❦̄̄̄̄∵ ͚͚͚̏💖🍃 ͚͚͚̋∵❦̄̄̄̄
°• #طنز_جبهه😁•°
#لبخندیادتنره😊
یـکے از عمیلیات ها بود که
فرمانده دستور داده بود
شب هیچ کس تکون نخوره وصداش در نیاد😳😰
وقت #نماز صبح شد
آفتابه رو برداشتم ورفتم وضو بگیرم
که یکدفعه احساس کردم کسی آن طرفتر تکان میخورد😥
ترسیدم😫
نمیتوانستم کاری بکنم ،تنها بودم وبدون اسلحه ویک متر جلوترم یک بعثی که اگه برمیگشت و منو میدید شهادتم حتمی بود😨😂
شروع کردم به دعا گفتم خداجون من که نیومدم کار بدی بکنم که الان گرفتار شدم اومدم وضو بگیرم پس کمکم کن
یک لحظه چیزی به ذهنم رسید👏👌
لوله ی آفتابه رو گذاشتم و رو سر عراقی و گفتم حَرِّڪ....😂😅😎
بیچاره انقدر ترسیده بود که همش به عربی میگفت:نزن...🤣
اینطوری شد که همه چی رو هم اعتراف کرد وعملیات به نفع ایران تموم شد😂😌
وتا صبح همه ی رزمنده ها وفرماندمون از خنده داشتند غش میکردند😅👏
تااینکه فرمانده گفت:بچه ها دلتون و پاک کنید اونوقت با یک آفتابه هم میشه دشمن و نابود کرد😂
👇👇🇯🇴🇮🇳 👇👇
@KASHKOOLMANAVI