eitaa logo
کشکول کریمه 🕌
143 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
37 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🔴 بخش دوم ✅ باید مواظب باشید که این تعین آهسته‌آهسته جمع شود و نباید بماند و بیزار باشی از این تعین. من اگر بفهمم مسئله‌ای بیماری من است و مشکل من است، چطور باید با آن رفتارکنم؟ دوست ندارم باشد. نسبت به انانیت هم باید این‌گونه باشیم. نباید چنین چیزی اصلاً باشد. چه کار باید کرد و چگونه باید مبارزه کرد. چند نمونه را می‌خواهیم بگوییم و یاد بگیریم که چگونه با تعینات باید جنگید. 🔵 مراحل حذف انانیت 🔵 ۱. خودمان با زبان خودمان از خودمان تعریف نکنیم ✅ اینکه من بگویم این‌گونه هستم و این کمالات را دارم و مثل من در کُره (زمین) نیست، اینجا باید گفت: خداوند بندگانی دارد که اگر تو ببینی می‌فهمی که هیچی! وقتی می‌بینیم که این همه خضوع و محو ذات دارد، تو در برابر آن عددی نیستی ✅ برخی تلاش می‌کنند که «من» زیاد نگویند! مهم من نگفتن نیست، مهم این است که هویت ستایش برای خود نباشد. ✅ اگر انانیت در درون هست، بر زبان قفل بزنیم. از همین جا باید شروع کرد، حتی زمینه برای شما فراهم شد که کسی دارد زمینه‌ای ایجاد می‌کند که شما هم دو تا چیز بگویید، قفل بزنید و چیزی نگویید. نفس ستایش کردن، دمیدن در این انانیت است. و از مناشئ تحکیم انانیت است. زیاد نگو، اگر می‌گویی، کمش کن، تا جایی که به اینجا برسد که گویا اصلاً تویی وجود ندارد. درست مثل بیان رسول‌الله که فرمود: حسادت تا زمانی که به اِبراز نکشد، اشکال ندارد. به این معنا است که حضرت راه باز می‌کند و الا در دل بودنش مشکل خاص خودش را دارد 🔵 ۲. تلاش در اثر نکردن ستایش بر جان ✅ برخی از بزرگان اصلاً اجازه نمی‌دهند از آنها تعریف کنند. به گونه‌ای که مثل اینکه به او فحش داده‌ای! اما برخی خُلقشان به گونه‌ای است که نمی‌توانند جلوی تعریف‌کردن را بگیرند؛ اینجا باید چه کرد؟ راهی هست که خود شریعت به ما یاد داده است: خدایا، تو شاهد باش این‌گونه که اینها می‌گویند در من نیست، ولی خدایا، بهتر از این را به من بده ✅ اما اگر ستایش کردند و در ما بود، این هم از مناشئ تحکیم می‌شود. اینجا باید التجاء به خدا کرد: خدایا، تو خودت شاهد باش، من خیلی ضعیف‌النفس هستم، نکند بیفتم، تو دست من را بگیر! من باید به هزار برابر این را هم برسم، ولی اگر هم رسیدم، چرا خیال کنم بزرگ هستم، بلکه باز هم حقیر هستم! این از مناشئ تحکیم انانیت است. هر جا با مناشئ تحکیم جنگیدید، دارید در رفع انانیت تلاش می‌کنید 🔵 ۳. حذف حدیث نفس ✅ ما خیلی از اوقات حدیث نفس می‌کنیم که من این را دارم و آن را دارم. حدیث نفس خیلی انانیت را محکم می‌کند. پس یکی از کارهایی که باید بکنیم این است که حدیث نفس را حذف کنیم. برخی‌ها تا این‌گونه می‌شود، زود می‌گویند: معاذ الله. نه به خود می‌دَمند و نه وقتی بغتة آمد، اجازه جولان می‌دهند. گرچه گاه از دست می‌رود، اما وقتی متوجه هستی، در آن نَدَم ✅ حدیث نفس خیلی کار را محکم می‌کند و به ما باور و توجه می‌دهد و آن را در حافظه نزدیک ما می‌آورد. حدیث نفس هم از مناشئ تحکیم انانیت است و باید جلویش را گرفت. بنده دیده‌ام برخی را تا درباره‌اش می‌گویی او این‌گونه است، دوست ندارد حرف او را بشنود. هر جایی که موجب می‌شود انانیت قوی شود، از مناشئ انانیت است، باید آن را کنار گذاشت. دیده‌ام خیلی‌ها را که زیاد دمیدند، اصلاً بویی از خدا و معنویت در آنها نیست. شاید عبادت کنند و اشک هم بریزند، ولی اصلاً بویی از معنویت و توحید در آنها نیست. تا صفای دل و طهارت دل نیاید، عبادت و راه معنوی خوش جلو نمی‌رود. وقتی انانیت بیاید مانع می‌شود و جلوی سیر به سمت خدا را می‌گیرد. تا اینجا مناشئ انانیت را گفتیم 🔵 ۴. شکستن بت نفس ✅ ملامتیه یک راه و سبکی دارند. من همۀ آن را قبول ندارم. آنها چند دسته‌اند: برخی برای اینکه دیگران او را به قوت و کمال نبیند، کارهای زشتی می‌کنند که دیگران از او متنفر شوند. اگر زشت به معنای حرام باشد، اصلاً پذیرفتنی نیست و نباید کرد ✅ برخی دیگر از موارد هست که انجامش خوب است. یکی از آقایان می‌گفت دیدم کسی در حد ما غلو می‌کرد، این غلوش باعث می‌شد که او به جایی نرسد، به همین خاطر وقتی او آمد دوچرخه بچه‌ام را سوار شدم و دور می‌زدم و این باعث شد که آن شخص از من جدا شود. ✅ در مواردی باید ملامتیه بود. آنجا که اگر در میدان بروی «وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ». در جایی که وظیفه است اگر بروی، دشمن پیدا می‌کنی و با تو می‌جنگد. انسان باید یاد بگیرد که اینجا هزینه دهد. آنجا که وظیفه شده است، حتی اقدام به کاری می‌کند که با تمام جوانب در نظر می‌گیرد و عقلانیت در کار داشته باشد ممکن است بیست سال از چشم مردم بیفتد. اگر کسی این کار را بکند و دو یا سه یا چهار بار بر اساس وظایف شرعی این کار را بکند، با تمام جوانب عقلانیت، این خیلی عالی است و باعث می‌شود که از نفس بگذرد. استاد یزدان پناه کشکول کریمه @kashkoolkarime🕌
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🔴 بخش سوم ✅ مباحث ملامتیه، بحث‌های اجتهادی دارد و ریشه‌های دینی و غیردینی دارد که باید بحث‌های اجتهادی سلوکی کرد. عمده این است که انسان نترسد که نفس بشکند، لذا نفس خود را بشکند. مخصوصاً اگر طلبه از ابتدا یاد بگیرد که گاه خودش و آبرویش را هزینه کند، این خیلی برکت دارد و یاد می‌گیرد به خاطر خدا چگونه از خودش بگذرد. گاه به گونه‌ای است که نفس و خدا در یک مسیر است؛ که اینجا مشکل ندارد. اما گاه نفس یک طرف و خدا طرف دیگر است که اینجا باید جانب خدا مقدم شود. 🔵 ۵. پنهان کردن کمالات و التجاء به خدا برای پنهان نگاه داشتن ✅ کسی با خدا التجا کند که کمالات او را پنهان کند، (خدا کمالات او را پنهان می‌کند). دیده‌ام یک عالم ربانی با التجاء از خدا خواست که مقامات او پنهان بماند برای همه، و عالم ربانی دیگر متوجه نشد. اما بعدها فهمید که او چه مقامی داشت. دیده‌ایم عالم ربانی‌ای که خیلی‌ها دورش بودند، ولی خیلی از مقامات او را متوجه نشدند. این التجا میل به رفع انانیت دارد. این التجاء خیلی مؤثر است، به این معنا است که میل دارم انانیت نباشد. 🔵 ۶. همه چیز را مِلک خدا دانستن ✅ این امر برای عموم است قبل از رسیدن به مراحل شهودی و سلوکی. همه چیز ملک خدا است. هر چه هست ملک خدا است. مثلاً علمم را خیال می‌کنم که برای من است؛ پاکی را که خیال می‌کنم برای من است یا جودِ خود را خیال می‌کنم برای من است یا خودم هم منم و مستقلم. ✅ اما اگر کسی به این برسد: «لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» هرچه هست ملک خداست و هرچه هم به تو داده است حقیقتاً برای خدا است و نه برای تو. امکان فقری به همین مطلب اشاره دارد. نه وجود ما و نه کمالات ما برای ما نیست. این را باید حل کرد به لحاظ معرفتی که انسان بداند همه چیز ملک خدا است. ✅ برخی بحث‌ها عملی و کنشی و اجرایی است و برخی معرفتی. با معرفت خود را تصحیح می‌کند. خودم ملک خدایم. مثلاً این کتاب برای فلانی است، اما این زیبایی برای اوست یا برای من؟ این را می‌شود با معرفت به آیات و روایات و مباحث فلسفی بدون شهود، اینها را درک کرد. کسی این را بفهمد و بیاورد در زندگی‌اش، باید همیشه آن را اعمال کند. القاء و اعمال که در حافظه نزدیک من حاضر باشد، ولی گه‌گاه ما آن قدر مستقل فکر می‌کنیم، همه چیز را با من می‌بندیم، ولی اگر آن مسئله را بیاوریم سر صحنه و زیاد ادامه دهیم و القاء کنیم، پس از مدتی اگر بخواهیم نگاه کنیم، آن‌سویی نگاه می‌کنیم. اگر کسی این را ادامه دهد، خود این رفع انانیت می‌کند. من ملک خدا هستم. این جود من برای من نیست؛ علم من برای من نیست؛ یک تملیکی است که اولاً و بالذات برای خدا است. تو این را هر لحظه در ذهن داشته باش، خودش اثر می‌کند. ولی ما از بس اندیشه مقابل را می‌آوریم، باعث می‌شود که حتی این را هم فهمیدیم، باز به ذهن نیاید. ✅ عرضم این است که این را بیاوریم سر صحنه عمل و این را تکرار کنیم. کسی این را ادامه دهد، از نظر معرفتی رفع انانیت می‌کند. همۀ اندیشه‌های توحیدی قرآنی، همۀ آنها برای ما کارکرد سلوکی دارد؛ از جمله معرفت به مالکیت خداوند متعال. چه آن را به اندیشه در بیاورید یا به صورت ذکر در بیاورید یا تذکر مکرر دهید و کتابی در این زمینه بخوانید و... بعد از مدتی می‌بینید که رفع انانیت می‌کند و به شکل دیگری است که ریشه را می‌کند! ✅ علامه می‌فرمود: در مسایل اخلاقی گاه دفع است و گاه رفع بالکلیه. ✅ ابتدا تبدیل به حس می‌شود، بعد در دلش القائات خوش می‌آید و پس از آن به شهود منتهی می‌شود. استاد یزدان پناه کشکول کریمه @kashkoolkarime🕌