eitaa logo
کشکول
83 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
8.3هزار ویدیو
29 فایل
مطالب سیاسی، اجتماعی، فرهنگی،... 💞خیال روی تو چون بگذرد بگلشن چشم * دل از پی نظر آید بسوی روزن چشم * سرای تکیه گهت منظری نمی بینم * منم ز عالم و این گوشه معین چشم 💞 آیدی بنده جهت تبادل نظر: @Waterlilies آدرس کانال جهت عضویت :
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 انتخاب 🖥از مانیتور بزرگ بالای مصلا داشتم دختری با گوشواره قلبی را میدیدم. کناری‌ام با دست زد به بازویم. نگاهش کردم پیرزنی حدودا هفتاد ساله بود. روسری مشکی با رگه‌های طلایی به سر داشت. گفت: «مادر چشام خوب نمیبینه... چی نشون میده» 🥺اشک‌هایم را با پشت دست پاک کردم. بریده بریده گفتم: «همون دختر... کاپشن صورتی...» پیرزن پرسید: «میگن یعنی خوب شده؟» برایش توضیح دادم که شهید شده. صورتش از شنیدن حرف‌هام چروکیده تر شد و گفت‌: «آخ... آخ... شهید شد؟ فکر کردم خوب شده، ننه باباش پیدا شده.» با پر روسری چشم‌های کم سویش را پاک کرد و ادامه داد: «کاش رضای منم قاطی ای بچه‌ها شهید میشد.» با تعجب نگاهش کردم. باورم نمیشد این حرف را از یک پیرزن دل نازک بشنوم. پرسیدم: «چطور این حرف رو میزنین؟ مگه بچه تونو دوست ندارین؟» 🍂با کف دست چند بار به سینه اش زد و گفت:«یه پسر سی ساله‌ای داشتم مادر، جوون رعنایی بود. زنبور نیشش زد. من که خبر نداشتم ای بچه حساسیت داره. رگ‌ها سرش پاره شد. بچه تموم کرد. میگم اگر قراره با یه نیش زنبور آدم بره اون دنیا، همون بهتر که شهید میشد.» 📝 راوی: زهرا یعقوبی __________ 📌کانال روایت کرمان، روایتی متفاوت را برای شما دارد ✉️دوستان خود را به این کانال دعوت کنید👇 🔗https://eitaa.com/revayat_kerman
22.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 شهید سینه زن سنی امام حسین! ❇️ پدر شهید: ما اصلا فرق و رو نمیفهمیدیم!! وقتی ازمون پرسیدن شیعه‌ای یا سنی حیرون موندیم چی جواب بدیم... ⭕️ روایت عجیب پدر شهیدان محمد و مریم تاجیک از در حادثه تروریستی کرمان پ ن : شهدای کرمان همه گلچین شده بودند و داستانهای زندگیشون عجیبه 🌐 @rahyafte_com