجه هم بحمدالله شد تمایل مردم، رفع حساسیت ها و حضورشان پای منبر.
🔹طبیعی بود که در سایه حضور مردم و رفع حساسیت ها، خداوند توفیق دهد بیشترین دفاعیات را از مذهب حقه داشته باشیم. تا جایی که لیالی قدر که شلوغ ترین مراسماتمان بود، بخشی از منبر هر شب را به اثبات ولایت و خلافت بلافصل امیرالمونین علیه السلام از صحاح اهل سنت اختصاص دادیم. مطالبی که بیان کردیم، همان محتوایی بود که به گفته آیت الله قزوینی حاصل تلاش سالیان سال مناظره با وهابیت و اهل سنت است و اکنون در سایت ولی عصر عج موجود است.
شب بیست و سوم گفتم ما این همه دلیل بر اثبات ولایت و خلافت امیرالمونین ع بیان کردیم، شما بگردید تنها یک دلیل بر خلافت خلیفه اول پیدا کنید!
🔹 حتی نبوی مشهورِ "کلهم فی النار الا امه واحده" را خواندم که همه بدانند فرقه ناجیه تنها یک فرقه است نه بیشتر و باقی یا مستضعفند یا مأواهم النار!
بعد از منبر یکی از مخاطبین، متاثر از همین روایت، تصمیم گرفت مادرش را به فرقه ناجیه دعوت کند.
🔹به لطف خدا هم مخاطبین به ما گرایش پیدا کردند و هم به خاطر منش وحدتی و به دور از حاشیه مان، حساسیتی روی ما نبود. ما نیز به اعتقادات کسی توهین نمی کردیم! همه تاریخ قطعی بود و روایات مورد قبول فریقین!
👈اما اگر رفتار های ما طور دیگری بود، قطعا نتیجه فرق داشت!
مثلا اگر سر این مسئله که جایی، پس از نام مبارک علی بن ابیطالب ع، «کرم الله وجهه» است نه «علیه السلام»، جدال راه انداختیم، یا در تجمعات مشترکی مثل روز قدس که مظهر وحدت است، به بهانه فاسد المذهب بودن فلسطینیان شرکت نکردیم، یا اهل اقداماتی از این دست بودیم، دیگر نباید انتظار داشته باشیم که حساسیتی روی ما و کلاممان نباشد! نباید از مردمی که عمدتا دوست دارند زندگی به دور از حاشیه و جدالی داشته باشند،انتظار داشته باشیم جماعت زیادی پای منبرمان بیایند و موقع دفاع ما از باور های شیعی نگویند: «فلانی باز هم شروع کرد! »*
🔹به یاد دارم کلیپی از یک عالم وهابی سعودی دیدم که به قدری از جمهوری اسلامی بد می گفت و عصبانی بود که از عصبانیت سرش را به قاب عکس پشت سرش کوبید!
چنین رفتاری خیلی برایم عجیب بود! مگر جمهوری اسلامی از ابتدا تا کنون بر طبل وحدت شیعه و سنی نکوبیده است؟ این حجم از عصبانیت چرا نسبت به جریان دیگری در تشیع که چندین شبکه ماهواره ای در ناسزاگویی به مقدسات اهل سنت دارند، وجود ندارد؟! چرا مشکل اساسی خود را جمهوری اسلامی می دانند نه آنان؟!
💎پاسخ روشن است! اگر ثمره وحدت را می خواهید ببینید، به نیجریه ای نگاه کنید که قبل از انقلاب حتی یک شیعه هم نداشته است!
جوانِ انقلابیِ سنی مذهبی به نام زکزاکی را ببینید که اوایل انقلاب خدمت امام راحل رسید و به توصیه ایشان، جنبشِ اسلامیِ نیجریه را تحت تأثیر باور های امام و انقلاب شکل داد و ثمره آن جمعیت بین ده تا بیست ملیونی شیعیان انقلابی و مبارز نیجریه است!
👈جالب است! امام ایشان را دعوت به تشیع ننمود بلکه دعوت به مبارزه و فعالیت های اسلامی کرد!
✅القصه رفقا! بدانیم که دفاع از ولایت به قیل و قال و مجادله و دوری گزیدن از مخالفین نیست! بهترین راه تعامل، همان راهی است که خود اهل بیت ع به ما نشان داده اند که "حببونا الی الناس و لاتبغضونا الیهم".
................
*این مثال ها الزاما مربوط به سفر امسال نیست.
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh
🔻تلاشی برای فهمیدن باور های کلامی اهل سنت
#خاطرات_تبلیغی (11)/رمضان98
🔹همیشه سوالاتی درباره اهل سنت در ذهن داشتم که علاقه مند بودم از زبان خودشان جواب بگیرم. مثلا میخواستم بدانم با این همه روایتی که از رسول الله ص درباره ولایت و حتی خلافت امیرالمونین ع نقل شده است، چه می کنند؟ اگر هم بناست هر کدام را جداگانه توجیه کنند، قاعدتا باید برای خلافت ابوبکر دلیل محکم تری داشته باشند که اشکالات قبلی بر آن ها وارد نباشد، آن دلیل چیست؟
دوست داشتم بدانم چه موضعی نسبت به وهابیت و ابن تیمیه و آل سعود دارند؟ در مقابل چه موضعی نسبت به جمهوری اسلامی و شیعیان دارند؟
یه مدت هم سوالات جالبی ذهنم رو مشغول کرده بود! مثلا آیا اون ها هم مثل ما گریه می کنند؟ روح عبادت و تضرع و اشک دارند؟ برای رحلت رسول الله ص گریه می کنند یا نه؟!
🔹این ماه مبارک فرصت خوبی بود که بتونم سوالاتم رو از خود اهل سنت بپرسم. یک شب گوشی همراه رو برای تعمیر به مغازه بردم، وارد مغازه که شدم یک جوان دشداشه پوش رو دیدم که با دیدن من سلام و احوالپرسی گرمی کرد. گفتم جالبه! شما دشداشه دارید! اهل اینجا نیستید؟ گفت چرا اهل همینجام! مغازه دار ادامه داد: حاج آقا همکارتونه! شیخه! گفتم شیخ اهل سنت؟ گفت بله! قدری خوش و بش کردیم و شماره همراهش رو گرفتم. گفتم شیخ! ما رو حوزه علمیه تون راه میدید یا نه؟! با خنده گفت تشریف بیارید!
🔹خب! این از نفر اول! الان یک نفر برای سوال پیچ شدن در لیستم وجود داره! چند روز بعد، ماجرای آشنایی با این شیخ را در یک مهمانی به چند نفر از اهل مسجد گفتم. متوجه شدم ایشان در مالزی دکترا گرفته و شیخ باسوادی است و قدری هم نسبت به بقیه منش افراطی تری دارد!
عالی بود! راست کار خودم! تازه وقتی فهمیدم در یکی از رشته های علوم انسانی دکترا گرفته، سوالات جدید تری هم در ذهنم شکل گرفت، مثل اینکه چه نگاه هایی در بین اهل سنت نسبت به تحول در علوم انسانی و اسلامی سازی آن ها وجود دارد؟ چون یادم هست می گفتند استاد ما دکتر خسرو باقری اولین بار نظریه تربیت اسلامی خود را مدت ها قبل در همایشی در مکه ارائه کرده بودند. این یعنی آن ها هم چنین دغدغه هایی دارند.
به هر حال مترصد فرصتی بودم که بعد از تراکم برنامه های جشن میلاد امام حسن ع و لیالی قدر با ایشان تماس بگیرم و قرار ملاقاتی بگذارم.
🔹نفر دوم لیست بنده، امام جمعه اهل سنت آنجا بود!
نفر سوم، یکی از بزرگان محل بود که اطلاعاتش درباره اهل سنت بسیار بسیار کامل بود.
نفر چهارم هم من حیث لایحتسب به لیست ما اضافه شد! همان شیخی که در تشییع جنازه یکی از اهالی، در قبرستان اهل سنت نزد بنده آمده بود و ده دقیقه- یک ربعی توانسته بودیم با یکدیگر صحبت کنیم.
🔹اما نفر اول لیست که برگ برنده ما هم بود، بعد از چند تماس و قرار ملاقات، متاسفانه گوشی همراهش را جواب نداد! به قول امیرالمومنین ع عرفت الله بفسخ العزائم!
البته باز هم به مقتضای اصاله الصحه فی فعل المسلم، جواب ندادنش را به خاطر ازدحام فعالیتش می دانیم نه چیز دیگری!
🔹این از گزینه اول! با گزینه دوم اما ده دقیقه ای در عید فطر دیدار و گفتگو کردیم لکن بیشتر به مسائل کلی شهر و مشکلات مردم گذشت. مقصرِ این مورد خودم بودم که قدری دیر جنبیدم که «الفرصة تمُرُّ مَرَّ السحاب» .
👈اما دو گزینه آخر بسیار مفید واقع شدند! با گزینه سوم که انصافا بسیار پر اطلاع و منصف بود، دو جلسه مفصل نشستیم و اطلاعات فراوانی کسب نمودیم.
ملاقات قبرستانی(!) ما با نفر چهارم لیست هم اطلاعات خوبی درباره رویکرد های کلی علمای اهل سنت ایران نصیبمان نمود.
🔹در مجموع اطلاعات خوبی کسب شد که در خاطره تبلیغی بعدی ان شاالله بیان می شوند...
مطلب ادامه دارد...
........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh
🔰 عشق حسین است چه ها میکند؟!
#خاطرات_تبلیغی (۱۲) / رمضان۹۸
🔹بعد از چند روز تلاش مستمر برای برگزاری جشن میلاد امام حسن ع، همسر و بچه هام حسابی خسته شده بودند. گفتند بعد افطار از خونه بریم بیرون. پیشنهاد دادند بریم یک سری به حسینیه بزرگ شهر که هنوز افتتاح نشده بزنیم.
🔹یک سوله خیلی بزرگ بود با حیاتی بزرگ تر.
خواهری که از همسایه های حسینیه بود برای راهنمایی ما آمد. ایشون هم از اهالی مسجد محل تبلیغمون بود و هم دوست همسرم.
🔹اصلا وضع اقتصادی خوبی نداشتند، پسر کوچیکش توی کلاس قرآن پسر بچه ها و دو تا دخترش توی کلاس دختربچه ها از فعال ترین های کلاس بودند.
🔹وقتی رسیدیم، پسر بزرگش زیر نور یه لامپ که با سیم حدودا پنجاه متری از خونه شون برق میگرفت، مشغول کندن چاه برای حسینیه بود.
🔹میگفت به خاطر مشکلات مجوز، به اینجا برق ندادند، بدون برق هم کار ها پیش نمیره.
سنگ فرز، روشنایی، دریل و خیلی چیزای دیگه به برق زیادی نیاز دارند.
🔹 شوهرم وقتی دید اوضاع اینطوریه گفت از خونمون برای حسینیه انشعاب برق میکشیم.
👈[ قبلا همسرم بهم گفته بود که یخچال ندارن و نمیتونن گوشت نگه دارن ولی الان تازه فهمیدم به خاطر برق سنگ فرز یخچالشون سوخته]
🔹میگفت به شوهرم گفتم ما که وضع مالیمون خوب نیست نمیتونیم لوازم خونه بخریم، نوسانات این برق هم یخچالمون رو سوزونده بقیه رو هم میسوزونه، چه کنیم؟!
💎اما ببینید جواب شوهرش که سر دوراهی گیر کرده بود؛ لوازم خونه یا برق حسینیه:
زن! تا وقتی حسینیه امام حسین ع برق نداره به من چیزی نگید!
یخچال که خوبه اگه همه لوازم خونم هم بسوزه برق اینجا رو قطع نمیکنم....
⁉️اولش نمیدونستم چی بگم؟! آخه معلوم نبود این زن داره از شوهرش شکایت میکنه و از من میخواد قضاوت کنم یا داره بهش افتخار میکنه و از من میخواد تحسینش کنم؟!
👈جملاتش شکایت گونه بود ولی لحنش افتخار آمیز و حماسی! به قول حافظ زان یار دلنوازش شکری بود با شکایت!
هم از بی یخچالی شکایت داشت و هم به شوهرش افتخار میکرد!
🍀از شوق وافری که نسبت به اتمام مراحل ساخت حسینیه داشت معلوم بود که اگر شکایتی هم هست شکایتیست عاشقانه....
✅ گفتم حسین جان تو چه کردی با این دل ها؟! توی این فقر و نداری چطور دارن به عشق تو از اندک داراییشون میگذرن؟!
کدام معشوقی تو این دنیا میتونه اینطور از عاشقاش دلبری کنه که تو میکنی؟!
إن لِلحسین حرارةً في قلوبِ المؤمنین، لاتَبرُدُ أبدا....
💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/911671316C274de32b2e
🔰دل پردرد پامنبری های قرآنی!
#خاطرات_تبلیغی (محرم۹۸)
🔹روی منبر گفتم یکی از اساتید نقل می کرد که مراجعات مکرری داشتم از دانشجویانی که صاحب فرزند نمی شدند.[ظاهرا آمارش در بین مردان، از هر چهار نفر یک نفر است(البته قبل از درمان)]
🔹ایشان توصیه کرده بود که این آیه از قرآن را در قنوت نمازها بخوانید:
رَبِّ هَبْ لى مِنْ لَدُنْكَ ذُرِيَّةً طَيِّبَةً اِنَّكَ سَميعُ الدُّعاء
👈گفتند اثرش شگفت انگیز بود!
🔹بعد، این مطلب را گفتم که ظاهرا آیات قرآن غیر از ثوابی که دارند اثراتی هم بر عالم خارج می گذارند.
❓پرسیدم شب ها قبل از خواب چه آیه ای را میخوانید که صبح بیدار شوید؟
گفتند آیه آخر سوره کهف.
🔹گفتم آیت الله #حسن_زاده در کتاب "انسان در عرف عرفان" نقل می کنند که بین الطلوعین در حال قرائت قرآن بودم که فلان آیه، به فلان شکل بر من تمثل پیدا کرد.
✅ پس ظاهرا آیات قرآن یک ملکوتی دارند فراتر از الفاظشان و اثراتی هم می توانند بر عالم خارج بگذارند.
⁉️ [برای تلطیف فضا گفتم:]مثلا شما به #پلیس_راه که می رسید کدام آیه را می خوانید؟!
انتظار داشتم که آیه "و جعلنا..." را بگویند ولی تسلط قرآنیشان عالی بود! هر کس یکی از آیات عذاب را میخواند، مثلا یکی گفت:
وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا
😂
🔹جهت مزاح گفت، غرضی نداشت و نمیخواست زحمات شبانه روزی مأمورین عزیز راهور را زیر سوال ببرد ولی ناخودآگاه یادم به خاطره ای از دوران دبیرستان افتاد؛
🔹 زمانی که من به عنوان یک انقلابی محکم شناخته می شدم. در حدی که دانش آموزان و دبیرها من را نماینده نظام و دولت در کلاس می دانستند!!
🔹مثلا به من می گفتند چرا پلیس ها #رشوه می گیرند؟! و من به شدت انکار می کردم! به قدری با اطمینان گفتند که به شک افتادم! از آن موقع تا چند سال پیش که خداوند به ما مرکبی عنایت فرمود، هر وقت سوار اتوبوس می شدم و با راننده صحبت می کردم، این سوال را می پرسیدم که آیا این قضیه واقعیت دارد؟!
🔹از حدود 20راننده پرسیدم! و متاسفانه جواب همگی یک چیز بود! و معمولا خاطرات بامزه ای تعریف می کردند از راننده های تازه وارد از همه جا بی خبر!
👈البته از آن سال تا کنون ان شاالله همه چیز عوض شده! فقط احتیاطا باید این حدیث تکان دهنده را در تمام اماکن مورد ابتلاء نصب نمود:
💎 قال رسول الله ص: إيّاكُم و الرّشوَةَ ؛
فإنّها مَحضُ الكُفرِ و لا يَشُمُّ صاحِبُ الرّشوةِ رِيحَ الجَنَّةِ .
از رشوه گرفتن دورى كنيد ؛
كه آن كفر محض است و رشوه گير بوى بهشت را استشمام نمى كند.(بحار الأنوار: ۱۰۴/۲۷۴/۱۲)
#رشوه
#آبروی_اسلام_و_انقلاب
💠به کشکول یک طلبه بپیوندید🔰🔰🔰
http://eitaa.com/joinchat/911671316C274de32b2e
🔰 مسیر ناهموار طلبگی...
#خاطرات_تبلیغی (محرم98)
👈بعد از منبر آمد پیش من:
-حاج آقا! میخوام طلبه بشم، خوبه؟
-چندمی؟
-نهم
-درسِت خوبه؟
-عالی!
-واقعا علاقه مندی؟ یعنی جوگیر نشدی؟
-واقعا علاقه مندم.
-خانوادت راضین؟
-بله!
-پس باید بگم که بهترین جای دنیا حوزهست. البته باید قم بری.
-حاجی راستی مهندسی مکانیک چطور رشته ایه؟ خوبه؟
-😳 پسر مگه نمیخوای طلبه بشی؟! با مکانیک چیکار داری؟!!!!!
-حاجی میخوام طلبه بشم ولی برای درآمد زندگیم چیکار کنم؟ در کنارش مگه نباید یک درآمدی داشته باشم؟
-[لحظاتی سکوت و در ماندنگی از جواب!].......
❓شما بودید چه جوابی می دادید؟
#معیشت_طلاب
@KashkooleTalabeh
هدایت شده از کشکول یک طلبه
🔻اولیاء خدا بی نام و نشانند...
#خاطرات_تبلیغی (6) / رمضان98
🔹یه سری آدم ها خیلی توجه من رو جلب می کنند. تا حالا هر مسجدی رفتم حداقل یکی دو مورد از این ها رو شناسایی کردم.
آدمایی که ظاهرشون خیلی ساده و سطح پایینه و اطرافیان کمتر بهشون توجه می کنند ولی دل دریایی شون از تو چشم های همیشه خیسشون نمایانه!
👈این آدم ها چند تا ویژگی مشترک دارند:
✔️پای منبر به ادنی مناسبتی اشکشون جاری میشه.
✔️کبوتر مسجدند و همیشه قبل از امام جماعت تو مسجد حضور دارند حتی نماز صبح!
✔️خیلی خیلی خیلی متواضع و بی شیله پیله هستند. و در گوشی بگم: مردم خیلی حسابشون نمیکنن!
🔹خیلی بهشون غبطه میخورم! امثال ما اگه یه وقت هم از قضا حال معنوی ای بهمون دست بده همه متوجه میشن و با نگاهاشون و التماس دعاهاشون فقط بر عجب و تکبرمون اضافه می کنند.
🔹تو این مسجدی که اومدم تبلیغ یکی از همین اولیاء خدا حسابی توجه من رو به خودش جلب کرده. یه پیرمرد دهاتی با ظاهری کارگری، با ریش های بلند و لباس هایی ژولیده، بسیار متواضع و خاکی....
(مترصد یک بهانه هستم که ازش عکس بگیرم و براتون بفرستم!)
🔹هر وقت میام مسجد، اون قبل تر از من اومده! از اول تا آخر منبر گوش میده، جاهایی که منبر احساسی میشه راحت اشکش جاری میشه، روضه ها رو همیشه گریه میکنه. گاهی بعد روضه میاد پیش من، انگار که هنوز از گریه دلش خالی نشده باشه، از نوار های مرحوم کافی میگه و گریه میکنه.
👈یه روز قبل نماز اومد پیشم سفره دلشو باز کرد. می گفت ۱۵سال امارات کار می کرده. دبی و ابوظبی. می گفت اونجا هم همین قدر ریش هام بلند بوده با این تفاوت که الان دیگه سفید شدن. از عشق وافرش به امام و انقلاب می گفت. اینکه یه رادیو داشته که اونجا همیشه اخبار امام رو پیگیری می کرده.
🔹می گفت یه بار همون اوایل انقلاب آیت الله خامنه ای و خلخالی اومده بودند بحرین، ما هم رفتیم استقبالشون. استقبال مردم و شعار هایی که می دادند بی نظیر بوده.
میگفت که هنوزم عاشق انقلاب و آقا هست.
خوشا آنانکه الله یارشان بی....
.........................
#کشکول_یک_طلبه👇
@KashkooleTalabeh
https://sapp.ir/kashkooletalabeh
https://t.me/kashkooletalabeh